عصر فرهنگ،

جناب حجه الاسلام حاج ناصر نقويان دام ظله
سلام عليكم
با آرزوی خوشبختی وحسن عاقبت جنابعالی در روزهای اخیر سخنانی از شما به گوش اینجانب رسیده ومن برخود لازم دیدم از جهت ادای وظیفه‌ی «و تواصوا بالحق» نکاتی را خدمتتان یادآوری کنم.
به حسب آن چه نقل شده در سخنرانی خود از آقای محمد خاتمی تمجید کرده و او را برجسته و فراتر از یزد دانسته‌اید. لازم است چند نکته را یادآوری کنم.
ملت انقلابی ایران دائما در سخت ترین شرایط آمریکا و استکبار جهانی را تحقیر و او را به عنوان شیطان بزرگ در سطح جهان معرفی نمود و بارها در سخنان دولتمردان آمریکا این احساس ذلت در مقابل رهبر و ملت انقلابی به زبان آورده شده است تا این که دولت اصلاحات بر سر کار آمد . عملکرد آقای خاتمی و گروه حامی او از طرفی عده‌ای به سوراخ خزیده قدیمی را طلبکارانه بیرون آورد و آنها همه ارزشها از جمله شعار مرگ بر آمریکا و سوزاندن پرچم آمریکا و موضوع قطع رابطه را تخطئه کردند و از طرفی همین رفتار زبونانه باعث پررویی و طلبکاری متکبرانه غرب و آمریکا شد و کشور ما را محور شرارت نامیدند. ما در دوران اصلاحات محور شرارت و ترور و نقض حقوق بشر و حقوق زن شدیم. فیلم سیصد علیه ما ساخته شد و ملت و فرهنگ ما را به وحشی ترین صورت در جهان تصویر نمودند و گروهی از همین حضرات اصلاح طلب ضمن اظهار پشیمانی از اشغال سفارت آمریکا و بسیاری از حرکات انقلابی دیگر که امام (ره) نصا  مؤید آنها بود (مثل دفاع مقدس ) افکار امام را سزاوار موزه تاریخ دانستند و درصدد تصویرچهره موجهی ازغرب وامریکا برآمدند وکار ما در برابر طلبکاری متکبرانه آمریکا بجایی رسید که نامه ی معروف آقای خاتمی به بوش پسر نوشته شد که شما ما را محور شرارت ننامید و ما در عوض متعهد می شویم که :
1- از حزب الله لبنان حمایت نکنیم.
2-  حمایت خود از نهضت فلسطين را قطع کنیم.
3-  به استقرار آمریکا در عراق کمک نماییم
و البته از آنجا که (اشک کباب موجب طغیان آتش است) آقای بوش متکبرانه نامه وی را پرت می‌کند و می‌گوید ما با اشرار مذاکره‌ای نداریم !!
ما وجدان بیدار شما که مبلغ اسلامید را به قضاوت می طلبیم که آیا این رفتار، عمل به آیه «و أنتم الاعلون إن کنتم مومنین» است؟ یا آیه «ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنين سبیلا» و یا عمل به شعار «هیهات منا الذله»؟!
در زمان آقای خاتمی صدها بار به بالاترین مقدسات ما توهین شد. همین روزنامه ها ی حامی دولت نوشتند که حضرت فاطمه زهرا (س) معلم موسیقی یهودی داشته و حسنین علیهما السلام را می رقصانده است! (نعوذ بالله العظيم)
اما جیک آقای خاتمی در نیامد لکن وقتی زهرا کاظمی ـ که متهم به جاسوسی برای دولت کانادا و زنی بی حجاب بود ـ بازداشت شد خاتمی گلوی خود را در دفاع از او پاره کرد! وقتی روزنامه ها ی اصلاح طلب نوشتند «حسین‌بن‌علی (ع) تاوان خشونت جدش را پرداخت» (همان حرف یزید ) و حتی آن حضرت را به خشونت متهم کردند آقای خاتمی حتی یارانه کاغذ این تبهکاران را از بیت المال کشور امام زمان قطع نکرد اما وقتی به عبدالله نوری گفته شد بالای چشمت ابرو، با تمام وجود از او دفاع کرد. وقتی امام زمان و شهدا و حتی قرآن کریم مورد اهانت نشریات حامی وی قرار گرفتند نامبرده زحمت یک بیانیه سه خطی در محکوم کردن این اعمال را هم به خود نداد؛ اما وقتی کرباسچی با آن حجم وسیع تخلف مالی به چند ماه زندان محکوم شد با چنگ و دندان از او دفاع نمود و با سوء استفاده از موقعیت خود و درگیر شدن با قوای مستقل قضایی به هر قیمتی بود او را از زندان رهانید.
