Navigation Navigation

محتوا محتوا

به بهانه روز دانشجو؛

دانشجو شعبان بی مخ نیست بلکه آرمان خواه است


مسؤلیت برگزاری این گونه مراسم ها با افرادی است که به جای دعوت از نخبگان حقیقی جامعه که آشنا به فضای دانشگاه ها باشند ، از افراد معلوم الحالی دعوت می کنند که چکیده وجودی آن ها در نقد ظالمانه حاکمیت دینی خلاصه می شود و با عناد و کینه توزی سعی در ترویج افکار سخیف خود در مجامع مختلف دارند و حتی از فرصت مجلس ختم نیز برای این هدف شوم و پلید خود نهایت سوء استفاده را می برند.

یزدامروز؛ روز شانزدهم آذرماه در تقویم ما به عنوان روز تکریم و گرامی داشت مقام دانشجو مشخص گردیده است و هویت دانشجو به ماهیت چیزی است که در پی آن تلاش می کند و به مطالعه و تحقیق می پردازد.

به طور کلی هرکسی که به دنبال علم باشد از دو جهت اهمیت و قداست دارد ؛ یکی از جنبه قداست و اهمیت علم و دیگری به خاطر جایگاه ویژه علم آموز که ما از آن به دانشجو ، طلبه و عالم تعبیر می کنیم.

دانشجو کیست و باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

رسالت حقیقی و اصلی دانشجو و دانشگاه های ما چیست؟

آیا هر کسی که قدم به وادی دانشگاه می گذارد حق دارد با یدک کشیدن عنوان دانشجو هر اقدامی را انجام بدهد؟

آیا آن چه امروز در فضای دانشگاه ها در حال رخ دادن است در شأن یک دانشجوی واقعی است؟

این ها سؤالاتی است که هر دانشجو در هر سطح علمی و در رشته و دانشگاهی که باشد باید از خود بپرسد و بتواند به طور واقعی و به دور از جنجال به آن ها پاسخ بدهد.

به عنوان پاسخ به اولین سؤال این جمله از رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به چشم جلوه می کند که فرمودند:

"برداشت و توقّع بنده و نظام اسلامی از جماعت دانشجو این است که دانشجو یک روشنفکر تمام عیارِ مسلمان متدیّن است."

پاسخ به این سؤال که رسالت و وظیفه دانشجو چیست را هم می توانیم در بیانات ایشان مشاهده کنیم.

ایشان در دیدار ماه رمضان امسال با دانشجویان به موضوع آرمان خواهی پرداختند و ضمن بیان تعریف از آرمان خواهی مصادیق این مقوله را نیز شرح دادند. 

"اوّلین فریضه‌ی دانشجویی عبارت است از آرمان‌خواهی...آرمانها چه هستند؟

1) ایجاد جامعه‌ی اسلامی و تمدّن اسلامی ؛ یعنی احیای تفکّر اسلام سیاسی؛ یک‌عدّه‌ای از قرنها پیش، سعی کردند اسلام را از زندگی، از سیاست، از مدیریّت جامعه هرچه میتوانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصی؛ مسائل شخصی را هم یواش یواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از این حرفها؛ نه، اسلام آمده است که «الّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛ فقط هم اسلام نیست؛ همه‌ی پیغمبران همین‌جورند. ادیان الهی آمده‌اند برای اینکه در جامعه پیاده بشوند، در جامعه تحقّق واقعی پیدا کنند؛ این باید اتّفاق بیفتد. یکی از مهم‌ترین آرمانها این است."

 

با یک جستجوی ساده در اطراف و فضای دانشگاه ها می توان به خوبی به میزان اجرای اسلام در بین دانشجویان پی برد و نتیجه گرفت که در دانشگاه های نظام اسلامی چه قدر به دین خدا پرداخته می شود و دانشجو و استاد که نقش بسیار مهمی در شکل گیری یا تغییر فکر دانشجو دارد در کجای این مقوله مهم قرار دارند.

قبلا در یادداشتی به این موضوع پرداختم و در آن جا گفتم که امروز در بین جامعه جوانانی به چشم می آیند که در دهه شصت و هفتاد با ورود به دانشگاه ها و مراکز علمی کشور اسلامی ایران بنیان تفکرات و اعتقادات ناب دینی اشان توسط شبهه افکنی ها و اظهار نظرهای سخیف و بی مبنای عده ای استاد نما که همه ظرفیت وجودی اشان در نشخوار افکار کثیف غربی خلاصه می شود دچار تزلزل جدی شد و اینک بعد از گذشت چندین سال خروجی تحصیلاتشان جز به سخره گرفتن و زیر سؤال بردن همان تفکراتی که خود روزی به آن پایبند بودند چیز دیگری نیست.

ترویج افکار غربی در بین جوانان این مرز و بوم کار کسانی است که با دلدادگی و سر سپردگی محض به غرب شیرازه افکار ناب عده ای از جوانان را از هم پاشیده و می پاشند و می خواهند جامعه دینی دچار سستی و بی تحرکی دینی و در نهایت لا ابالی گری بشود که این همه هدف دشمنان قسم خورده دین خداست.

متأسفانه این روزها نیز دوباره عده ای سعی دارند با نبش قبر افکار غربی شبهات کهنه را در بین جامعه نشر دهند و در این میان متولیان فرهنگ جامعه با بی توجهی و سستی در انجام وظیفه میدان را برای جیره خواران غرب باز می کنند.

البته این هرگز به معنای همه گیر شدن گفتمان غربی و ضد اسلامی در میان دانشجو و دانشگاهیان نیست ولی به هر حال درصد قابل توجهی از فضا را به خود اختصاص داده است. 

