به گزارش عصر فرهنگ، یکی از موسسات روانشناسی در استان یزد اقدام به تبلیغ و برگزاری جلسات و کارگاه های مشاوره ای بر اساس نظریات فروید کرده است.

فروید نظریه پرداز یهودی و پدر روانشناسی نوین غرب است. وی تمامی روابط عاطفی و شئونات زندگی (حتی مهر و محبت مادری) را بر اساس میل جنسی تجزیه تحلیل می کند و بر همین اساس نظریه صادر می کند.
پیروان نظریات فروید در حالی برای بیماران نسخه می پیچند که وی حتی قادر به درمان میل خود به سیگار هم نبود و سرانجام هم همین سیگار وی را از پا در می آورد. جالب اینجاست که نظریات تعجب برانگیز فروید از سوی بسیاری از متفکران غرب از جمله دخترش نقد شده است و حتی رفته رفته غرب هم بعد از لطماتی که از نظریات وی تجربه کرده در حال فاصله از این تفکرات است.
با این حال در کشور ما با وجود ده ها نهاد و ارگان عریض و طویل فرهنگی هنوز هم کتاب های وی آزادانه چاپ می شود و نظریات مخربش تدریس می شود!
متاسفانه این بار این نظریات؛ برای تاثیر بر کودکان در حال تدریس است. نظریاتی که به بهانه «روشنگری جنسی کودکان» در واقع باعث بروز میل جنسی در کودکان شده و عواقب سرکوب این میل جنسی و تبعات فرهنگی و اجتماعی که به دنبال خواهد داشت مخرب تر از حد تصور است.

زیگموند فروید کیست ؟
زیگموند فروید (Sigmund Freud) در ششم ماه مه ۱۸۵۶ در فری برگ، مراوی ( چک امروز) به دنیا آمد. پدرش تاجر ابریشم و مادرش همسر دوم و ۲۰ سال کوچکتر از پدرش بود .

تا ده سالگی به مدرسه نرفت اما پس از ورود به سرعت مدارج علمی را طی کرد و پس از اتمام دوره پزشکی کار تحقیقاتی خود را شروع کرد. در سن ۲۹سالگی به کار تدریس در دانشگاه وین مشغول شد. پس از چاپ کتابی در زمینه هیستری که نتیجه تحقیقات چند ساله او را در بر داشت، در ۱۹۰۸ اولین انجمن بین المللی روانکاوان را تاسیس کرد.
وی یک یهودی اشکنازی بود. با روی کار آمدن نازی‌ها وی در ۱۹۳۸ اتریش را ترک کرد و به انگلستان رفت و در همانجا هم به دلیل مصرف بی‌رویه سیگار و در پی آمد آن سرطان فک در ۲۲ سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی در سن ۸۲ سالگی درگذشت. فرويد در تمام دوران زندگيش سيگار برگ مي‌کشيد. در سال 1939، پس از آن که مشخص شد سرطان او ديگر غيرقابل عمل است، از پزشکش خواست که به او در اقدام به خودکشي کمک کند. پزشک سه بار جداگانه به او مرفين تزريق کرد و فرويد در 23 سپتامبر 1939 درگذشت.

نظرات فروید
یکی از جنجالی‌ترین نظرات فروید (که در واقع براساس خاطرات کودکی خودش شکل گرفته بود) این بود که نیاز جنسی محرک اصلی بسیاری از فعالیت‌های بشری است. او حتی رابطه فرزند و والدین را نیز بر همین اساس تعبیر می‌کرد زیرا بخاطر می‌آورد که در کودکی نسبت به مادرش تمایل جنسی داشته است. فروید معتقد بود که به همین دلیل معمولا پدران رابطه بهتری با دخترانشان و مادران رابطه بهتری با پسرانشان دارند.
به دلیل مشابهی او معتقد بود که پسرها از پدرشان متنفرند و در سر توطئه قتل او را می چینند. او معتقد بود که در دوره‌ای از تاریخ این فقط یک توطئه نبوده بلکه پسران واقعا پدر را می کشتند و سپس جسد پدر را در یک مراسم خاص ‌خورده و زنان او را تصاحب می‌کردند. فروید معتقد بود که پسران پس از کشتن پدر و برای زنده نگه‌داشتن یاد او مراسمی برگزار می‌کردند که به مرور زمان از دل این مراسم مفاهیم دینی و تئوری خدا شکل گرفت!
نظرات فروید در مورد زنان نیز به شدت جنجال برانگیز بود. فروید معتقد بود که دختران از کودکی نسبت به پسران دچار احساس حسادت می‌شوند و احساس می‌کنند که یکی از اعضای بدنشان را از دست داده‌اند. او معتقد بود که تلاش‌های زنان برای بازگشت به جامعه و یا در دست گرفتن کارهایی که مردان انجام می‌دهند یک شورش علیه این عقده فروخورده است.
بزرگترین انتقادی که از فروید می‌شد (و می‌شود) این بوده که در اکثر مقالات علمی‌اش با استناد به یک یا دو مورد نتایج کلی صادر کرده است. به عنوان مثال تنفر از پدر و آرزوی جایگزینی او برای تصاحب مادر یک تجربه به شدت شخصی زیگمویند و یکی از بیماران خوردسالش (Little Hans) بود. (در حدود ۴۰ سالگی٬ زیگموند در اثر شدت تنفر از پدرش٬ خودش دست به روان‌درمانی خودش زد.)
بسیاری از نظریات فروید امروزه رد شده است. مثلاً پيش از آن که تأثيرات آسيب‌رسان و مضر کوکائين شناخته شود، اين ماده مخدّر به عنوان مسکّن و سرخوشي‌آور مورد مصرف قرار مي‌گرفت. فرويد به تأثيرات بالقوه ضدافسردگي کوکائين علاقه‌مند شد و خود در ابتدا به منظورهاي مختلف طرفدار مصرف آن بود. پس از شناخته شدن تأثيرات مضر و جنبه‌هاي اعتيادي کوکائين، شهرت پزشکي فرويد هم خدشه‌دار شد.

آشنایی با کتابی که در یزد تدریس می شود
«روشنگری جنسی کودکان» کتابی است که خود فروید در مقدمه به سرسری نوشتن آن اذعان داشته است و گفته است اظهار نظر شخصی است. وی در این مقاله به پرسش ها و گفتگوهای جنسی چند کودک از جمله هانس 4 ساله و دختر بچه ای یازده ساله پرداخته است و اینطور نتیجه گرفته که باید به کودکان آگاهی جنسی داد.

دور باطل فرهنگی در کشور اینگونه شکل می گیرد. ابتدا نهاد و موسسه ای به کودکان میل جنسی را آموزش می دهد و بعد موسسه ای پیدا می شود و برای مبارزه با لطمات ناشی از بلوغ زودرس در کودکان و سرکوب میل جنسی مبارزه می کند!
در حالی که موسسات بسیاری در کشور و حتی یزد در حال تدوین و پیاده سازی شیوه های تربیت اسلامی کودکان هستند حمایت و دادن مجوز به چنین برنامه هایی بسیار تامل برانگیز است. مشخصاً برنامه ریزی برای برگزاری این کلاس ها خصمانه نبوده و برگزار کنندگان و البته مجوز دهندگان را نمی توان مغرض تصور کرد. چنین اقداماتی ناشی از عدم آگاهی و البته فرهنگسازی ریشه ای است. چنین آسیب هایی را می توان ناشی از عدم توجه به دغدغه های رهبر انقلاب و تاکیدات مکرر ایشان برای احیای علوم انسانی اسلامی دانست.