نمایش نمایش

ID : 11372839
وقتي نفوذ و تباني و فشار، رنگ سفيد اصلاح به خود مي گيرد!

«ديکتاتوري سفــيد»؛ روی دیگر دانشگاه یزد!


ديري نگذشت که دولتمردان و مديران پاييني در نامه ها و مصوبه ها و شکايات جديد و ناباورانه منتقدان توافق ژنو، طرح سبد کالا، کارهاي وزارت ارشاد و علوم را ممنوع النطق کرده و عده اي را به دادگاه کشاندند! گفتيم: «ان شاء ا... هنوز راست مي گويد!»

عصر فرهنگ؛ «خداوندا، به تو پناه ميبرم از استبداد رأي، عجله در تصميم، تقدّم نفع شخصي و گروهي بر مصالح عمومي و بستن دهان رقيبان و منتقدان.»

 

اين جملات رئيس جمهور وقتي از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و پس از انتخاباتي که 4 سال ياران فتنه تلاش کردند آن را نا مشروع و نا مقبول بدانند ولي به ناچار تسليم اراده ي ملت شدند، گفته شد، گزند و طعنه هايي را به مخاطبان القا مي کرد و همه را به اين جمله مي کشاند که: «خدا کند راست بگويد!»

 

اما ديري نگذشت که دولتمردان و مديران پاييني در نامه ها و مصوبه ها و شکايات جديد و ناباورانه منتقدان توافق ژنو، طرح سبد کالا، کارهاي وزارت ارشاد و علوم را ممنوع النطق کرده و عده اي را به دادگاه کشاندند.

 

ما که گفتيم: «ان شاء ا... هنوز راست مي گويد!»

 

بعد از چندي ديديم دارند از تريبون هاي رسمي دولت جهوري اسلامي به «ما»! به مايي که خودمان با حضورمان در انتخابات 92 و راي به کانديداهاي آن به آن مقبوليت بخشيديم تا يک نفر در آن 50/7 درصد آرا را بياورد، ناسزا مي گويند که: «ترسو!... بزدل!... عصر حجري!... به جهنم!... بي سواد!... بي شناسنامه!... تازه به دوران رسيده!... و چندين تاي ديگر!»

 

دوباره گفتيم: «نه! بلا به دور! اين ها راست مي گويند!»

 

بعد از مدتی ديديم که دارد اين حرکت مثل ويروسي در سطوح پاييني دولت نفوذ مي کند! روزي ظريف در جلسه اي با شوراي روابط خارجي آمريکا صريحاً گفت مذاکرات و نتايج آن بر انتخابات آينده تأثير مستقيم دارد.

 

بعدترش يک روزنامه ي خارجي گفت ظريف به کري در آن قدم زن گفته است که بقاي دولت روحاني به نتايج مذاکرات است.

 

گفتيم عجب...! تقدم نفع شخصي بر مصالح عمومي!

 

روزگاري است که استان ما هم از اين قاعده مستثنا نيست. وقتي فلان مسئول دانشگاهي به توصيه ي فلان مسئول قبلي اجرايي استان مي رود و از فلان کانديداي انصارفي انتخابات دعوت مي کند که بيايد دانشگاه و خود را در حد يک تشکل کوچک دانشگاهي کوچک مي کند! وقتي مقامات استاني به گوشه ي چشم فلان مسئول سابق اجرايي استان عزل و نصب مي شوند!

 

وقتي عضو ستاد باغ پسته با نفوذ خود همه را تحت سيطره و ديکتاتوري مدرن و سفيد خود در آورده است. آدم ياد انقلاب سفيد شاه مي افتد! چقدر هم به هم مي آيند!

 

«ديکتاتوري سفيد»... «انقلاب سفيد»

 

ديگر کار اين ديکتاتورمآبان اصلاح نماي خوش تيپ و بر و رو به آنجا رسيده که مثل آن پناه برنده ي به خدا از استبداد رأي و بستن دهان منتقدان، دهان منتقدان را مي بندند و حتي از دادن فرصتي کوتاه براي گفتن حقايق و رسوا کردن التقاط گويندگانشان در جلسات هم مي ترسند.

 

«ديکتاتوري سفيد»؛ يعني بريدن سر مردم با پنبه ي اصلاحات!

 

«ديکتاتوري سفيد» ؛ يعني اگر انتخاباتي به نفعمان بود ،  قبولش کنيم و اگر نبود، «بريزيم تو خيابونا!»

 

«ديکتاتوري سفيد» ؛ يعني همه ي منابع اصلي اقتصادي و سياسي استان در دست عده اي معدود و معلوم باشد! و ژست مردم داري بگيريم و وقتي ما راحتيم، بگوييم مردم راحتند و وقتي راحت نيستيم، بگوييم مردم ناراحتند!

 

اما من هنوز در اين فکرم که چطور آن مسئول دانشگاهي از عواقب دعوت از يک فرد سياسي به دانشگاه و اتفاقات بعد از آن در امان خواهد بود!

 

چطور مي تواند تضمين کند که آن جلسه بر وفق مرادش فقط تجليل علمي خواهد بود! مگر مي شود جلوي حرف زدن هاي آن مدعو گرامي را گرفت!






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها