نمایش نمایش

ID : 13472496
بازهم فرهنگ، قربانی هزینه های بی حساب شد

با 5 میلیارد ریال چه کار فرهنگی می توان انجام داد؟


آیا نمی شد در شبکه تهران و شبکه استان خراسان با هزینه ای خیلی کمتر این کار را انجام داد؟ آیا نمی توان با برنامه های گفتگو محور ساده، که در شبکه تهران بسیار نمونه اش وجود دارد؛ این موضوعات منتقل شود؟ چرا خندوانه؟

 عصر فرهنگ، دو سه روز بعد از حضور تأمل‌برانگیز مدیرعامل مترو تهران در خندوانه یکی از خبرگزاری‌ها اقدام به انتشار یک قرارداد پنج‌میلیاردی بین شرکت بهره‌برداری مترو تهران و برنامه خندوانه رامبد جوان کرد. قراردادی که موضوع آن «مشاركت در 50 قسمت برنامه خندوانه در راستاي فرهنگ ‌سازي در حوزه مترو و تيتراژ پاياني در چارچوب طرح كلي» بود. بعد از افشای این قرارداد دلیل حضور آقای نائبی در خندوانه کاملاً محرض شد.

 
مهمان ناشناخته 
 
خندوانه از جمله برنامه هایی است که به عنوان یک برنامه ترکیبی به خوبی توانسته در بین مخاطبان خودش جا باز کند. برنامه ای که بیشتر بار اجرا و برنامه ریزی اش به دوش رامبد جوان است. تقریبا يك سالي از آغاز پخش خندوانه در شبكه نسيم مي‌گذرد و اين برنامه عموما در برنامه های پخش شده ميزبان هنرمندان و ورزشكاراني بود كه با حضور در اين برنامه به سؤالات طنز مجري پاسخ مي‌گفتند.
 
در هفته گذشته در یکی از برنامه های این مجموعه اتفاق تعجب ‌برانگيزي افتاد؛ مهمان برنامه رامبد جوان، محسن نايبي مديرعامل شركت بهره ‌برداري متروي تهران بود، مدیری که به لحاظ سابقه و رسانه ای بودن تقریبا ناشناخته محسوب می شود. رامبد جوان در این برنامه انگار از حضور مهمانش بسيار خوشحال بود، با تكيه بر عنوان دكتر براي خطاب قرار دادن او، سعي در شناساندن اين مدير شركت مترو در ميان مخاطبان برنامه ‌اش را داشت. او از خاطرات کودکی گرفته تا رشته تحصیلی آقای دکتر را با جرئیات پرسید.
 
در این بین آقای دکتر به یک موضوع بسیار مهم! هم اشاره کرد و گفت: پله برقي‌ هاي متروي تهران مشكلي ندارند و همگي در سلامت كامل به سر مي‌ برند. و در انتها به آداب استفاده از پله برقي براي مردم سخن گفت و به كمك مجري برنامه از مردم خواست تا از دويدن بر پله‌ هاي مترو خودداري كنند و هنگام سوار شدن قطار مراتب مراعات را به جا آورند!
 
قرار داد پنج میلیاردی
 
دو سه روز بعد از پخش این برنامه یکی از خبرگزاری ها اقدام به انتشار یک قرار داد پنج میلیاردی بین شرکت بهره برداری مترو تهران و برنامه خندوانة رامبد جوان کرد. قراردادی که موضوع آن «مشاركت در 50 قسمت برنامه خندوانه در راستاي فرهنگ ‌سازي[!] در حوزه مترو و تيتراژ پاياني در چارچوب طرح كلي» بود. بعد از افشای این قرار داد دلیل حضور آقای نائبی در خندوانه کاملا محرز شد. فردای افشای این خبر چند مصاحبه از معاون فرهنگی آقای نائبی منتشر شد که تأکید کرده بود، این قرار داد به لحاظ قانونی و رسمی هیچ اشکالی ندارد و در ادامه از مزایای فرهنگ سازی از طریق رسانه ملی توضیحات مبسوط و فراوانی ارائه داده بود. چرا باید هر گونه اشکالی را با غیر قانونی نبودن پوشاند و جایی برای انصاف و مدیریت صحیح نگذاشت؟
 
