Navigation Navigation

محتوا محتوا

۲۳۴۰ روز در انتخابات؛

سخنرانی روحانی در یزد بیشتر شبیه یک کاندیدای انتخابات بود تا رئیس‌جمهور مستقر


ادبیات روحانی جدا از فضای بگم‌بگم که خاطره مواضع و رفتارهای سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را تداعی می‌کرد بیش از هر چیز حال و هوای انتخاباتی داشت. او۲۳۴۰ روز بعد از خرداد۹۲ به‌طور تمام‌قد در قامت یک کاندیدای انتخابات در مقابل دیدگان ظاهر شد.

به گزارش یزدامروز، سخنرانی دیروز روحانی در جمع مردم یزد را باید جزء آن‌دسته از نطق‌هایی دانست که میان انبوه موضع‌گیری‌های رئیس‌جمهور علیه این و آن در 6 سال گذشته، در افکارعمومی برجسته باقی می‌ماند. روحانی در واکنش به شعارهای اقتصادی و نارضایتی‌های معیشتی حضار گفت صدای آنها صدای مردم نیست و تصریح کرد اختلاف و فاصله خواست آمریکاست و اساسا نباید اجازه داد خواست آمریکا از حنجره عده‌ای معدود بلند شود.

رئیس‌جمهور در حالی که از لزوم شفافیت و مبارزه با فساد سخن می‌گفت برخوردهای اخیر قوه قضائیه در مسیر مبارزه با مفاسد اقتصادی را به باد انتقاد گرفت و با زدن برچسب جناحی به این برخوردها، دستگاه قضا را به مبارزه با دانه‌درشت‌ها فراخواند. او از قوه قضائیه خواست حالا که با فسادهای میلیونی و میلیارد تومانی برخورد می‌کند، مبارزه با مفاسد میلیارد دلاری را هم برای مردم توضیح دهد؛ مفاسدی که جناب پرزیدنت تهدید کرد به مناسبت‌های مختلف در استان‌های مختلف درباره آنها افشاگری خواهد کرد.

ادبیات روحانی جدا از فضای بگم‌بگم که خاطره مواضع و رفتارهای سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد را تداعی می‌کرد بیش از هر چیز حال و هوای انتخاباتی داشت. او۲۳۴۰ روز بعد از ۲۴ خرداد۹۲ به‌طور تمام‌قد در قامت یک کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در مقابل دیدگان ظاهر شد، از باید‌ها گفت، شعار و وعده داد، رقابت سیاسی کرد و به‌عنوان نمک کار، سلامی هم به رئیس دولت اصلاحات داد تا حامیانش از گوش‌های مخملی بنویسند و صداقت شعارهای قبلی را نظیر رفع حصر- که با آنها آرای‌شان را جذب کرده بود، به چالش بکشند.

روحانی که گویا تاریخ را اشتباه متوجه شده و صبح پاییزی 19 آبان 98 را با روزهای داغ خرداد 92 اشتباه گرفته بود، البته 6 سال پیش هم که اوضاع اقتصادی در شرایط بسیار متفاوتی از امروز قرار داشت و مثلا نرخ دلار 2930 تومان، طلا 103 هزار تومان و متوسط قیمت مسکن در تهران به‌جای 12میلیون و 700 هزار تومان امروز چیزی حدود سه‌میلیون و 800 هزار تومان بود  و نقدینگی نیز 1600 هزار میلیارد تومان از امروز کمتر بود و...، همین حرف‌ها را می‌زد. امروز اما 6 سال از آن روزها گذشته و افکارعمومی انتظار حرف‌های جدیدتری را می‌کشد. هرچه هست به‌نظر می‌رسد حرف‌های دیروز روحانی بیش از هر چیز ریشه در دو موضوع داشت.

1. جنبه‌های شخصی

حسین فریدون چند صباحی است که به‌واسطه پاره‌ای اتهامات اقتصادی راهی زندان شده. برخی دیگر از چهره‌های نزدیک به دولت نظیر پوری‌حسینی رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در آذربایجان شرقی و اطرافیان وزرا نیز در بازداشت به‌سر می‌برند یا از دادگاه حکم گرفته یا در انتظار صدور حکم هستند. این موضوع پرستیژ مبارزه با فساد از سوی چنین دولتی را به‌نوعی طنز مبدل می‌سازد. در چنین شرایطی این سوال به‌طور جدی مطرح می‌شود که روحانی چرا حالا که برخی دادگاه‌های مفاسد اقتصادی به نتیجه رسیده، به یاد افشاگری افتاده است؟ آیا او پیش‌تر از این موارد و جزئیات آن خبر نداشت؟

