محتوا
قلدر کوچک
صبح تفت؛ سینای هفت ساله، میرود سمت صندلی کوچک اتاقش، آنرا برمیدارد و ناخودآگاه پرتاب میکند به سمت یکی از مهمانان. همه هاج و واج نگاه میکنند که چرا چنین اتفاقی افتاده. مهمان بیچاره که پسربچهی یکی از فامیل است و همسن و سال سینا، از درد به خودش میپیچد و جیغ میکشد. پدر سینا با تشر و یک پسکلهای ازش میپرسد که چرا چنین کاری کرده؟ و سینا با قیافهی حق به جانب جواب میدهد: حقش بود. آثار ناراحتی، شرمندگی، پشیمانی یا حتی کمی ترس هم در قیافهی سینا دیده نمیشود. مادرش بعدتر، وقتی که فضا آرام میشود با حسی توأم با نگرانی و البته یک افتخار پنهان میگوید که در مدرسه هم همینطور است، زیر بار حرف زور نمیرود و ... سینا یک قلدر کوچک است که به شکل پنهانی بابت رفتارش تشویق میشود. با قلدربازی بچهها که مشمولیتش در بین پسربچهها بیشتر است باید چه کرد؟ ما در این گزارش به آن پاسخ میدهیم.
قلدری کردن یعنی چه؟
این که رفتاری نشان از قلدری کردن باشد و فرد در دستهی قلدرها جا بگیرد چند نشانه دارد، اول اینکه این رفتار اتفاقی نبوده و با قصد آزار دادن و آسیب رساندن به دفعات تکرار شود. تکراری بودن رفتار و قصد و نیت دو نشانهی آن است. ضمن اینکه قلدری کردن به آسیبهای جسمی محدود نشده و به سه شکل کلامی، جسمی و روانی تقسیم میشود. تعداد کودکانی که درگیر این سوءرفتار هستند، کم نیست. بچهها یا در دستهی قلدرها جا میشوند یا کسانی که قربانی قلدری کردن شدهاند. هر دو گروه هم آسیب میبینند چه قلدر و چه قربانی. قلدری کردن اغلب در محیط مدرسه رخ میدهد و کمتر در حضور والدین و مربیان اتفاق میافتد. اگر ادامه دار باشد سبب ترک تحصیل، افسردگی، بیاعتمادی به نفس و حتی اعتیاد میشود.
بیچارهی عینکی
لیلا ردیف جلوی کلاس مینشیند. درسش ضعیف است و چشمهایش نمرهی بالا دارند. بدون عینک واقعاً به زحمت میافتد. الهام و گروهش همردیف لیلا هستند. از گروه الهام، مریم رتبه اول است، بقیه درسشان متوسط است که البته خودشان میگویند: مریم به جای آنها درس میخواند و بهشان تقلب میرساند. خانم دکتر صدایش میکنند. الهام قلدر کلاس است. همه باید به حرفش گوش کنند. طعمهی جدید آنها لیلاست. آنها با پچپچ کردن، قهقهه زدن، با اشاره و خلاصه با هر نوع رفتار تحقیرآمیزی، لیلا را آزار میدهند. لیلا میگوید: «بعضی وقتها از زندگی سیر میشوم از مدیرمان خواستهام که کلاسم را عوض کند، اما قبول نکردند» لیلا گاهی آنقدر تحت فشار این آزار روحی که به نظر بقیه بیاهمیت است قرار میگیرد که تصمیم میگیرد ماجرا را با خانوادهاش مطرح کند اما بعد پشیمان میشود و به گفتهی خودش از بچهننه بودناش شرمنده میشود.
در میان پسران معمولاً قلدری در قالب آسیبهای جسمی نمود پیدا میکند. کتک زدن، هل دادن، زخمی کردن طرف مقابل، قلدریهای پسرانه است. اما قلدری های دختران بیشتر جنبه کلامی و گاه حتی غیرکلامی و روحی دارد. دختران حتی با طرد کردن، شایعه پراکنی و برآشفتن گروه همسالان بر علیه یک شخص میتوانند قلدری کنند.
آرزو دارم جای او باشم
نیما با هیکلی که اضافهوزنش به وضوح مشهود است و ادبیاتی که باعث میشود در همان برخورد اول تعجب را بر انگیزد، قلدر کلاسشان محسوب میشود. یک گروه همراه هم دارد که صدرا و سهیل نام دارند. سر کلاس کامپیوترند و همگی مشغول کار کردن با نرم افزار paint هستند. مربیشان میگوید برای بچههای کلاس اولی نشستن پشت کامپیوتر خیلی لذتبخش است. ضمن اینکه این بچهها از خانوادههای متوسط و ضعیف هستند و معمولاً کامپیوتر شخصی در خانه ندارند. تعداد کامپیوترهای مدرسه هم کم است و باید به نوبت از آن استفاده کنند. اما نیما با قلدری که جلوی مربی و همکلاسیها نشان میدهد اجازه استفاده از آن را به بقیه نمیدهد، او تمام مدت کلاس یک کامپیوتر را مالک شده و تکان نمیخورد. مربی میگوید: «دلم نمیخواد خشونت به خرج بدم و دارم سعی میکنم با روش های دیگه این رفتارشو اصلاح کنم ولی تا الان فایده نداشته» وقتی مسئله با مدیر مدرسه مطرح میشود، سر کلاس حاضر میشود و از نیما میخواهد که جایش را به همکلاسیهایش بدهد. او با اکراه بلند میشود تا علی جای او بنشیند. حین کنار آمدن لگدی به صندلی و تو سری به علی میزند و تا ما بخواهیم دستش را بگیریم او کارش را کرده است. متأسفانه مربیان نیما میگویند که رفتارهای قلدرانه نیما تکراری است و مربوط به یک کلاس نمیشود.
محققان میگویند که کودکان و نوجوانانی که هوش هیجانی پایینتری دارند به قلدری رو میآورند. آنها مهارت شناخت احساسات خود و استفاده درست از آن را در تصمیم گیریهایشان ندارند. قدرت درک احساسات دیگران که حرفش را هم نزنیم. معمولاً این افراد نمیتوانند احساسات و وضعیت روانی خود را کنترل کنند. شکست خوردن آنها را از پا درمیآورد و توانایی بلند شدن و انگیزهسازی را ندارند.
چه کنیم؟
اولین سوالی که برای والدین در صورت شناخت سوءرفتار، پیش میآید این است: «حالا چه کار کنیم؟«
در قدم اول باید علتیابی کنید. یعنی ببینید چرا فرزند شما دست به چنین رفتاری میزند. میخواهد انتقام بگیرد؟ شاید او خود یک قربانی است. یعنی کسانی در محیط مدرسه هستند که او را آزار داده و به رفتار پرخاشگرایانه تحریک میکنند. برای این که علت رفتار فرزندتان را متوجه شوید باید به حرف هایش گوش دهید. حتی به تعریف های بی سرئو ته و شعرهای ساختگیاش. احساسات بچهها، سرخوردگی و خشم و نگرانی و ترسشان در همین گفتمانهای روزانه و از نظر ما بیمفهومشان نهفته است. اگر به این نتیجه رسیدید که افراد کودک شما را آزار داده و تحریک میکنند، او را از آن محیط و افراد دور کنید.
دلیل دومی که سبب پرخاشگری و قلدربازی کودکان میشود، خود والدین هستند. بیتوجهی والدین یکی از این دلایل است. معمولاً فرزندان اولی که صاحب خواهر یا برادر میشوند و والدین توجه اولیه و همهجانبه خود را از او معطوف به فرزند دومشان میکنند، ممکن است دچار پرخاشگری شوند. این پرخاش نتیجهی ترس از دست رفتن جایگاه سابق، احساس دوست داشته نشدن، طرد شدن، تنهایی و ... است.