 
این هزینه شركت بهره ‌برداري مترو تهران براي برنامه خندوانه در حالي است كه چند ماه قبل كاركنان يك شركت پيمانكار طرف قرارداد با مترو در اعتراض به عدم دريافت حقوق خود به مدت يك سال، در مقابل ساختمان اصلي مترو دست به اعتصاب زدند. در اين ميان مشخص نيست چرا هزينه ‌هاي ميلياردي براي يك برنامه تلويزيوني، آن هم به نام مظلومِ فرهنگ؛ از نظر برخي مديران مهمتر از پرداخت حقوق كارگران و كاركنان شان است که با معیشت آن ها ارتباط مستقیم دارد. ‌
 
چرا رسانه ملی؟
 
 جدا از این که پول بیت المال آن هم در شرایط کنونی که ایستگاه های مترو هنوز راه اندازی نشده اند و با مشکل مواجه اند چه قدر ضرورت داشت در این برنامه هزینه شود، چند سؤال مطرح می شود. مترو در حال حاضر مختص تهران و مشهد است، یعنی در دیگر استان های کشور اصلاً مترو نداریم و طبعا نیازی به فرهنگ سازی هم نداریم. پس چه ضرورتی دارد در یک برنامه ملی و در یک شبکه سراسری این فرهنگ سازی اتفاق بیفتد. آیا نمی شد در شبکه تهران و شبکه استان خراسان با هزینه ای خیلی کمتر این کار را انجام داد؟ آیا نمی توان با برنامه های گفتگو محور ساده، که در شبکه تهران بسیار نمونه اش وجود دارد؛ این موضوعات منتقل شود؟ چرا خندوانه؟ 
 
نکته دیگری که وجود دارد در مورد مدیریت بر منابع مالی است، مگر بودجه شرکت بهره برداری مترو تهران برای فرهنگ و مقوله فرهنگ سازی چقدر است که می تواند چنین عددی را هزینه یک برنامه تلویزیونی کند؟ 
 
کسانی که در تهران ساکن اند و مسافر مترو اند بارها شاهد بوده اند که موضوعات و معضلاتی مانند حضور دستفروش ها و متکدیان به کرات باعث آزار مسافرین می شود، آیا نمی شود با بودجه ای یک چندم این عدد فکری به حال حل این دست از معضلات مترو کرد؟ واقعاً فرهنگ سازی در این حوزه ها جواب نمی دهد؟ باید چنین مبلغی هزینه صرف یک برنامه تلویزیونی و شوی تبلیغاتی کرد؟ 
 
در این بین واکنش معاون فرهنگی آقای دکتر تامل برانگیز است، «ما برای کاهش هزینه های مترو نیاز به برنامه های فرهنگی داریم و بهترین و پرنفوذترین راه برای انتقال پیام های فرهنگی صدا و سیما است و شبکه «خندوانه» به دلیل مخاطب زیادی که دارد برای این انتقال این پیام ها انتخاب شده است.» نمی دانیم با این اظهارات باید برای فرهنگ تاسف خورد یا برای مدیری که نگاهش به حوزه فرهنگ این گونه است. 
 
فضای مجازی
 
با یک سرچ مختصر در موتورهای جستجو و تایپ شرکت بهره برداری مترو تهران به یک سامانه غیرقابل تحمل می رسیم که با عبارت نسخه آزمایشی سعی در نشان دادن مرمت آن است. جالب است که عموماً لینک های این سایت کار نمی کند و آخرین مطلب بخش فرهنگی و اجتماعی اش مربوط به عید غدیر! است. این سوال مطرح می شود که آیا ما نمی توانیم از سامانه های مجازی برای اطلاع رسانی و فرهنگ سازی استفاده کنیم؟ سایتی که موجود است با همه اشکالات و ایراد ظاهری اش، نمی تواند سامانه مناسبی برای فرهنگ سازی و انتقال محتوا باشد؟
 
سامانه هایی مجازی در شبکه جهانی اینترنت، که با تاکیدات رهبری معظم انقلاب به خصوص در حوزه فرهنگ باید به آن توجه داشت، کجای این فرآیند فرهنگ سازی جا دارند؟ حضرت آقا در این مورد بارها و بارها تاکید کرده اند، تاکید کرده اند شما می توانید در شبکه هایی که آن ها برای تخریب فرهنگ شما راه انداخته اند به مبارزه با خودشان بپردازید. 
 
