مكتب سیاسی امام(ره) و مركزیتزدایی از غرب
یزد آوا ، بدون تردید نام امام خمینی رحمهالله با تاریخ معاصر جهان آمیخته و بهویژه برای مسلمانان نامی آشنا و محبوب است. امام خمینی مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است. بهرغم سیطرهی تمدن غربی بر جهان امروز و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، امام خمینی رحمهالله راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه كرده و به تعبیر میشل فوكو۱، منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بیروح در عصر حاضر گردید.
روش بررسی اصول فكر سیاسی امام رحمهالله
راههای مختلفی برای شناسایی آرا و اندیشههای سیاسی یك اندیشمند وجود دارد. یك راه مناسب برای شناخت امام خمینی رحمهالله، شناسایی اصول مكتب سیاسی ایشان است. مكتب سیاسی عبارت است از منظومهی دیدگاهها و آرای یك اندیشمند یا اندیشمندانی كه یك دیدگاه نظاممند دربارهی عرصهی سیاست عرضه میكنند. شاید بتوان راه دقیقتر دیگری را نیز در این باب، تحلیل گفتمان اندیشه و عمل امام خمینی رحمهالله بدانیم. در این نوشتار سعی خواهد شد با روش تحلیل گفتمانی مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله را بررسی و در عمل به گونهای بین۲ روش مكتبشناسی و تحلیل گفتمان تركیب كنیم.
در یك تعریف اجمالی گفتمان عبارت است از مجموعهای از احكام، گزارهها و نشانهها كه سازندهی یك نظام معنایی متمایز از دیگر گفتمانها هستند. گفتمانها در واقع منظومههای از معانی هستند كه در آنها نشانهها با توجه به تمایزی كه با یكدیگر دارند هویت و معنا مییابند. گفتمانها تصور و فهم ما از واقعیت و جهان را شكل میدهند.۲ در عمل این چگونگی مفصلبندی نشانهها در یك گفتمان است كه نظام معنایی گفتمان را شكل میدهد. همانگونه كه هوارث معتقد است: «مفصلبندی به گردآوری عناصر مختلف و تركیب آنها در هویتی نو» میپردازد.۳ عنصر اساسی در هر مفصلبندی گفتمانی نیز «دالّ برتر» است. دالّ برتر عبارت است از نشانگان مركزی یك گفتمان كه همانند یك میدان مغناطیسی، دیگر مفاهیم و نشانگان را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
جمهوری اسلامی، دالّ مركزی مكتب سیاسی امام رحمهالله
بر این اساس میتوان مهمترین مفاهیم و نشانگان بكار گرفته شده در مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله و دال مركزی آن را شناخت و به اصول مكتب سیاسی ایشان پی برد. مهمترین نوآوری و كانون مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله را میتوان تركیب سنت دیرپای شیعی با یافتههای عقلانی دنیای جدید دانست. نوآوری اساسی امام خمینی رحمهالله را ضمن احیای نظریهی ولایت فقیه در برابر سیطرهی تفكر مدرنیسم غربی باید در طرح و تركیب برخی عناصر فكری جدید همانند جمهوریتخواهی و تأكید بر نقش مردم و قانون اساسی و انتخابات در نظریهی ولایت فقیه بدانیم. تأكید امام خمینی رحمهالله در آستانهی انقلاب اسلامی در ایران بر «جمهوری اسلامی» نه یك كلمه كمتر و نه یك كلمه بیشتر۴ كانون نظریهی سیاسی امام خمینی رحمهالله را شكل میدهد. از این جهت، دال برتر و مركزی مفصلبندی گفتمان سیاسی امام خمینی رحمهالله را میتوان همان «جمهوری اسلامی» بدانیم كه اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شكل آن است.
