Navigation Navigation

محتوا محتوا

به این‌جا که می‌رسد، مردم نامحرم می‌شوند

کاش روحانی حداقل این یک سنّت احمدی‌نژاد را ادامه می‌داد...


از یک سو رئیس جمهور محترم بارها از خزانه خالی داد سخن می‌دهد و از سوی دیگر، بودجه جاری دولتش با افزایشی خیره‌کننده روبرو می‌شود. آیا مدیریت اشرافی جز این است؟!

یزدامروز؛دستور آقای روحانی به معاون اول برای پیگیری فیش‌های حقوقی نجومی و برخورد با مدیران متخلف چندان به دل نمی نشیند. در این باره می توان به دلایلی اشاره کرد که مهم ترین آن رویکرد رویکرد جناب روحانی و دولت وی بوده است. به عبارتی رویکرد شخص رئیس جمهور و دولتمردان وی چنان نبوده که این برخوردها و دستورها عمیق و فراگیر تلقی شود.

برای نمونه، انتظار منطقی و خردمندانه از دکتر روحانی این بود که سنت حسنه رئیس جمهور سابق در اعلام علنی لیست اموال و دارایی های شخصی خود را به اطلاع عموم برساند. دکتر احمدی نژاد قصور و تقصیر کم نداشت؛ اما محاسنی ستودنی هم به همراه داشت و از آن جمله ساده زیستی در زندگی خصوصی و حساسیت متمایز نسبت به بیت المال بود. وی بر خلاف رئیس دولت اصلاحات و سازندگی، هنگامی که جامه ریاست جمهوری به تن کرد، لیست اموال به نسبت ناچیز خود را هم به عموم ملت اعلان کرد. اما دکتر روحانی علیرغم انتظار منطقی جامعه، از استمرار سنت حسنه رئیس جمهور پیشین خودداری کرد. واقعا چرا؟!

به عنوان نمونه‌ای دیگر می‌توان به حضور وزرایی با ثروت‌های افسانه‌ای هزارمیلیاردی در کابینه کنونی اشاره کرد.ثروت‌هایی که کسی درباره چگونگی تحصیل آن‌ها توضیحی نداده و تنها آه و حسرتی را بر دل توده‌های گوناگون جامعه بخصوص قشرهای متوسط و ضعیف که درصد چشمگیری از جامعه هستند، آوار می‌کند. به راستی وزرایی که در ثروت‌های نجومی چندصدمیلیاردی و گاه هزارمیلیاردی غوطه ورند، چگونه و تا چه میزان می‌توانند مشوقان مناسبی برای ساده زیستی و چشمان بیداری برای پاسداری از بیت‌المال و ... باشند؟!

این که وزیر راه و شهرسازی در اظهارنظری که بوی تحقیر از آن به مشام می‌رسد، طرح مسکن‌ مهر را مزخرف می‌خواند، معلول چیست؟! طبیعی است وزیری که غرق در ثروت‌های میلیاردی آن‌چنانی است و دغدغه تامین بهترین مسکن‌ها برایش معنایی ندارد، نمی‌تواند مشکلات بی‌خانمانی و اجاره‌نشینی را درک و هضم کند و از این رو شگفت نیست که چنین طرح عظیم و راهگشایی را مزخرف بخواند. چنین وزیر ثروتمندی اصولا نمی‌تواند فهم کند که مسکن مهر برای آن جوان کم‌درآمد و آن خانواده نیازمند، موهبتی عظیم و گنجی بزرگ است که به واسطه دردآشنایی  و دلسوزی مسئولان ارشد دولت سابق، در اختیارشان قرار گرفته است‎؛ و لاجرم ابایی ندارد که آن را مزخرف بنامد.

به واسطه رویکرد خاص دولت است که از یک سو رئیس جمهور محترم بارها از خزانه خالی داد سخن می‌دهد و در زیرسوال بردن دولت قبل از هر فرصتی استفاده می‌کند و حتی در ماجرای برداشت‌های چندصدمیلیونی مدیران دولتش از بیت المال هم می کوشد رندانه توپ را به زمین دولت سابق بیندازد و از سوی دیگر، علیرغم ادعای خزانه خالی و ... بودجه جاری دولتش با افزایشی خیره‌کننده روبرو می‌شود. آیا مدیریت اشرافی جز این است؟!

