نمایش نمایش

ID : 10244831
نقدی بر یک مناظره دانشجویی؛

سیاست زدگی با دانشگاه های ما چه کرد؟


آموزشات عالی چه تأثیری بر فرهنگ و تفکر جوانان ما گذاشته؟ چه تفاوتی بین دانشجویان و مردم عادی کوچه و بازار حاصل شده است؟ سیاست زدگی تا کجا ادامه پیدا می‌کند و چه ارزش‌هایی را فدای خود می‌کند؟

حتی اگر دانشجو را مؤذن جامعه هم ندانیم؛ اولین تصویری که با شنیدن نام دانشجو در ذهن‌ها نقش می‌بندد، تصویر عده‌ای از جوانان مؤدب و اتو کشیده و سر به راه است.


این تصویر شاید نشان‌دهنده توقع به جای جامعه از قشر تحصیلکرده خود باشد. جوانانی که 15 سال از عمر خود را صرف تحصیل و علم‌آموزی کرده‌اند علی‌القاعده هم باید به تفکر در فضای منطقی عادت کرده باشند. باید دریافته باشند که حل معضلات و مشکلات تنها در فضایی آرام و به دور از تنش امکان‌پذیر است.


وجود بیش از چهار میلیون دانشجو در ایران، تأسیس هزاران واحد آموزشی و شعب جدید برای هر دانشگاه، هزاران استاد و عضو هیئت علمی همه و همه موید اهمیت دانشگاه‌ها به لحاظ علمی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به همین دلیل از روزهای آغازین تشکیل جنبش‌های دانشجویی در کشور دولت‌ها، نهادها و سازمان‌ها با عنایت به اهمیت، قدرت و فراگیری دانشگاه‌ها سعی در جهت‌دهی بر افکار و فعالیت‌های این قشر از جامعه کرده‌اند.


نتایج دخالت‌های بیجا و سوءاستفاده های ناروا از دانشجو، تبدیل مراکز علمی به کلوپ‌های قدرت سیاسی بود. طبیعتاً دانشگاه هم به تبع فراز و فرود احزاب و گروه‌های سیاسی با اندک تغییری ملتهب می‌شد و حتی در مقاطعی بر وضعیت کشور هم تأثیر می‌گذاشت.


امروز شاهدیم سیاست زدگی و نگاه‌های جناحی و کاسب‌کارانه به مرور فعالیت‌های علمی دانشگاه‌ها را به حاشیه برده تا جایی که آمفی‌تئاترهای دانشگاه بیشتر تریبون سیاسیون برای ادای شعارهای خوش‌رنگ و لعاب بوده تا محلی جهت ارائه رساله‌ها و تزهای علمی.


به هر ترتیب ناگزیر از پذیرفتن وضع موجود، انتظار می‌رفت فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها تبدیل به الگویی برای سایر اقشار جامعه باشد؛ اما متأسفانه گروهی که فضای گفت و گو را به ضرر منافع خود می‌دید در دانشگاه هم برای بر هم زدن روند منطقی دست به کار شد؛ و الحق و الانصاف در دانشگاه بهتر از هر جای دیگری موفق به پیاده‌سازی اصول خود گردید. (این موفقیت هم یا از خامی جوانی نشأت می‌گیرد یا از احساسات پاکی که باور طراحی نقشه‌های پیچیده برایش دشوار است.)


مناظره دانشجویی که 26 آذر در سالن منتظر قائم دانشگاه یزد برگزار شد، جدیدترین اتفاق ناشایستی است که در همین راستا حادث شد. در این حادثه نه مدیری حضور داشت و نه مقام مسئولی، فقط دانشجو! سخنرانان و حضار این مناظره را دانشجویان تشکیل می‌دادند. جالب اینکه گروهی از دانشجویان که تحمل شنیدن سخنان دوستان خود را نداشتند بلافاصله بعد از اتمام سخنان نماینده خود و بدون اینکه منتظر پاسخ‌های طرف مقابل بمانند جلسه را ترک کردند. (بیشتر بخوانید)


این رفتار هر چند نسبت به سایر دانشگاه‌های کشور (جایی که سالن‌های مناظرات تبدیل به میدان مبارزه می‌شود) بسیار بهتر بود، لیکن باز هم در شأن دانشجویان و قشر تحصیلکرده جامعه ما نیست. وقتی دانشجویان ما به حدی از یکدیگر گریزانند که حتی تحمل شنیدن سخن طرف مقابل را ندارند، چطور می‌توان مسئولیت‌های حساس کشوری را که نیاز به تحمل بالا و دید فراجناحی دارد را به آن‌ها سپرد؟
چطور می‌توان از چنین افراد پرخاش جو و کم ظرفیتی امید کار گروهی و فعالیت در نهادها و مؤسسات مختلف را داشت؟
اصولاً آموزشات عالی چه تأثیری بر فرهنگ و تفکر جوانان ما گذاشته؟ چه تفاوتی بین دانشجویان و مردم عادی کوچه و بازار حاصل شده است؟

سیاست زدگی تا کجا ادامه پیدا می‌کند و چه ارزش‌هایی را فدای خود می‌کند؟






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها