شناسه : 9354733
دم خروس مدعیان حقوق مردم که بیرون زد!

شهید خلیلی شهروند درجه چند بود؟!


در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… آقاجان! من و هزاران من در برابر دردهای شما ساکت نمی‌نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند، بازهم نمی‌گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد...

یزد آوا؛ چند روزی است که موضوع اسیدپاشی در اصفهان به بحث اصلی برخی رسانه‌ها بدل گردیده است.


آنان در این مسیر چنان به دنبال گل آلود کردن آب و سپس صید ماهی مقصود از آن هستند که به گفته سرلشکر فیروزآبادی- عضو شورای عالی امنیت ملی- «هنوز خبر اسیدپاشی نیامده، سرمقاله‌شان آماده بود!» و صد البته این سم‌پاشی رسانه‌ای از اسیدپاشی هم خطرناک‌تر است.


اما به راستی این رسانه‌های پرمدعا چه میزان در ادعاهای پرطمطراق خود مبنی بر دلسوزی برای حقوق شهروندان و امنیت آنان صادق هستند؟


 آیا رویکردشان نیز در راستای دلسوزی برای مردم بوده است؟ آیا رفتارهای این «رسانه‌های متحدالمرکز» منحصر در تحقق اغراض نازل جناحی و سیاسی است یا این که واقعا برای پاسداری از حقوق آحاد گوناگون جامعه دل می سوزانند؟


نگاهی گذرا به عملکرد این دسته از رسانه‌های پرهیاهو، پژوهشگر خالی الذهن را به این حقیقت روشن رهنمون می سازد که اینان بر خلاف شعارهای ظاهرفریبشان، به تنها چیزی که نمی اندیشند، حق و حقوق توده‌های مردم است و همه خبرپراکنی هایشان در راستای تامین منافع جناحی و سیاسی، ولو به قیمت ضربه به منافع نظام و ملت است.


اینان از همان گروهی هستند که از سویی بر تارک خود شعار «دانستن حق مردم است» حک می‌کنند و از سوی دیگر، کم ترین تلاش برای روشن کردن تاریکخانه‌هایشان را با بدترین تعابیر و خشن ترین برخوردها پاسخ می دهند.


اینان از جنس همان مدعیانی اند که شعار «زنده باد مخالف» شان گوش همه را پر کرده؛ اما کم ترین انتقاد از خود و عناصر مطبوع خود را با زشت‌ترین رفتارها و شرم آورترین واژگان سرکوب می‌کنند.


اینان از تبار همان زیباصورتان نازیباسیرتند که از ضرورت احترام به رای مردم دم می‌زنند؛ اما هنگام شنیدن «نه» بزرگ از جانب همان مردم، فتنه ای به قباحت فتنه 88 راه ‌می‌اندازند و نظام برآمده از خون‌های مطهر فرزندان ملت را بازیچه قدرت طلبی‌های خویش قرار می‌دهند.


اینان زنجیره‌ای در تداوم همان زنجیره‌ای‌هایی هستند که گستاخانه، شهادت سیدالشهدا(ع) را پیامد قهری «خشونت طلبی» اجدادش در صدر اسلام می‌دانستند!


و اینان...

 

و اما از باب مشت نمونه خروار می توان به رویکرد این بلندگوهای پرهیاهو در قبال دو موضوع مشابه اشاره کرد تا میزان صداقت اینان را در محک تجربه آزمود: اسیدپاشی اصفهان و شهادت طلبه بسیجی مرحوم علی خلیلی.


شهید علی خلیلی بسیجی ایثارگری بود که ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۰ در حین بازگشت از هیات عزاداری سیدالشهدا(ع)، به واسطه «نهی از منکر»، مورد ضرب و شتم اراذل و اوباش قرار گرفت و پس از تحمل چند سال درد و رنج‌های وصف ناپذیر، سرانجام در فروردین 1393 بال در بال ملائک گشود و به آسمان‌ها عروج کرد.


رسانه‌هایی که این روزها این‌گونه برای اسیدپاشی اصفهان- که صد البته اقدامی شنیع و درخور شدیدترین مجازات‌هاست- یقه می‌درانند و  فراتر از نظام و همه دلسوزان، «کاسه‌های داغ‌تر از آش» شده‌اند، رفتارشان در ماجرای جراحت دردناک علی خلیلی و تبعات جانکاه آن و سپس شهادت مظلومانه این فرزند برومند ملت که نمادی از شرافت و مردم‌دوستی بسیجیان ولایی بود، کم ترین شباهتی به رفتارشان در قبال موضوع اسیدپاشی نداشت.


اینان با رفتار دوگانه‌شان نشان دادند که شهید علی خلیلی را به دلیل پایبندی به شعائر دینی و عِرق مذهبی و صبغه ولایی، در زمره شهروندان درجه دو به شمار می‌آورند و از همین رو بود که نه برای مجروحیت‌ و بستری‌شدن طاقت‌فرسایش و نه برای شهادت جانسوزش، پیرهن چاک ندادند و از حقوق شهروندی‌اش دم نزدند.


اینان خوب می‌دانستند که پرداختن به شهیدی از تبار بسیجیان عاشق و دلداده نظام و رهبری که در راه فریضه نهی از منکر، جان فدا کرده است، تناسبی با اغراض و منافع دنیوی‌شان ندارد و به همین دلیل، بسیار گذرا و سطحی از کنار آن گذشتند.


اما اسیدپاشی اصفهان، ماجرایی بود که می‌توانستند در تنورش بدمند و نان مطبوع بیگانگان را با قیمت روز در آن طبخ کنند و همراه با رسانه‌های اجنبی از آن ارتزاق کنند.


مقایسه رویکرد رسانه‌های خاص در این دو موضوع، به تنهایی کافی‌ست تا پشت‌ پرده برخی جوسازی‌های تصنعی در عرصه سیاسی و فرهنگی، بیش از پیش شناخته شود.


  و اما نگاهی به نامه شهید علی خلیلی  به رهبر معظم انقلاب که ۱۵ روز قبل از شهادت نوشته شده است، می‌تواند برخی حقایق در این باره را به خوبی روشن سازد:


سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آن‌قدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.


اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش می‌کنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند…


هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم…

من می‌ترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل می‌کند.


من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما این‌جا بعضی ها می‌گویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای این‌که زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند می‌گفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!


ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج می‌رفت ونیروی انتظامی خیلی دیر می‌رسید. شاید هم اصلا نمی رسید…


یک آقای ریشوی تسبیح به دست وقتی فهمید من چه کار کرده ام گفت : پسرم! تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی! من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم به وجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.


آقاجان! به خدا دردهایی که می‌کشم، به اندازه این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی‌کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما این‌قدر بین ما غریب هستید؟


رهبرم! جان من و هزاران چون من فدای غربتت. به خدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم می شود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ می نشینید.


آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی‌نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

 

 نویسنده: منیره فتــاحی

منبع: یزد رسا

 


 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.