فرزند قلدری دارید که عاشق فیلمهای اکشن و بازیهای خشن است؟ خب پس دیگر سؤال کردن ندارد. این اسباب بازیها، بازیهای کامپیوتری و فیلم ها را از زندگی فرزندتان حذف کنید. چطور توقع دارید که او از شخصیت های مورد علاقهاش تقلید نکند؟
4 ـ بچهها نیاز به دیده شدن دارند. برخی از آنها حتی وقت بازی کردن هم از اطرافیان میخواهند که نگاهشان کنند؛ «مامان نگاه کن چطوری میپرم» «بابا ببین چطوری دوچرخه سواری میکنم» اگر این نیاز در خانه و به طور صحیح برآورده نشود، کودک و نوجوان نیاز ارضا نشدهی خود را به مدرسه میبرد و برای دیده شدن و خاص جلوه کردن دست به قلدر بازی و آزار همکلاسیهایش می زند. بچههایی که مهارت های دیگری دارند، مثل مهارت یک ورزش خاص، یا سرگرمیهای هنری مثل موسیقی، نقاشی و ... اعتماد به نفس بالاتری هم دارند و برای دیده شدن دست به رفتارهای ناهنجار نمیزنند. بنابراین والدین چنین فرزندانی باید، هم توجه مورد نیاز را به آنها بدهند و هم برای کودک و نوجوان خود وقت گذاشته او را به یک هنر و مهارت خاص مسلح کنند.
کودکتان داد میزند، شما برای خاموش کردن صدای او داد بلندتری میزنید. این بدترین راهکار است. او از شما تقلید میکند. شما باید در این مسیر همان قدر که قاطع هستید، آرام باشید و از پرخاشگری دوری کنید. ناراحتیتان را با آرامش و بدون بلند کردن صدا و یا کتک زدن ابراز کنید. اگر کلام شما با پرخاشگری همراه باشد اثر عکس میگذارد و اگر خالی از ناراحتی باشد و یا نوعی حس افتخار و تشویق پنهان در کلامتان پیدا شود، بچهها باهوش تر از آن هستند که متوجه اش نشوند.
بسیاری از کودکان از نتیجه و عواقب کار خود مطلع نیستند. در واقع آنها به قدری از هوش هیجانی برخوردار نیستند که بتوانند خود را جای همکلاسی قربانی خود بگذارند و احساسش را درک کنند. شما برایش بگویید که ممکن است دوستش چه احساس بدی داشته باشد.
برخی کودکان بلد نیستند که خشم خود را چگونه بیان یا کنترل کنند. آنها تنها راهی را که آموزش دیدهاند قلدری کردن است. پس به کودکتان کمک کنید که راه های بیآسیب را در پیش بگیرد. مثلاً به او بگویید: «وقتی عصبانی هستی، به جای کتک زدن بگو عصبانی هستم» و یا با خودش مطرح کنید که «بیا فکر کنیم که آدم وقتی عصبانیه چه کارهایی می تونه بکنه»
در روش تربیتیتان تجدیدنظر کنید. والدین با روش تربیتی سخت گیرانه کودکانی پرخاشگر و خشمگین خواهند داشت. اگر کلامتان خالی از هر نوع کلمهی محبت آمیز است، بلد نیستید مهرتان را به کودکتان نشان دهید و همدلی و همدردی با او را بچهگانه میدانید، در اشتباهید و باید رفتار خود را اصلاح کنید.
انتهای پیام/م*
Related Assets:
اخبار شهرستان
-
احداث جایگاه ویژه بافت زیلوی بزرگ میبد با هزینه ۴ میلیاردی (Opens New Window)
-
دوقطبی سازی جامعه هدف دشمن از تحریم سپاه است (Opens New Window)
-
انجمن عکاسان شهرستان تفت فعالیت رسمی خود را آغاز کرد (Opens New Window)
-
توزیع ۴۰۰ بسته کمک معیشتی در چهاردهمین رزمایش همدلی بسیج تفت (Opens New Window)
-
تعاونی دامداران تفت در محدودیتهای دو هفتهای تعطیل نیست/عدم کمبودی در تخصیص نهاد به دامداران تفت (Opens New Window)
-
اجراي طرح پاکسازي و دستگيري 36 نفر معتاد تابلو در يزد (Opens New Window)
-
دام دامداران تفتی با ۶ روز تعطیلی گرسنه خواهند ماند؟! (Opens New Window)
-
زنگ خطر محیط زیست تفت با انتصاب سرپرستی بی تجربه و نابلد! (Opens New Window)
-
«اتوبوس های تفت» تعطیل نمی شوند/مناقصه اتوبوسرانی روی سایت شهرداری تفت (Opens New Window)
-
بومی یا غیربومی ، مسئله این است!!! (Opens New Window)