وقتی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که به بیان فقها ی عظام صد و یک مورد مخالفت با نصوص شرعی داشت و حتی در دولت پهلوی چنین جسارتی به احکام اسلام نشده بود در مجلس ششم تصویب شد هیچ مخالفتی ننمود بلکه موافقت خود را درعمل نشان داد و سمپات‌های درجه یک او و اعوانش در شهرها غوغایی در دفا ع ازآن براه انداختند اما وقتی علما و مراجع عظام در اعتراض به این لایحه ضد اسلامی تحصن کردند با تهدید به استعفا آنها را به ترک تحصن وادار نمود. (جالب است که حتی بعضی از کشورها ی لائیک این کنوانسیون را به دلیل مغایرت با آموزه های دین مسیح امضا نکرده اند!!)
در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برای رأی آوردن بصراحت ولایت در حدیث غدیر را برخلاف تصریح قطعی ائمه معصومین معنا نمود و همین امر باعث شد که مولوی های مناطق اهل سنت رأی دادن به ا و را واجب کردند و البته او هم همین را اراده کرده بود و من از آن روز بر این باور شدم که وی اعتقادی به عقاید شیعه ندارد ا ما وقتی این کلام اورا دیدم که گفته «درحال حاضرمطالب قرآن بابرخی دریافتهای بشری سازگار نیست. زندگی موردنظراسلام زندگی قبیله‌ای است پس قرآن برای ماقابل استفاده نیست!!»(ماهنامه کیهان،بهمن77) در اعتقاد وی به اصل اسلام و قرآن نیز تردید کردم.
و آنگاه فهمیدم چرا حامیانش در سایه قدرت و عنایت و سکوت وی به بهانه پیروی از فقه پویا همرنگ زمانه شده و اصرار می‌کردند که چه اشکال دارد که به خاطر ضرورت زمانه زنان ما بدون حجاب در محافل بین المللی حاضر شوند و شرط نبودن شراب در جلسات وضیافتها را نادیده بگیریم و نیز فهمیدم که چرا آقا برخلاف حکم ضروری اسلام و نص قرآن در ایتالیا با زنان بی حجاب دست داده و حامیانش در صدد توجیه شرعی این عمل ننگین با فقه پویای خود برآمدند!
ونیز فهمیدم که چرا او و حامیانش یک کلمه در محکومیت قتل ناهیان از منکر نگفتند اما در ضدیت با حکم قصاص علیه این قاتلان آنقدر بلوا کردند که پدر شهید امر به معروف مظلومانه از قاتل فرزندش گذشت.
و برایم معلوم شد که چرا وقتی با این حرف ها در روزنامه های حامی خود روبرو شد که [باید بتوان علیه خدا هم تظاهرات کرد ، باید همجنس بازی آزاد شود و امثال این ضدیت های صریح با اسلام ] اعتراضی نکرد و وقتی فرستادگان و اعوانش در کنفرانس برلین آن لکه ننگ را بر پیشانی ملت گذاشتند یک کلمه آنها را توبیخ ننمود.
و فهمیدم که چرا رامسفلد وزیر جنگ آمریکا در آن ایام گفت: «بیست سال است که در ایران خاری به نام ولایت فقیه در چشم ما رفته ولی خوشبختانه امروز عده‌ای از دوستان ما در ایران دارند آن را از چشم ما بیرون می آورند»!!
