محتوا
شکنجهها ی ساواک،کوچکترین اثری در فعالیتهای مبارزاتیم نداشت/مسئولان خادم ملت و گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب باشند
به گزارش یزدامروز؛ محمد یوسف سیبویه در سال 1335 در خانوادهای روحانی در ابرندآباد یزد دیده به جهان گشود. پدر وی از روحانیون سرشناس ابرندآباد و مورداحترام و صاحب نفوذ در این منطقه بود.
محمد یوسف در سن 7 سالگی و در جریان وقایع خرداد سال 42 به همراه پدر برای دیدار با حضرت امام خمینی (ره) و ابراز ارادت به ایشان به قم رفت و محضر امام را از عنفوان کودکی درک کرد.
فعالیتهای مبارزاتی پدر، فضای معنوی و اعتقادی خانواده و دیدار با حضرت امام (ره) شور انقلابی را در محمد یوسف دوچندان کرد بهگونهای که در حدود سال 1350 و در دوران نوجوانی، فعالیتهای مبارزاتی خود با رژیم منحوس پهلوی را آغاز کرد.
محمد یوسف توانست پس از اخذ دیپلم ریاضی در دبیرستان ایرانشهر در دانشکده انستیتیوپلی تکنیک یزد (هنرستان شهید منتظر قائم فعلی) پذیرفته و موفق به اخذ مدرک کاردانی راه و ساختمان شد.
وی که از فعالین انقلابی در ابرندآباد بوده و ارتباط تنگاتنگی با شهید صدوقی داشت در جلسات سری ایشان و دیگر مبارزان شرکت کرده و در توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام (ره) نقشی بیبدیل داشت.
محمد یوسف در سال 1359 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک فرزند پسر و دو دختر است.
گفتگویی خواندنی یزد رسا با این مبارز خستگیناپذیر و جانباز انقلاب که به دلیل شکنجههای روحی روانی زندانهای ساواک بهسختی خاطراتش را به یاد میآورد از دست ندهید؛
بهعنوان اولین سؤال با توجه به ارتباط تنگاتنگ جنابعالی با شهید صدوقی لطفاً از ویژگیهای بارز ایشان بفرمائید؟
ایشان انسانی شجاع، باتقوا و صبور در برابر ناملایمات بود و در یک جمله شهید صدوقی را میتوان مجسمه تقوا و شجاعت دانست.
خاطره جالبی از شهید صدوقی دارید؟
روزی بنیصدر از فرانسه با منزل شهید صدوقی تماس گرفت و خواستار گفتگو با ایشان شد که شهید گفتند گوشی را بگذارید و با وی صحبت نکردند.
خب از دوران مبارزاتی خودتان بگویید؟
من چون مقلد حضرت امام (ره) بودم احساس وظیفه سنگینی میکردم و به همین جهت همه تلاشم را برای انقلاب به کاربستم. البته معتقدم در مقابل شهدا، جانبازان دوران دفاع مقدس و ایثارگران هیچ کاری انجام ندادهام و خیلی به انقلاب مدیون هستم.
از نحوه دستگیریتان بفرمائید؟
در سیزده محرم سال 56 همزمان با ماجرای شهادت جمعی از مردم قم در حسینیه سیف دکلمهای را آماده و در جمع مردم خواندم که گویا عوامل ساواک در آن مجلس صدای بنده را ضبط کرده و برایم پرونده تشکیل داده بودند. در جریان قیام دهم فرودین سال 57 نیز که مصادف با چهلم شهدای تبریز بود فعالیت گستردهای داشتم به همین دلیل ساواک دستگیری بنده را در دستور کار خود داشت تا اینکه در خردادماه در خیابان قیام یک مأمور شهربانی به من مشکوک شده و مرا دستگیر کرد. پس از دستگیری به شهربانی میدان شاه (چهارراه بعثت فعلی) منتقلشده و پس از چند ساعت بازجویی مرا به محل ساواک یزد (مجتمع ستاره فعلی) انتقال دادند. پس از سه روز شکنجه در ساواک یزد بنده را با یک دستگاه جیب لاندیور و دو سرباز راهی ساواک اصفهان کردند که در حدود 50 روز در ساواک اصفهان انواع شکنجهها را اعمال کرده تا مگر بتوانند اعترافی بگیرند که به فضل خدا مقاومت کرده و کوچکترین اطلاعاتی ندادم و درنهایت مجبور به آزاد کردن بنده شدند.
پس از آزادی چه کردید؟
مبارزه را ادامه دادم.