 طبیعی است مدیرانی که به آسانی ده‌ها و صدها میلیون تومان تحت عناوین گوناگون حقوق و پاداش و مابه‌التفاوت و وام ضروری و ... از بیت‌المال به نفع خود برداشت می‌کنند و‌آن را حق خویش می‌پندارند، نه با مفهوم مدیریت جهادی سنخیتی دارند و نه می‌توانند مدیرانی پابه‌کار و مؤمن برای اقتصاد مقاومتی باشند. مدیری که در یک قلم 234 میلیون تومان از بیت المال را در جیب خود قرار می‌دهد، چگونه می‌تواند مشکلات آن پدر پیری را فهم کند که با زبان روزه هم کار طاقت‌فرسای جسمی را ترک نمی‌کند تا شاید بتواند لقمه‌ای ناچیز به سر سفره افطار خانواده‌اش ببرد؟! اصولا آیا می‌تواند ذره‌ای فهم کند؟! مدیری که سالانه صدها میلیون تومان حقوق و پاداش و ... دریافت می‌کند و به تبع، خود و خانواده‌اش در منازل لوکس میلیاردی زندگی می‌کنند و در  تنعمات گوناگون مادی و رفاهی غوطه‌ور هستند، چگونه می‌تواند برای کاهش شکاف طبقاتی گام بردارد و دل بسوزاند؟! چگونه می‌تواند برای تامین منابع مالی وام ناچیز ازدواج بکوشد و اهمیت همین وام ناچیز را در کاهش آلام جوانان دم بخت فهم کند؟

سخن بسیار است. آقای روحانی می‌تواند کاری کند کارستان در مسیر شفاف‌سازی اقتصادی و مقابله با دریافتی‌های نجومی و انباشت‌ ثروت‌های کذایی. نخستین و آسان‌ترین گام این است که همچون رئیس دولت سابق، لیست اموال و دارایی‌های خود را به مردم اعلام کند. چه این که مردم نامحرم نیستند و بی‌گمان این اقدام رئیس‌جمهور را به تحسین خواهند کرد. هرچند احتمال این که رئیس جمهور لیست اموال و دارایی‌های خود را اعلام کند، نزدیک به صفر است.

گام دوم، ملزم کردن مسئولان رده‌بالای دولت به ویژه وزرا برای انتشار لیست اموال و ثروت‌ها و نیز فیش‌های دریافت حقوق و پاداش‌هایشان است. بهانه شخصی بودن این مسائل هم مسموع نیست و می‌تواند موجب شکل‌گیری برخی «سوءتفاهم‌»‌ها و ترویج «شایعات» شود و زمینه‌ را برای «سوءاستفاده» مغرضان داخلی و خارجی فراهم آورد. وانگهی مسؤولان محترم اگر با رعایت موازین قانونی و شرعی مال و ثروتی به دست آورده‌اند، نباید نگران باشند که مردم – همان ولی‌نعمتان- از میزان دارایی‌هایشان آگاه شوند و چنان‌چه بعضا کاسه‌‌ای زیر نیم‌کاسه قرار دارد، باید هزینه‌های آن را از جیب خود بپردازند؛ نه از جیب نظام جمهوری اسلامی ایران‌ و به قیمت کاهش سرمایه اجتماعی نظام و بدبین‌کردن بخش‌هایی از مردم به مسئولان.

از سوی دیگر، کم نیستند مسئولانی که از ثروت‌های کلان و گاه چندصد میلیاردی برخوردارند و در منازلی رؤیایی به سر می‌برند و چه بسا دلیلی هم بر سوءاستفاده آنان در این مسیر وجود نداشته باشد، اما نفس دل‌بستن مسئول در نظام جمهوری اسلامی به زندگی پرزرق و برق و دورشدن از سطح زندگی عموم مردم، نکته‌ای منفی و مغایر با رویکردها و آرمان‌های اولیه انقلاب به شمار می‌آید. در این باره نیز چنین مسئولانی باید تبعات زندگی لوکس خویش را خود بپردازند و منطقی نیست به واسطه عملکرد آنان،‌ سرمایه اجتماعی نظام اسلامی تحلیل رود.  آقایان! باور کنید که مردم نامحرم نیستند.

نویسنده :‌ فاطمه فائزی






آخرین اخبار آخرین اخبار