2) آرمان اعتماد به نفس؛ ... بایستی دنبال تفکّر اعتماد به نفس ملّی و اعتقاد به قدرت و توانایی ملّی [بود] و به‌عنوان یک آرمان حتماً باید تعقیب بشود. البتّه تعقیب آرمانها یک لوازمی دارد که باید به آن لوازم عمل بشود.

3)  مبارزه با نظام سلطه و استکبار ... نظام سلطه، یعنی نظامی که بر پایه‌ی رابطه‌ی سلطه‌گر و سلطه‌پذیر بنا شده؛ یعنی کشورهای دنیا یا مجموعه‌های بشری دنیا، تقسیم میشوند به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ آن اتّفاقی که امروز در دنیا افتاده [این است]؛ یک عدّه‌ای سلطه‌گرند، یک عدّه سلطه‌پذیرند. دعوای با ایران هم سر همین است؛ این را بدانید. دعوای با جمهوری اسلامی این است که این، نظام سلطه‌گر و سلطه‌پذیر را نپذیرفته؛ سلطه‌گر که نیست، خودش را از سلطه‌پذیری هم بیرون آورده و پای این حرف ایستاده. اگر ایران موفّق شد و پیشرفت پیدا کرد -پیشرفت علمی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت اجتماعی، گسترش نفوذ منطقه‌ای و جهانی- نشان داده میشود به ملّتها که میتوان سلطه‌پذیر نبود و روی پای خود ایستاد و پیشرفت کرد. نمیخواهند این اتّفاق بیفتد؛ همه‌ی دعواها سر این است، بقیّه‌ی حرفها بهانه است.

4) عدالت‌خواهی ... مسئله‌ی عدالت‌خواهی خیلی مهم است، شُعب گوناگونی دارد؛ به اسم هم اکتفا نباید کرد، باید واقعاً دنبال بود. از جمله، مسئله‌ی سبک زندگی اسلامی است. از جمله، آزادی‌خواهی است؛ آزادی نه به‌معنای غلط و منحرف‌کننده‌ی غربی که معنای آزادی این است که دختر این‌جوری زندگی کند، پسر این‌جوری زندگی کند. لعنت بر آن کسانی که برخلاف سنّتهای اسلامی و سنّت ازدواج، با سنّت ازدواج صریحاً مخالفت میکنند و بعضی از منشورات ما و دستگاه‌های فرهنگی ما متأسّفانه این را ترویج میکنند؛ باید با اینها مقابله کرد. مسئله‌ی آزادی‌خواهی در اندیشه، در عمل فردی، در عمل سیاسی، در عمل اجتماعی و در جامعه که معنای آزادی‌خواهی در جامعه همان استقلال است.

رشد علمی ، کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و نیمه‌کاره کار انجام دادن و ایجاد دانشگاه اسلامی است هم از جمله آرمان های مورد نظر رهبر فرزانه انقلاب است که در دیدار با دانشجویان به آن تصریح کردند.

اما واقعیت این است که برخی می خواهند دانشجوی ایرانی یک روشنفکر تمام عیارِ مسلمان متدیّن نباشد و او را به موجودی منفعل تبدیل سازند و عنصر مبارزه با استکبار را از ذهن و روح دانشجو بیرون بکشند .

مراسم بزرگداشت مقام دانشجو فرصتی باید باشد برای یادآوری رسالت های حقیقی دانشجو و نه واداشتن جوانان ایرانی به فریاد کردن بر علیه فطرت خودشان.

مسؤلیت برگزاری این گونه مراسم ها با افرادی است که  به جای دعوت از نخبگان حقیقی جامعه که آشنا به فضای دانشگاه ها باشند ، از افراد معلوم الحالی دعوت می کنند که چکیده وجودی آن ها در نقد ظالمانه حاکمیت دینی خلاصه می شود و با عناد و کینه توزی سعی در ترویج افکار سخیف خود در مجامع مختلف دارند و حتی از فرصت مجلس ختم نیز برای این هدف شوم و پلید خود نهایت سوء استفاده را می برند.

افرادی که اساسا محلی از اعراب ندارند و بی خبر از رویگردانی ملت از آن ها به رجز خوانی می پردازند و گویا نمی دانند که خیلی وقت است که حتی دیگر کسی حاضر نیست برای حرف های بی مغزشان کف بزند تا چه رسد به این که بخواهد برای این مزخرفات سینه چاکی کند.

افسوس و صد افسوس که این مهره های سوخته در کسوت روحانیت هم باشند و از مقام فضل و دانش دینی بخواهند افاضه کنند و در فشانی نمایند.

سخن آخرم با رئیس سازمان محیط زیست است که در جمع دانشجویان دانشگاه یزد گفته بود:

"دولت تمام تلاش خودش را می کند تا کسی در زندان، حصر و محدودیت نباشد!"

سرکار خانم ابتکار ؛ اولا شما سخنگوی دولت نیستید و ثانیا دولت هم چنین حقی را ندارد و تصمیم گیری در مورد این مسئله با شورای امنیت ملی کشور است.

ثالثا شما لطف بفرمائید و در فضای دولت به فکر رفع آلودگی و گرد و غبار و صدها مسئله محیط زیستی باشید و زحمت نبش قبر سران فتنه را هم به جان نخرید و گرنه این بار به جای غرق شدن در آب در دریای خشم ملت غرق خواهید شد.

نسأل الله منازل الشهداء

محمد هادی سمتی






آخرین اخبار آخرین اخبار