از آنهمه شکنجه و آزار خسته نشده بودید؟
خیر حتی این آزارها و شکنجهها مرا برای فعالیت بیشتر علیه حکومت ترغیب کرد و کوچکترین اثری در فعالیتهای مبارزاتیم نداشت.
خاطرهای از قیام دهم فروردین مردم یزد دارید؟
مردم در این روز برای گرامی داشت یاد و خاطره شهدای تبریز بهفرمان شهید صدوقی در مسجد حظیره تجمع کرده و بنده یکی از کسانی بودم که علناً شعار مرگ بر شاه میدادم که عدهای که با شعار دادن موافق نبودند به بنده تذکر میدادند. به هر جهت مردم پس از سخنرانی حجتالاسلام راشد که آن زمان ممنوع المنبر بود به خیابان آمده و بهطرف چهارراه امیرجقماق حرکت کردند. نیروهای نظامی و انتظامی در چهارراه مستقر بودند ابتدا سعی کردن با پاشیدن آب مردم را متفرق کنند که زمانی که با مقاومت مردم روبرو شدند آنها را به گلوله بستند و در این ماجرا محمدرضا نامدار، علیاصغر شهریارمرادی، حسین پارساییان و محمدمهدی قدکفروشان به شهادت رسیدند.
دشمن درصدد رنگ و لعاب دادن به اوضاعواحوال دوران پهلوی و غیرواقعی نشان دادن واقعیتهای آن دوران است لطفاً بهعنوان شخصیتی که آن دوران را درک کردید برایمان از شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قبل از انقلاب بفرمائید؟
ازنظر سیاسی خفقان بسیار شدیدی وجود داشت بهگونهای که مردم جرات اظهارنظر درباره حکومت را نداشته و آنان را بهشدت میترساندند. ازنظر فرهنگی نیز روزبهروز به سمت انحطاط رفته و فرهنگ غرب گسترش قابلتوجهی در جامعه داشت بهگونهای که جوانان را به سمت سینماها سوق میدادند و ازنظر اقتصادی نیز مردم را در پایینترین سطح زندگی پایینی نگه میداشتند تا فرصت بالا بردن آگاهیهای سیاسی و اجتماعی را نداشته باشند.
از شکنجههای ساواک برایمان بگویید؟
در ساواک انواع شکنجهها وجود داشت از شکنجههای روحی تا جسمی شامل کشیدن ناخن، سوزاندن بدن با اتو و هویه برقی و ریختن آب جوش و چای داغ و در مراحل اولیه سعی می کردند با وعدهووعید افراد را فریب دهند.
گویا در ابتدای انقلاب کارمند دادگاه انقلاب بودید چه شد که خانهنشین شدید؟
در اثر شکنجههای ساواک بهمرور پس از انقلاب دچار مشکلات عصبی و فراموشی شده و نهایتاً با درجه جانبازی بازنشست شدم. البته ساواکیها گفته بودند بلایی به سرت میآوریم که تا آخر عمر کارایی خود را از دست بدهی.
مهمترین برکات انقلاب را ازنظر شما چیست؟
تقویت علم، تقوا، شجاعت، روحیه خودباوری و افزایش عقاید دینی و مذهبی در جامعه و تربیت جوانانی با بصیرت و آگاه از نمونههای برکات انقلاب است.
بهعنوان آخرین سؤال لطفاً بفرمائید انتظار شما از مسئولین چیست؟
مسئولین در خدمت ملت، کشور و دین بوده و در هر کجا که مسئولیتی دارند در خط رهبرفرزانه انقلاب و گوشبه فرمان ایشان باشند.
یزدرسا؛ برخود لازم می داند از جناب آقای جواد میرجلیلی از مبارزان دوران انقلاب و یارو یاورجناب سیبویه به خاطر همراهی و مساعدت برای انجام این گفتگو تشکر و قدردانی کند.
انتهای پیام/ح
Related Assets:
-
موج فعال بارشي وارد استان كويري يزد شد
-
خواهر همسر بازیکن سابق پرسپولیس ماجرای گروگان گیری این بازیکن را رد کرد
-
تصاویری از حواشی دربی 84
-
اعلام برنامه مسابقات جامجهانی کشتی آزاد ۲۰۱۷ در کرمانشاه
-
خبری خوش برای داعش
-
24 بهمن ماه 1357 در یزد به روایت تاریخ
-
وقایع اتفاقیه در تاریخ 23 بهمن ماه 1357 در یزد
-
نارضایتی ۴۰۰۰ فعال آژانسهای درونشهری از تاکسیرانی یزد
-
نویسنده یزدی،که غم را از چهره رهبری زدود