صبح تفت؛ موضوعی که این روزها نقل مجالس است و کم کم در صورت عدم شفاف سازی به یک بحران تبدیل خواهد شد.

از سویی مدیریت باروری ابرها معتقد به باروری ابرها بوده و از سویی دیگر محافل عمومی و دانشگاهی جیزی غیر از آن را بازگو می کند، شواهد نیز حاکم بر آن است که چیزی غیر از باروری ابرها در حال رخ دادن است.

حال اگر بخواهیم موضوع را کمی منطقی بررسی کنیم سوالاتی در ذهن انسان تداعی خواهد شد از جمله:

آیا طرح باروری ابرها طی پانزده سال گـذشته نقطه مثبتی در ایجاد  بارندگی داشته و یا سال به سال وضعیت بارندگی بحرانی تر میشود؟

اگر طرح، طرح باروری ابرها می باشد جرا پس از حرکت هواپیمای به اصطلاح باروری ابرها پس از مدت کوتاهی از پرواز آن ابرها پراکنده و بارندگی قطع می شود؟

مدیریت محترم باروری ابرها میفرمایند که هزینه گزافی جهت باروری ابرها متحمل میگردند ایا این هزینه گزاف نمی‌تواند جهت مسدود نمودن چاه های غیر مجاز با برداشت بی رویه که عمدتا در روستاهای ییلاقی قرار دارد هزینه شود؟

آیا این هزینه گزاف نمی تواند بر روی اصلاح الگوی کشاورزی روستاها و اجرای شبکه های ابیاری متناسب با اقلیم و کشت گیاهان کم اب خواه هزینه شود؟

اهل رسانه و قلم چرا متوجه حساسیت موضوع نگردیده و دست به قلم نگشته، اهل رسانه ای که حمایت روستاییان از مراتع خود را در بوغ و کرنا کرده حال چرا خاموشی پیشه کرده و بی تفاوت عمل می ؟

آیا اب منطقه ای نمی تواند نظارت بیشتری بر روی چاههای کفه مرتاضیه و طاقسنان و عدم برداشت بی رویه انها داشته باشد؟

آیا می توان به این نتیجه رسید که شاید موضوع ناباروری ابرها بوده و اگر غیر این باشد می توان طی یک سال موضوع باروری ابرها که هزینه زیادی هم دارد متوقف کرد؟

حال باید نشست و در اینده ای نه چندان دور شاهد ویرانی روستاهایی با قدمت چند صد ساله بود و با تجربه و زمان به عینه دید که این موضوع چیزی غیر از باروری ابرها خواهد بود و بیشتر به ناباروری شبیه است تا باروری.

به راستی چه کسانی از خشکسالی سودهای کلان میخورند؟

انتهای پیام/م*