خدمتگزاری ناب و کمیاب در طراز دارالعباده
یزدرسا؛ بیگمان حجتالاسلام و المسلمین سیدجلال یحییزاده فیروزآبادی را باید یکی از شخصیتهای افتخارآفرین برای دیار دارالعباده یزد برشمرد؛ سید بزرگواری که به واسطه «تعهد»، «سادهزيستي» و «جديت در خدمتگزاري»، محبوبيتي شگفت داشت و آنگاه که در ایام شهادت جدهاش(س) بانگ «إرجعي إلي ربک» را لبيک گفت، دلهاي بسياري در استان و فراتر از آن به ماتم نشست و مردمان در تشييع پيکر دردکشيدهاش قيامتي کمنظير برپاکردند.
این نماینده فقید در بسياري از ابعاد شخصي و شخصيتي«متناسب با مسؤوليت خود»، ميتواند الگويي شايسته براي کساني باشد که بر کرسیهای حکومتی تکیه زدهاند یا خود را برای حضور در جايگاههاي حکومتي آماده میکنند. «سادهزيستي» مثالزدنياش بهرغم حضور چندين ساله در کسوت نمايندگي مردم و فراهمبودن زمينه بهرهمندي از امکانات فراوان و «احتياط فوقالعاده» در استفاده از بيتالمال، چنان بود که مورد تمجيد رهبري عاليقدر نظام هم قرار گرفت. حجتالاسلام یحییزاده به جاي اينکه هزينه سفرهاي کاري خود را بر بيتالمال تحميل کند، مسير طولاني حوزه انتخابيه تا مجلس شوراي اسلامي را با اتوبوس و قطار ميپيمود و براي سرکشي به حوزه انتخابيهاش، از موتورسيکلت شخصي خويش استفاده ميکرد؛ مرکبي بسيار ساده و قديمي که شايد قراردادن آن در موزه مجلس بتواند براي تودههاي مردم اميدبخش و براي برخي متصديان امروز و فردا، درسآموز باشد.
یحییزاده، نمايندگي مجلس را نه طعمهاي براي خود و خانواده و بستگان، بلکه «امانت» و «ابزار»ي براي خدمترساني به مردمان بهويژه محرومان ميدانست و از آن جايي که خود و خانوادهاش زندگي «فوقالعاده ساده»اي داشتند، مشکلات مردم را با تمام وجود لمس ميکرد و براي رفع آنها سر از پا نميشناخت.
حجتالاسلام يحييزاده که در دوران دفاع مقدس بارها در جبههها حضور يافته و «جانباز شيميايي» بهشمار ميآمد، گفتار عالمانه را با رفتار صادقانه پيوند زده بود و در مجلس شوراي اسلامي در زمره «منظمترين»، «پرکارترين» و در عينحال «کمهزينهترين» نمايندگان شناخته ميشد که با کمترين استفاده از امکانات بيتالمال- هرچند حلال و مباح- بيشترين خدمتها را ارائه ميکرد.
او هيچگاه شيفته جاه و مقام نشد و چنان ساده و بيپيرايه بود که اگر غريبهاي او را درجمع و يا سوار بر مرکبش ميديد، باور نميکرد که وي يکي از نمايندگان شاخص و کارآمد مجلس شوراي اسلامي است.
سيد، ساده زيست؛ همچنان که بسيار ساده وارد مجلس شد و ساده و بي هيچ ذخيرهاي مادي پس از سالها خدمتگزاري مثالزدني، به ديار باقي شتافت. او نمايندهاي صادق و متعهد بود که در قضاوتهاي سياسي و رعايت حريمهاي شرعي، دقتي بس فراوان داشت و با اين همه وصيت کرده بود که «اگر در چند صباح عمر زماني از کسي گلايه داشتم، به هيچ وجه راضي نيستم کسي بعد از مرگم آن را بيان کند، چه رسد به اين که بخواهد همان حرفها را که چه بسا نابخردانه هم زدهام، علم کند و به رخ ديگري بکشد.»
سيد در يکي از يادداشتهايش نوشته بود: «... پس از نماز به خانه آمدم، نان و پنير و سبزي مثل اکثر شبها افطاري کامل من بود... با توجه به آنچه در جلسات مجلس در اين دو سه روز مطلع شدم، اين ايام، پاياني است بر اقتصاد و بودجه انبساطي. به هرحال بايد باور کرد ما در جنگ همهجانبه اقتصادي دشمن هستيم! بايد باور کرد دشمن هدف اصلي را اقتصاد ما قرار داده است! بايد قبول کرد که بايد فکري نو در انداخت و بايد تدبير کرد. بايد قبول کرد که دوره ولخرجي و اسراف سپري شده است!... »
اینک چندسالی است که این سید پارسا رخ در نقاب خاک کشیده و مردمان این دیار اما همچنان از خصال حمیدهاش میگویند؛ سید، بحق مایه مباهات دارالعباده بود و اسوه ای است کمنظیر برای آنانی که فارغ از جاه و مقام، خدمترسانی صادقانه و مسلکی زاهدانه را پیمیگیرند. تردیدی نیست که وجود خدمتگزارانی متعهد و پاکطینت چون سیدجلال یحییزاده فیروزآبادی در عرصههاي گوناگون، اميدواري مردم و استحکام روزافزون نظام اسلامي را در پي خواهد داشت. تا باد، چنين بادا.
نویسنده: مرتضی رضائیان