و در یک کلمه عمق سخن عارف بصیر فکور اردکانی را دریافتم که قبل از انقلاب در تعبیر رویای خاتمی به او گفته بود: «شاه خواهی شد اما آبروی اسلام را نیز خواهی برد».
لکه ننگ پیشقراولی در دو فتنه عظیم بی سابقه در انقلاب اسلامی بر پیشانی آقای خاتمی خورده است که با هیچ آبی پاک نخواهد شد. در فتنه 78 که خیانت افشا شده ستونهای اصلاحات یعنی بازوهای خاتمی مانع از خفه شدن فتنه در نطفه بلکه علت وقوع آن شد سران استکبار سرنگونی نظام اسلامی را بهم تبریک گفتند و در فتنه 88 خاتمی یکی از سرهای این مار هفت سر بود و هر کس انکار کند یا غافل است یا متغافل.
‌‌در دعای ائمه (ع) ویژگی نظام اسلامی اینطور تصویر شده که «تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق وأهله» ولی شما نیک می دانید که در دوران حاکمیت خاتمی دقیق بعکس این عمل شد؛ طرفداران ولایت مخذول و منکوب و مورد هجوم قرار گرفتند. اراذل و اوباش میدان‌دار و بر سر و کول مردم سوار شدند. ناهیان از منکر به دست اراذل و اوباش کشته شدند. کنسرت‌های مختلط شهوت آلود، اردوهای مختلط دانشگاهی با وضع فجیع دخترها، تخریب شدید وضع حجاب دانشگاه ها و تحقیر دختران چادری، رقص دسته جمعی زنان در جمع حامیان اصلاحات ـ از جمله در همین یزد - از مصادیق دیگر آن بود.
وحتی علمای بزرگی که از فرزانگان این کشور و مفاخر آنند صریحاً با اسم حیوانات در نشریات اصلاح طلب نام برده شدند. شخصیتی مثل آیت الله مصباح که مقام معظم رهبری وجود او را جبران خلأ وجودی علامه طباطبایی و شهید مطهری دانستند با زشت ترین توهین ها در نشریات حامی آقای خاتمی مورد جسارت قرار گرفتند. آقای آقاتهرانی گفتند: یک لگن هاوزن پروفسور آمریکایی وقتی فهمید من ایرانیم با عصانیت به من گفت این که از شما حق توحش می گرفتند کار به جایی بود! گفتم چرا توهین می‌کنید؟! او از کیف خود دسته‌ای از روزنامه های اصلاح طلب را که به آیه الله مصباح توهین کرده بودند در آورد و نشان داد و گفت: «ملتی که به همچو شخصیت علمی عظیمی توهین می‌کند وحشی نیست؟» ومن خجالت کشیدم و بس!!
آیا دولت خاتمی باعث ذلت مومنان و طرفداران ولایت و ارزشهای اسلام و  باعث جرأت و قوت اهل نفاق و کفر و استکبار نشد؟
و برای ما همین بس که رهبر رئوف انقلاب که این همه اغماض دارد و تا ممکن است همه را زیر بال محبت خود جا می‌دهد خاتمی را برای عیادت خود در بیمارستان راه ندادند و او را باغی انقلاب نامیدند .
براستی کدام خاتمی را می‌گویید؟ کدام افتخار با کدام علم و عمل شرافتمندانه که موجب رو سفیدی اسلام و نظام شده است؟ اینها گوشه‌ای از فضایل آقاست و الا مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود.
اندکی به اطرافتان بنگرید و ببینید با این حرفها دوستان و اولیاء خدا را خشنود کردید یا دشمنان را؟ خوب بنگرید ببینید چه کسانی از حرف‌های شما خوشحال شده‌اند؟
با آرزوی سلامت و عمل شما در جهت رضای خدا
والسلام عليكم ورحمة الله