نمایش نمایش

ID : 14224465
شتر مرغی به نام «گینس»

ناامید کننده ترین تجربه نویسندگی و کارگردانی محسن تنابنده


گینس را نه شتر است و نه مرغ! یعنی نه طنز درستی است و نه حتی به خوبی می‌تواند مخاطب را به خنده وا دارد. شاید نیاز بود تنابنده قبل از ساخت چنین فیلمی بیشتر در فیلمنامه آن تامل می‌کرد.

عصر فرهنگ، گینس تنابنده شاید تایید حرف عطاران بود. همان که می گفت حاضر است برخی کارهای نا متعارف را برای خنداندن مردم انجام دهد. گینس را شاید بتوان در این حوزه تعریف کرد، زیرا این فیلم در مدیوم کارهای طنز خاصی که مشخص است از برخی فیلم های خارجی بهره گرفته شده است. شاید بالاترین این تقلید در نوع فیلم برداری نمایان است.


اما محسن تنبانده که خود هم فیلمنامه نویس قابلی است و هم بازیگری معتبر (که بازی های او را در 4 دنباله پایتخت دیده‌ایم)، در گینس  انتظارها را برآورده نمی کند. این کارگردان، بازیگر و فیلم نامه نویس دامغانی نمی‌تواند انتظارات را با گینس برآورده کند، بعلاوه اینکه این فیلم شاید برای تمام سنین مناسب نباشد و برای سینمای ایران که معمولا جنبه خانوادگی دارد اصلا مناسب نیست چون شوخی‌های نازل آن گاهی تا مرز ابتذال می‌رود.


حتی در سکانس‌های مختلف از شوخی های دم دستی استفاده می‌شود که مخاطب براحتی متوجه منظور کارگردان می شود به طور مثال در یکی از صحنه های فیلم، دیالوگی می شنویم با این مضمون که : « می خواستم بدونم توی کانکس شما سیما لخت نیست؟! » که در واقع اشاره به سیم دارد اما تماشاگر می داند که یک شخصیت زن در فیلم وجود دارد که نامش سیما است! از این دست دیالوگ های عجیب و غریب در « گینس» به وفور یافت می شود.


در کل گینس را نه شتر است و نه مرغ! یعنی نه طنز درستی است و نه حتی به خوبی می‌تواند مخاطب را به خنده وا دارد. شاید نیاز بود تنابنده قبل از ساخت چنین فیلمی بیشتر در فیلمنامه آن تامل می‌کرد.


در همین ارتباط بد نیست به نظر دیگر نقادان هم توجه شود:
میثم کریمی در نقد خود آورده است: « گینس » احتمالا تا امروز ناامید کننده ترین تجربه نویسندگی و کارگردانی محسن تنابنده بوده است. « گینس » نه فرم دارد و نه محتوا. فیلم مخاطبش را جدی نمیگیرد و بجای خلق یک خط داستانی منسجم و قرار دادن موقعیت های کمیک متناسب در کنار آن، صرفا مجموعه ای از شوخی های مربوط به پائین تنه و گاز معده را به کار می بندد تا بلکه از این طریق بتواند مخاطبش را بخنداند. « گینس » می تواند یک مثال خوب برای کمدی ابتذال در سینمای ایران باشد. جایی که هنر سینما و در این مورد بخصوص، هنر خنداندن مخاطب، به نازل ترین شکل ممکن در « گینس » انجام شده که نتیجه کار نه شبیه به یک فیلم سینمایی است، نه شبیه به یک فیلم ویدیویی و نه شبیه به هیچ چیز دیگر!


در همین ارتباط ژورنال سینما با نقدی نسبت به حوزه هنری آورده است که چرا برای این فیلم مبتذل اکران خصوصی و جلسه نقد قرار می‌دهد و در بخشی از نوشته خود آورده است: اینکه مضمون "گینس" بیشتر با خطوط و اهداف سازمانی مانند حوزه هنری انطباق دارد که جلسه نقد و بررسی آن را برگزار می کند یا مثلا فیلمی مثل "یاسین" هم تناقض دیگری است از مدیران حوزه.


این نگاه‌های متناقض نسبت به محصولات سینمایی بیش از پیش این ظن را در اذهان تقویت می کند که ممیزی حوزه هنری بر پروانه نمایشی که ارشاد به فیلمها میدهد بیشتر از آن که به کیفیت فیلمها ربط داشته باشد در خط و خطوط سیاسی ریشه دارد.


این ظن وقتی تقویت می شود که بدانیم پخش "گینس" را نیز موسسه نورتابان برعهده گرفته است؛ موسسه ای که با تولید پروژه پرهزینه "محمد(ص)" در سینمای ایران اعلام حضور کرد!


در هر حال گینس یک فیلم ضعیف برای سینمای ایران و محسن تنابنده بود که در کنار فروش نسبتا خوبش که با اسم او و رضا عطاران رقم خورد احتمالا مخاطب را نسبت به ساخته‌های آینده تنابنده بی اعتماد خواهد کرد. باید دید تنابنده باز هم به سوی کارگردانی خواهد رفت یا به بازیگری و فیلم نامه نویسی اکتفا خواهد کرد.






فرهنگی فرهنگی

جدیدترین ها جدیدترین ها