صحبت از پرونده 2700 میلیارد دلاری مورد اشاره رئیس‌جمهور که به‌نظر می‌رسد به اتهامات بابک زنجانی مربوط باشد پیش از این هم در اظهارنظرهای دولتی‌ها مشاهده شده بود. روحانی اگر اطلاع به‌خصوصی از ابعاد این پرونده داشت چرا تاکنون سکوت کرده بود؟ آیا این سکوت به کمک مالی بابک زنجانی به کاندیدای پیروز انتخابات 92 هم مربوط می‌شود؟ و صدها چرا و آیای دیگر! همه اینها یک گزاره را به ذهن متبادر می‌سازد. شفافیت و برخورد جناحی با فساد بهانه است! فریدون، پوری‌حسینی، صفدر حسینی، سیف، داماد این وزیر و دختر آن یکی و... به بیان دقیق‌تر، مبارزه با مفاسد خودی‌ها نشانه است.

2. کنش‌های سیاسی

کارنامه عملکرد دولت هم چیزی برای افتخار باقی نگذاشته است. شکست برجام ایده مرکزی دولت را با بن‌بست مواجه ساخته و مجموعه ناکارآمدی‌ها در طول این 6 سال دولت را در حضیض کم‌سابقه‌ای قرار داده که ماحصلش افت شدید محبوبیت رئیس‌جمهور به زیر 10 درصد است.در چنین شرایطی شاید اگر هرکس دیگری هم با این کارنامه رئیس‌جمهور بود همچون روحانی هرازچندگاهی فیلش یاد هندوستان رقابت‌های انتخاباتی می‌کرد و با طرح موضوعات دست‌چندم، فضایی جدید می‌ساخت تا ولو برای چند روز هم که شده از زیر بار فشار مطالبه افکارعمومی شانه خالی کند و جامعه را به دوقطبی‌هایی حواله می‌داد که تورم بی‌سابقه، رکود، بحران مسکن و خلاصه فشار معیشتی از کانون توجهات به حاشیه رود.

رئیس دولت البته در میان حساب و کتاب‌هایش یک جای کار بدجور خطا کرد. اگر توسل به دوقطبی‌های سیاسی در دو انتخابات 92 و 96 روحانی را راهی پاستور کرد و او را به موفقیت رساند، دلیلی بر آن نمی‌شود که این استراتژی برای همیشه پاسخگو باشد. به‌ویژه آنکه چنین دوقطبی‌هایی در نقاط ضعف دولت نظیر شفافیت و مبارزه با فساد به‌کارگیری شوند.روحانی در شرایطی تلاش کرد دستگاه قضا و فراتر از آن رقیب خود در انتخابات 96 را در زمین بازی مبارزه جناحی با فساد به چالش بکشد که برکناری قضات و برخورد‌ها و دستگیری‌ها در داخل قوه نظیر بازداشت طبری و بیژن قاسم‌زاده چنین شائبه‌ای را در دستگاه قضا به کل منتفی کرده است.

تند کردن فضا همان‌طور که پیش از این راه به‌جایی نبرده این‌بار هم احتمالا در بلندمدت دشواری‌های متعددی را برای روحانی به‌دنبال خواهد داشت. او در چند مورد دیگر نیز با قدم گذاشتن در مسیر رادیکالیسم تلاش کرد سبد رای خود را از تهییج احساسات بدنه پر کند؛ تلاشی که البته اگرچه در مرحله نخست موفقیتی نسبی را برای رئیس دولت رقم زد اما عدم امکان ادامه این رویکرد به‌صورت دائمی و ترمز گرفتن و عقبگرد از مواضع پیشین همانند آنچه در مواجهه با سپاه، موضوع مذاکره با آمریکا، رفع حصر، فیلترینگ، وزیر زن و... مطرح کرده بود به سرخوردگی این بدنه منتهی شد و وضعیت دولت را به حال و روزی انداخت که امروز دیگر نیاز به توضیحش نیست. اظهارات دیروز روحانی را از این جهت باید بازی دوسر باخت قلمداد کرد  چراکه هم‌اکنون انتخاباتی وجود ندارد که او بتواند از قبل طرح چنین موضوعاتی در آن بهره‌ای مشخص ببرد. هزینه‌های بلندمدت این رویکرد و محدودیت‌های متعاقب آن اما به قوت خود باقی است.

انتهای پیام/






آخرین اخبار آخرین اخبار