تجلی اسلامیت نظام، همان نظریهی ولایت فقیه است كه ایشان به صورت اجمالی آن را ابتدا در كشفالاسرار در سال ۱۳۲۳، سپس در مباحث فقه استدلالی و فتوای خود مطرح كردند كه به ترتیب در مبحث اجتهاد و تقلید كتاب الرسائل و مبحث امر به معروف و نهی از منكر كتاب تحریرالوسیله و بحث ولایت فقیه كتاب البیع آمده است. در مرحلهی سوم و در نیمهی دوم سال ۱۳۵۸ بهطور پراكنده در سخنرانیها و مصاحبههای مختلف به عنوان دفاع از تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. در مرحلهی چهارم، مجموعه اظهارنظرهای امام دربارهی محدودهی اختیارات و شرایط ولیامر طی چند نامه و سخنرانی از زمستان ۱۳۶۶ تا یك ماه قبل از رحلت ایشان آمده است. عموم این نامهها در جواب استفتائات یا اشكالات طرح شده از سوی مسئولان عالیرتبهی نظام اسلامی بوده است.۵
مكتب سیاسی امام رحمهالله از منظر رهبر انقلاب
شاید بتوان پس از شناسایی دال مركزی گفتمان سیاسی امام خمینی رحمهالله، جامعترین توصیف را دربارهی مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله در كلام رهبر انقلاب اسلامی بیابیم. آیتالله خامنهای كه شاگرد مبرّز امام خمینی رحمهالله بوده و در مراحل انقلاب نیز همواره از یاران نزدیك و ملازمان خاص ایشان بوده است، در مراسم بزرگداشت ارتحال امام خمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۸۳ توصیف جامع و فراگیری از مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله ارائه كردند. ایشان با اشاره به جایگاه امام خمینی رحمهالله در جهان معاصر، خطوط اساسی و برجستهی مكتب سیاسی امام خمینی رحمهالله را در ۵ ویژگی اساسی اعلام كردند. آنچه در پی میآید گزیدهای است۹ از عبارات رهبر انقلاب اسلامی كه مستندات آن از كلام امام خمینی رحمهالله پس از نقل دیدگاههای ایشان ذكر شده است:
۱. پیوند معنویت و سیاست
«در مكتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مكتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال میكرد، حتی در مبارزات سیاسی، كانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همهی رفتارها و همهی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور میزد. امام به ارادهی تشریعی پروردگار اعتقاد و به ارادهی تكوینی او اعتماد داشت و میدانست كسی كه در راه تحقق شریعت الهی حركت میكند، قوانین و سنتهای آفرینش یاور اوست.»
مستندات: امام خمینی رحمهالله در نخستین نوشتههای خویش بر مسألهی پیوند دین و سیاست تأكید كردهاند. جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فكری است كه ابتدا از سوی بنیامیه در صدر اسلام و سپس از سوی استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبلیغ كردند كه اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حكومت و قوانین حكومتی نیاورده است.»۱۰ چنین شعاری از نظر امام خمینی رحمهالله شاخصهی اسلام آمریكایی است. «اسلام آمریكایی این بود كه ملاها باید بروند درسشان را بخوانند، چه كار دارند به سیاست، با صراحت لهجه میگفتند...»۱۱
مركزیتزدایی از غرب
بدیهی است نشانهی جمهوریت در آموزهی جمهوری اسلامی معنای خاصی در مفصلبندی گفتمانی امام خمینی رحمهالله دارد كه از گفتمان مدرنیسم متفاوت است. غرب مدرن براساس آموزههایی چون اومانیسم، سكولاریسم، عقلانیت خودبنیاد و قرائت كلان پیشرفت، تفسیری از جمهوریت ارائه كرده است كه در آن تمامی مشروعیت نظام سیاسی از قرارداد اجتماعی و خواستههای بشری نشأت گرفته و دین و آموزههای الهی در آن كاملاً از عرصهی سیاسی كنار گذاشته شدهاند. غرب با سیطرهی فكری و تمدنی و تحمیل دیدگاههای خویش بر دیگران بهویژه بر ملل جهان اسلام، چنین وانمود كرده است كه معنا و مفهومی متفاوت برای جمهوریت وجود ندارد و تنها معنای صحیح آن همان قرائت غربی آن است. از این رو برخی نیز در كشور ما هنگام طرح این نظریه توسط امام خمینی رحمهالله تحت تأثیر نگرش غربی بر تناقضآمیز بودن آن اعتقاد داشتهاند.۶ اما چنین تفسیری از میراث سیاسی امام خمینی رحمهالله نادرست بوده و غرب مدرن را معیار داوری قرار میدهد.
اما باید توجه داشت كه هنر امام خمینی رحمهالله فرارفتن از سیطره و هژمونی غرب است و به تعبیر سامی زبیده، امام خمینی چنان سخن میگوید كه گویی غرب وجود ندارد.۷ از این منظر تنها زمانی میتوان اسلامگرایی معاصر را كه امام خمینی رحمهالله مصداق بارز آن است، درك كرد كه از غرب مركزیتزدایی شده باشد و غرب نیز همانند مركزی بین دیگر مراكز باشد: منطق اسلامگرایی مستلزم منطقهای شدن غرب و جادهی مجدد آن به عنوان مركز در میان دیگر مراكز است. دیگر تلقی یك شكلبندی فرهنگی كه فرهنگهای دیگر لزوماً در صدد تقلید از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلامگرایی تنها در فضایی قابل فهم است كه در آن غرب دیگر به عنوان مركز مد نظر نباشد.۸
۲. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
«شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعیینكننده بودن ارادهی انسان. در مكتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتیجهی ارزشمندی و كرامت داشتن این است كه در ادارهی سرنوشت بشر و یك جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا كند. مردمسالاری در مكتب سیاسی امام بزرگوار ما كه از متن اسلام گرفته شده است مردمسالاری حقیقی است؛ مثل مردمسالاری آمریكایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهنهای مردم نیست. مردم با رأی خود، با ارادهی خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب میكنند. مسئولان خود را هم انتخاب میكنند. از طرف دیگر امام با اتكاء به قدرت رأی مردم معتقد بود با ارادهی پولادین مردم میشود در مقابل همهی قدرتهای متجاوز جهانی ایستاد و ایستاد.»
مستندات: سامی زبیده، تفكر سیاسی امام خمینی رحمهالله را بدان جهت به عصر جدید متعلق میداند كه مردم در آن نقش مهمی دارند.۱۱ بارزترین نمونههای سخنان امام خمینی رحمهالله را در باب نقش مردم میتوان در این گزارهی معروف دانست كه «میزان رأی ملت است.»۱۲ ایشان در جای دیگر ضمن تأكید بر ولایت فقیه اظهار كرده است: «تولی امور مسلمین و تشكیل حكومت بستگی دارد به آرای اكثریت مسلمین كه در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر میشده به بیعت با ولی مسلمین.»۱۳
۳. نگاه بینالمللی و جهانی امام خمینی رحمهالله
«شاخص سوم از شاخصهای مكتب سیاسی امام، نگاه بینالمللی و جهانی این مكتب است. مخاطب امام در سخن و ایدهی سیاسی خود بشریت است، نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه كرد و توانست عزت و استقلال خود را بهدست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همهی بشریت است. مكتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همهی امت اسلامی و همهی بشریت میخواهد. این رسالتی است بر دوش یك انسان مسلمان.»
ستندات: امام خمینی رحمهالله در موارد مكرر بر پیام انقلاب اسلامی برای تمامی جهان و نیز الگو بودن آن برای تمامی مردم ستمدیده تأكید كردهاند. در كلامی میفرمایند: «امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملكت راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی، شرّ همهی سلطهگران و بخصوص آمریكا را از خود كوتاه كرده در تحت تعالیم مقدسهی اسلام، عظمت از دست رفتهی خود را باز یابند.»۱۴ در جای دیگری نیز بر الگوگیری دیگر مسلمانان از مردم ایران اشاره كردهاند: «ملتهای مسلمان از فداكاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعهی اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی پیش بروند.»۱۵
۴. پاسداری از ارزشها و ولایت فقیه
«شاخص مهم دیگر مكتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسألهی ولایتفقیه روشن كردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشكیل نظام اسلامی، بسیاری سعی كردهاند مسألهی ولایتفقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی كنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواستهها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فكر سیاسی امام بزرگوار.»
مستندات: ولایت فقیه در كانون تفكر سیاسی امام خمینی رحمهالله قرار دارد. از نظر ایشان «ولایت فقیه از موضوعاتی است كه تصور آنها موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنا كه هر كس عقاید و احكام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بیدرنگ تصدیق خواهد كرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت.۱۶ اما شاید بتوان مهمترین توصیهی امام خمینی رحمهالله را در پاسداری از این ارزش در كلام معروف وی بدانیم كه فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملكت نرسد.»۱۷
۵. عدالت اجتماعی
«عدالت اجتماعی یكی از مهمترین و اصلیترین خطوط در مكتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همهی برنامههای حكومت در قانونگذاری، در اجرا، در قضا باید عدالت اجتماعی و پر كردن شكافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. اینكه ما بگوییم كشور را ثروتمند میكنیم یعنی تولید ناخالص ملی را بالا میبریم اما ثروتها در گوشهای به نفع یك عده انبار شود و عدهی كثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مكتب سیاسی امام نمیسازد.»
مستندات: امام خمینی رحمهالله هدف اساسی خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی كردهاند. «عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملكت برقرار كنیم ... یك همچو اسلامی كه در آن عدالت باشد، اسلامی كه در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی كه در آن شخص اول با آن فرد آخر همه علیالسواء در مقابل قانون باشند.»۱۸ درجای دیگر فرمودهاند: «حكومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر كنید. با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.»۱۹
پینوشتها:
۱. میشل فوكو، انقلاب ایران روح جهان بیروح
۲. David Howarth, Discourse, Buckingham, Open University As Press, 2000, 101-102
۳. دیوید هوارث، «گفتمان»، در: دیوید مارش و جری استوكر، روش و نظریه در علوم سیاسی، امیرمحمد حاج یوسفی، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۸، صص ۲۲۲ ۱۹۵
۴. امام خمینی، صحیفه امام، ج، ص
۵. كاظم قاضی زاده و سعید ضیائیفر، اندیشههای فقهی سیاسی امام خمینی، تهران، مركز تحقیقات استراتژیك ریاست جمهوری، ۱۳۷۷، ۱۵۸
۶. مهدی حایری، حكمت و حكومت، لندن، نشر شادی، ۱۳۷۵، ۲۱۶
۷. Sami Zubaidah, Islam, the people & the state, London‚ Routledge, 1989, P.33
۸. بابی سعید، هراس بنیادین: اروپامداری و ظهور اسلام گرایی، غلامرضا جمشیدیها و موسی عنبری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۹، ص۱۴۹
۹. بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر امام خمینی رحمهالله ۸۳/۳/۱۴
۱۰. امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ ۸، ۱۳۷۸، ص۴
۱۱. صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۳۶
۱۲. Sami Zubaidah, Ibid
۱۳. برای نمونه هایی از سخن امام خمینی(ره) در مورد میزان رای مردم نك: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جایگاه مردم در نظام اسلامی: تبیان آثار موضوعی، تهران، موسسه تنظیم نشر و آثار امام خمینی ره، تابستان ۱۳۷۹، ص ۴۵ ۳۸
۱۴. همان، ص ۹
۱۵. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اسلام ناب در كلام و پیام امام خمینی، تبیان دفتر پنجم، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ ۵، ۱۳۷۴، ص ۲۶۸
۱۶. امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۳
۱۷. صحیفه امام، ج، ص
۱۸. همان، ج ۹، ص ۴۲۵
۱۹. همان، ج ۷، ص ۱۱۵
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|
گزارش
| |
| |
| |
| |
|