نمایش نمایش

ID : 15281265

خاطره بازیگر معروف از شهید رجایی


محمد کاسبی، بازیگر سینما،تلویزیون و تئاتر در یادداشت کوتاهی به خاکی و مردمی بودن شهید رجایی در دوران وزارت آموزش و پرورش اشاره کرده است.

به گزارش عصر فرهنگ، پس از انقلاب اسلامي و زماني كه در رشته هنرهاي دراماتيك فارغ‌التحصيل شدم، وارد راديو شده و در آنجا كار دوبله انجام دادم. در آن زمان شهيد رجايي وزير آموزش و پرورش بودند و هفته‌اي يك روز در راديو برنامه اجرا مي‌كردند، واقعا برايم جالب و تعجب‌آور بود كه ايشان مانند مردم عادي سوار تاكسي مي‌شوند و با تاكسي خود را به راديو مي‌رسانند. رفتاري كه در آن مدت از ايشان ديدم براي من يك الگو بود و همچنان هست. رفتار و نوع زندگي ايشان براي من مانند يك رويا بود. گويي روي ابرها راه مي‌رفتم. اصلا باورم نمي‌شد كه وزير يك مملكت مي‌تواند تا اين حد از جنس مردم باشد.

با خودم مي‌گفتم«مگر مي‌شود وزير يك مملكت آنقدر افتاده حال و مردمي باشد؟» چند بار در حياط راديو افتخار همكلام شدن با ايشان را پيدا كردم و متوجه شدم كه شهيد رجايي چقدر دلشوره دارد و مدام اعلام مي‌كند كه نكند مردم نسبت به وزارتخانه‌اي كه ايشان متصدي آن هستند، نارضايتي يا انتقادي داشته باشند، يعني شهيد رجايي با آن جايگاه والا و رفيع خود نگران عملكرد وزارتخانه آموزش و پرورش بود، اما متاسفانه اين روزها ظاهرا برخي از مسئولان واكسن عدم پاسخگویی زده‌اند، واكسني زده‌اند كه هركس از آنها انتقاد كنند او را ناديده بگيرند.

احساس مي‌كنم در حوزه فرهنگ و هنر همه مانند اتفاقاتي كه اخيرا در گردنه حيران رخ داده، حيران هستند؛ خصوصا در حوزه هنرهاي نمايشي كه وضع بغرنج است. سريال‌ها و فيلم‌هايي كه اين روزها پخش مي‌شود چندان به مذاق سلیقه مخاطب خوش نمی‌نشیند. معلوم است كه سريالي كه قصه ندارد، شخصيت‌هاي آن ضعيف هستند و اتفاقاتي كه در آن رخ مي‌دهند نه براي مخاطب جذابيتي دارند و نه باورپذير هستند و نمي‌تواند مخاطب را پاي‌گيرنده‌ها بنشاند. نمی‌توان بدون حساب و كتاب بودجه‌اي در اختيار يك تهيه‌كننده يا كارگردان گذاشت و بدون اينكه از او حسابي پس گرفت، سازنده اثر هر كاري دلش خواست انجام دهد. در اين سال‌ها شرايط به گونه‌اي شده كه يك طرح شفاهي به بازيگر مي‌دهند و به او پيشنهاد كار مي‌دهند. اين نشان مي‌دهد كه هيچكس از اين آقايان نخواسته كه يك طرح و يك فيلمنامه مكتوب ارائه دهد تا حداقل كيفيت كار بررسي شود.

پس چه زماني قرار است براي اين آشفته‌بازار كه معلوم نيست در آن چه خبر است، فكري كنيم؟ نگاهي اگر به ماحصل كارهايتان بيندازيد متوجه نمي‌شويد كه مسير راه اشتباه رفته‌ايد؟ وقتي يك هنرمند اين شرايط را مي‌بيند رنج مي‌كشد، غصه مي‌خورد. چند سال بايد بگذرد و چقدر بايد آزمون و خطا كنيم تا متوجه شويم راه را نادرست رفته‌ايم؟!

در پايان لازم مي‌دانم اعلام كنم كه محمد كاسبي نيازي ندارد كه براي بازارگرمي اين حرف‌ها را بزند، كارنامه هنري بنده مشخص و روشن است. نوشته امروز تنها بخشي از دلخوري‌هايم بود، بنده جزو معدود كساني هستم كه از سينما وارد تلويزيون شدم، نه از تلويزيون وارد سينما، و پيش از حضور در سريال‌هاي تلويزيوني، موفق به دريافت جايزه‌هاي داخلي و بين‌المللي بازيگري شده‌ام. اگر امروز اعتراض مي‌كنم، به اين دليل است كه اين شرايط به قدري اسفناك است كه دل هر هنر دوستي را به درد مي‌آورد. 

آرمان






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها