به گزارش عصر فرهنگ؛ رسانه های اصلاح طلب یزد هفته گذشته در یک حرکت هماهنگ با انتشار عکسی اعلام کردند چند صد نفر از شهروندان اردکانی پیامک تهدید آمیزی در مورد نصب عکس یکی از سران فتنه دریافت کرده اند.

به محض اعلام این موضوع عده ای که انگار منتظر این واقعه بودند دست به کار شدند و از ایجاد فضای امنیتی و نادیده گرفتن حقوق شهروندان گله گذاری کردند.
یکی از همین رسانه ها در همین رابطه از قول یک منبع آگاه( که طبیعتاً مایل هم نبوده نامش فاش شود) نوشت: « بعد از ارسال چند صد مورد پیامک عجیب و مشکوک به مردم شهرستان اردکان در نوبت های مختلف، به دستور فرماندار این شهر، بررسی ها در این زمینه آغاز شد و سرانجام فرد عامل ارسال این پیامک ها شناسایی شد.این فرد که  (ف . الف) نام دارد ساکن محله نارمک در شهر تهران است و این پیامک ها را از تهران برای اردکانی ها ارسال کرده است که در حال حاضر محل کار و سکونت وی شناسایی شده است و به مراجع قضایی برای مراحل مختلف اعلام شده است. نامبرده چندین مرتبه پیامک هایی با متن های مختلف برای مردم اردکان ارسال کرده است و آخرین مورد آن با تعداد چند صد مورد، خبرساز شده است. موردی که در این پرونده قابل توجه و بحث است دسترسی این فرد به اطلاعات طبقه بندی شده و شخصی مردم است به طوریکه پیامک دقیقا به افرادی ارسال شده که عکس یکی از مسئولان اسبق را روی خودروی خود نصب کرده بودند. اینکه شماره پلاک این خودروها چگونه جمع آوری شده و دسترسی به اطلاعات شماره تماس مالکان خودروها را چگونه به دست آورده است، علامت سوال جدی است.»
نکته اینجاست که ادعاهای مطرح شده از سوی این رسانه ها با سخنان منبع آگاه ناشناس همخوانی ندارد. بر طبق صحبت های این منبع « پیامک دقیقا به افرادی ارسال شده که عکس یکی از مسئولان اسبق را روی خودروی خود نصب کرده بودند» مسلماً دسترسی به این جزئیات نیازمند بهره مندی از امکانات و موقعیت های خاص است.
حال اگر ف. الف  چنین موقعیتی داشته آیا منطقی است که در ارسال پیامک ها بی احتیاطی کرده و از خطی قابل رهگیری استفاده کند؟!
سوال اینجاست که فرماندار اردکان بدون کمک نهادهای قضائی چطور توانسته به این سرعت ف.الف را پیدا کند!( رهگیری افراد از این طریق نیازمند دستور قضائی است) حال چرا نهادهای قضائی برخورد نمی کنند؟ از چند صد نفر اردکانی که این پیامک را دریافت کرده اند تا کنون چند نفر شکایت کرده اند؟! چرا ف. الف با برخورداری از آن امکانات و اطلاعات این طور بی احتیاطی کرده و خود را در مخمصه انداخته است؟
علامت سوال جدی تر اینجاست که آیا این خبر سازی ها ارتباطی با اتفاقات پیش روی استان دارد یا خیر؟! آیا این خبرسازی ها هم در کنار صدها خبرسازی دیگر برای توجیه کارنامه ضعیف دولت تدبیر در یزد در کنترل  بیکاری، رکود، تورم و صدها شعار رنگارنگ دیگر هست یا خیر! آیا این خبرسازی ها با تعطیلی هر روزه کارگران و بالا رفتن قیمت اقلام ضروری در یزد مرتبط است؟
 آیا عده ای با به راه انداختن این قائله در پی تهییج افکار عمومی در آستانه سفر شخصیت های سیاسی مختلف به استان یزد نیستند؟
فارغ از این مسائل واکنش افرادی که سابقه فتنه گری و حمله به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، حقوق شهروندی و همچنین خواست و رای مردم در فتنه های 78 و 88 آن هم با سوءاستفاده از رافت نظام اسلامی را دارند و حال امروز برای حقوق شهروندی سوگواری کرده و یقه چاک می دهند هم طنز تلخ این ماجراست.