شناسه : 10290313
یادداشت وبلاگی

شهدا درمتن هستند آنان را به حاشیه نکشانید!


وبلاگ مدادتراش به مناسبت ورود شهدای گمنام در یزدنوشت: اکنون بیست و چند سال ازجنگ می گذرد و سی و چند سال از انقلاب و برخی چقدر زود شهدا را به حاشیه کشانده اند و چنان از فرهنگ قرآن دورند که نمی دانند شهید کیست و چه مقامی نزد خدا دارد ...

یزد آوا؛ وبلاگ مدادتراش  طی یادداشتی به مناسبت ورود 8 شهید گمنام به دیار دارلعباده و مخالفت مسؤولان با دفن شهدا در تکیه امیرچقماق یزد نوشته است :

اگر کسی گذشت پنجاه سال را از یک واقعه زیاد می داند دقت کند تازه پنجاه سال هم که گذشت باز هم آن که در کربلا برای مردم سخن می گفت همانی بود که نگاه به چهره نورانی اش که می کردی یاد کلام نورانی رسول خدا (ص) می افتادی « حسین منی انا من حسینی » هنوز صدای زینبش که درکوفه بلند شد همه گفتند علی دارد سخن می گوید یادت آمد ولی آخرش حسین (ع) برای بیداری مردم خواب زده که چشم هایشان می دید ولی گویا کور بودند به عمامه پیغمبر که بر سر داشتند اشاره کردند که مردم این عمامه سر من عمامه پیغمبر (ص) است این شمشیر پدرم علی (ع) است مادرم زهرا (س)  مادر بزرگم خدیجه است مردم گفتند : ما تمام هم خود را به کار می بریم تا میان نهر آب با لب تشنه شهید شوی امام فرمودند : من چه حلالی را حرام کرده ام  و چه حرامی را حلال کرده ام؟! و چرا مرا می کشید؟ دلیل شما برای این جنایت چیست؟ گفتند کینه پدرت علی (ع) و آقا فرمودند : ازحرام شکم هایتان پرشده است که حرف حق را نمی شنوید ... و این گذشت پنجاه سال از زمانی بود که نقل است از حذیفه  که روزی پیامبر (ص) دست  امام حسین (ع) را گرفتند و بلند کردند و به مردم گفتند : هذا الحسین فاعرفوه این حسین را یشناسید پدرش علی است کسی گفت : منظور کدام معرفت است !
به راستی آیا شناخت ظاهری از حسین مانع شهادت مظلومانه اش به دست امت شد؟!

و اکنون بیست و چند سال ازجنگ می گذرد و سی و چند سال از انقلاب و برخی چقدر زود شهدا را به حاشیه کشانده اند و چنان از فرهنگ قرآن دورند که نمی دانند شهید کیست و چه مقامی نزد خدا دارد اصلا حقیقت باطنی را که هیچ، ظاهر مقام شهید را هم در نظر نمی گیرند که وقتی به احکام شهید نگاه می کنی می گوید شهید معرکه غسل و کفن ندارد و حقیقت شهادت چه کرده است با این جسم خاکی که چنان شرافت می یابد که به قول شهید مطهری : روح و شخصیت شهید آن چنان پاک و وارسته شده که دربدنش و در خونش و حتی درجامه اش اثرگذاشته است .

بدن شهید یک "جسد متروح" است، یعنی جسدی است که احکام روح بر آن جاری شده است، همچنانکه جامه شهادتش "لباس متجسد" است، یعنی حکم روح بر بدن جاری شده و حکم جاری شده بر بدن، بر لباس و جامه جاری شده است .

بدن و جامه شهید ازناحیه روح و اندیشه حق پرستی و پاکباختگی کسب شرافت کرده است.

شهید اگر درمیدان معرکه جان به جان آفرین تسلیم کند، بدون غسل و کفن، با همان تن خون آلود و جامه خون آلود دفن می شود.

ای کسانی که کو ته فکرید و سطحی نگاه می کنید خواهش می کنم اگر سطحی هم نگاه می کنید خوب نگاه کنید شهدا مرد میدان بودند اگر غیر این بود ما اکنون زیر یوغ بیگانه بودیم و نفس هم بی اجازه اجنبی نباید می کشیدیم همان کسانی که نه تنها درکشور خودشان پیش چشم مردم نفس مظلوم  را می گیرند که نفس تمام مردم دنیا را گرفته اند !

همه می دانند شهدا مرد میدان بودند پس بگذارید استخوانهای باقی مانده این شیر مردها در وسط صحنه باشد و نیز اینکه نگران بی احترامی به آنها نباشید چون همه خودی هستیم و هیچکس جز غیرخودی بین ما نیست  و  حتی اگر کسی هم شهدا را نشناسد مطمئن باشید آنها کار خود را مثل همیشه بلدند و هیچ وقت نگران بی احترامی به خود نیستند چون آنقدر کرامت دارند که دست های جدا مانده را بگیرند .

نمی دانم راهیان نور رفته اید می دانید چه کسانی می آیند خیلی ها از همه جای دنیا اصلا فرهنگ شهدای ما ازمرزها بیرون رفته است می دانید شهدا که ملک شخصی نیستند یا اینکه بخواهیم درصندوقچه بگذاریم که کسی دستش نرسد اصلا شهدا که عزیزتر از اربابشان حسین نبودند که بدنش پامال اعدا شد ...آنها به اوج می رسند و ما باید فکری به حال خود کنیم که جا نمانیم ...

حرف آخر شهدا دنبال مقام نبودند گرچه خیلی ها از خون آنان به جایی رسیدند اشکالی ندارد ولی خوب خدمت گزاری کنند بگذارید حتی اگر از شهدای ما استخوانی هم بیشتر نمانده لااقل پیش چشممان باشد تا یادمان نرود مسیر حرکت را تازه شاید مادران شهدای مفقود الاثر کمتر غصه بخورند و دیرتر ازپیشمان پرکشند ...




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.