پتانسبل زیرِ زمین 
اگر حداقل چند باری در چند ایستگاه مترو تردد داشته باشید. می بینید که چه فضای عریض و طویلی در ایستگاه ها و قطارها وجود دارد. از پوسترهای بالای درهای ورودی در هر قطار گرفته که بیشتر از 70 عدد در هر قطار هست تا بنرهایی روی سکوهای سوار شدن تا مسیر راهروهای پله برقی و گذرها برای رسیدن به سکو ها. 
 
جالب است که فضاهای خوب تبیلغاتی در ایستگاه های شلوغ، مثل هفت تیر، صرف تبلیغ لوازم آرایش، کَرة بدن و تبلیغ بانک های خصوصی می شود و بعد هزینه پنج میلیاردی به خندوانه می رسد. تلویزیون های داخل قطارها یکی دیگر از ابزارهاست، این تلویزیون ها که خودشان می تواند به عنوان یک رسانة کامل و تمام قد عمل کنند؛ چرا بلا استفاده است. این تلویزیون ها در مسیر کرج عموما خاموش یا صفحه آبی و یا مشکی دارند. در دیگر مسیرها یا خاموش اند یا گاهی در ماه شعبان فیلم های تاریخ گذشته را نشان می دهند، آیا با این مبلغ گذایی 5 میلیاردی نمی توان برای تعمیر و به روزرسانی محتواهای فرهنگ سازی در قالب انیمیشن، فیلم و یا حتی موسیقی های ملایم و قابل استفاده برای مسافرین اقدام کرد؟ رسانه ای که در داخل قطار است و برای همان مسافرین برنامه ریزی می کند و فرهنگ سازی می کند. آیا باید فقط از رسانه ملی بهره برد؟
 
 
این ها تازه گوشه ای از پتانسیل موجود در درون مترو است که به عنوان مسافر و مخاطب بیرونی از آن اطلاع داریم، قطعاً اطلاعات و دانسته های مدیران درونی مترو و حوزه فرهنگی بیشتر از این هاست و اگر بررسی هایی در بین مسافران انجام شود می توان دید که در چه حوزه هایی بیشتر نیاز به فرهنگ سازی است.
 
نکته دیگری که در اینجا باید به آن توجه کرد، افزایش امکانات رفاهی برای مسافران است. بدیهی است همه مشکلات و معضلات الزاماً با فرهنگ سازی حل نمی شود. مثلاً مشکل هل دادن در ساعات شلوغی الزاما به معنای بی فرهنگی و بی توجهی نیست، اگر تعداد قطارها در ساعات شلوغی افزایش پیدا کند، طبعا پدیده هل دادن و فشارهای متعدد در هنگام ورود و خروج تا حد زیادی تعدیل می شود. به نظر می رسد برخی دیگر از آسیب هایی که نیاز به فرهنگ سازی در مورد آن ها احساس می شود، با افزایش امکانات و به اصطلاح تناسب امکانات و جمعیت قابل حل باشد. 
 
کاش بشود بجای این که هزینه بیت المال را آن هم در روزهایی که فرهنگ به عنوان قربانی و مظلوم دچار مهجوری و بی توجهی شده است، این طور از بین نبرد و به فکر برنامه ریزی اثرگذار و کم هزینه و پر فایده تر باشند و با هزینه فرهنگ برای شوهای تبلیغاتی هزینه نشود. 

منبع: فرهنگ نیوز





فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها