دنیا به این نتیجه رسیده که راهی جز تعامل با ایران ندارد/ باید با منطق بگوییم چرا غنی سازی را می خواهیم
به گزارش یزدرسا، روزنامه ایران در یکی از روزهای سرد زمستانی میزبان رئیس سازمان انرژی اتمی کشور بود. علی اکبر صالحی، وزیر خارجه پیشین کشورمان که همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم سکان دستگاه سیاست خارجی را به محمد جواد ظریف تحویل داده بود، بلافاصله از سوی حسن روحانی مأمور شد تا به سازمان انرژی اتمی بازگردد تا این بار در حلقه مدیران دولت اعتدال جای گیرد. از این رو حضور صالحی در روزنامه ایران و نشست صمیمانه با وی را فرصت مناسبی دیدیم تا ارزیابیاش از تغییر و تحولات دستگاه دیپلماسی را این بار در قامت یک دیپلمات باتجربه جویا شویم. صالحی با حوصله از فضای حاکم بر دستگاه سیاست خارجی در زمانی که خود سکاندار این عرصه بود سخن گفت و کارشکنیها و ناهماهنگیهای حاکم بر دولت پیشین را مهمترین مانع اجرای رویکردهای مدنظر خود دانست و معتقد بود در صورت عملی شدن، گره از مشکلات درهم تنیده سیاست خارجی ایران در منطقه باز می کرد. مشروح این گفتوگوی مفصل در ادامه میآید:
پیش از بررسی تحولات جدید دیپلماسی ایران کمی راجع به نحوه فعالیتتان در دستگاه دیپلماسی بگویید. چه در دورانی که رئیس سازمان انرژی اتمی بودید و چه در دورهای که در وزارت خارجه مشغول به کار شدید؟
هنگامی که مسئولیت وزارت خارجه را برعهده گرفتم، نهضت بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه شکل نگرفته بود. در ارتباط با ایران نیز تحریمها کم و بیش وجود داشت اما به این شکل نبود که نتوانیم گشایش اعتباری بانکی باز کنیم، نقل و انتقال مالی نداشته باشیم و نتوانیم نفت بفروشیم. در آغاز کار، من بهطور رسمی اولویتم را در سیاست خارجی منطقهای، ارتقای روابط با عربستان و ترکیه اعلام کردم که حتی به من گفتند چرا از این کشورها نام بردید. در پاسخ گفتم که عمدی در این نام بردن وجود دارد زیرا معتقد بودم که عربستان سعودی یکی از بزرگترین چالشهای ما در منطقه است و نباید میگذاشتیم که اختلافات فیمابین عمیقتر شود. درست است که ایران و عربستان در ابعاد مختلف سیاسی اختلاف نظر دارند اما اگر ما میتوانستیم با عربستان مفاهمه و مراوده داشته باشیم و با این کشور بحث و گفتوگو میکردیم، اختلافاتمان این قدر عمیق نمیشد. وزارت امور خارجه، دستگاهی با امکانات محدود است و با این امکانات نمیتواند همزمان همه اولویتهای عرصه بینالمللی را مدیریت کند. از این رو، باید اولویتهای محدودی برای تأمین اهداف نظام در چارچوب منافع ملی و مصلحتهایش قائل شد.
چرا نشد؟ مخالفتهایی با این مسأله در داخل دولت وجود داشت؟
وزارت امور خارجه، مجری سیاست خارجی است و تصمیمساز مسائل کلان نیست. تصمیمات سیاسی چارچوب خودش را دارد. شورایعالی امنیت ملی، مجلس، کمیسیون امنیت ملی و نهادهای مختلف دیگری داریم که در تصمیمسازی مؤثرند و بایستی درباره مقولات مهم کشور به یک اجماع درونی دست یابند تا دستگاه سیاست خارجی آن اجماع را عملیاتی کند. ما نتوانستیم اجماع مورد نظر را ایجاد کنیم. در دولت دهم، تفرق و نبود انسجام زیاد بود اما به دلیل خط مشیای که دولت فعلی در پیش گرفته است الان بین نهادهای مختلف انسجام برقرار شده است و اکنون همه در یک خط حرکت میکنند. مثلاً بین دولت و مجلس و برخی ارگانهای دیگر اختلافات به قدری عمیق بود که نمیتوانستیم به تصمیم واحد برسیم و برخی از مسئولان که نام نمیبرم نظر دیگری داشتند. اما اکنون خوشبختانه تا حدود زیادی این انسجام برقرار است یعنی بین دولت، مجلس و شورای عالی امنیت ملی و نهادهای دیگر انسجام و وحدت نظر حاکم است و از این رو، دستگاه سیاست خارجی ما میتواند در یک مسیر همواری حرکت کند.
به گفته شما نبود انسجام در تصمیمگیریها عامل بینتیجه بودن سیاستها بوده است. بخشی از این انسجام میتواند به معادلات درون دولت مربوط باشد و بخشی هم به نهادهای دیگر. اگر الان ما میتوانیم بگوییم دیپلماسی ما موفق است به غیر از انسجام چه عوامل دیگری در این موفقیت نقش داشته است؟
شما برای اینکه یک سیاست خارجی موفق را پیش ببرید، به ابزارهای مختلفی نیازمند هستید. نخستین ابزار، خود تشکیلات وزارت امور خارجه است که باید از یک تشکیلات قوی و مقتدر برخوردار باشد. وزارت امور خارجه ما، این ویژگیها را دارد تا جایی که جناب آقای دکتر ظریف، حداقلِ جابهجایی را در این وزارتخانه انجام داده است. اما عنصر بعدی که در مجموعه تحولات وزارت خارجه تأثیرگذار بود، به رویکرد دولت یازدهم بازمیگردد. به دلیل خط مشیای که این دولت در پیش گرفته است آن انسجامی که قبلاً نبوده الان بین نهادهای مختلف برقرار شده است و اکنون همه در یک خط حرکت میکنند. لازم است اشاره کنم که در ایجاد این شرایط، انتخابات نقش مهمی ایفا کرد. به این معنا که مردم با انتخاب خود نشان دادند که از مجموعه نظام چه انتظاری دارند و مسئولان نیز بر مبنای این انتظارات، باید رویکرد خود را اتخاذ کنند.
عنصر مهم دیگر، شخص آقای دکتر روحانی است. دکتر روحانی شخصیتی است که در 34 سال گذشته همواره عهدهدار مسئولیتهای مهمی در عرصه سیاست بوده است. حضور در صدا و سیما، قرارگاه جنگ، شورایعالی امنیت ملّی تا شورای تشخیص مصلحت نظام، باعث شده تا ایشان اندوختهای از تجربیات مختلف برای اداره کشور داشته باشد. از این رو، ایشان شرایط نظام و کشور را میشناسد و نتیجه انتخابات و انتظارات مردم را میداند و با یک حکمت سیاسی و عقلانیت، کشور را مدیریت میکند. این مجموعه باعث شده طی سه تا چهار ماه، دستاوردِ قابل توجهی داشته باشیم. به هر حال وضعیت کشور پیش از این در شرایط دشواری بود که مردم در این موقعیت آمدند و انتخاب خودشان را انجام دادند.
تصویر مردم نسبت به سیاست خارجی دولت گذشته این بود که دولت در بعضی موارد افراط و تفریط میکند. به عنوان مثال شما میخواستید در اوج بحران روابط ایران و عربستان به این کشور سفر کنید اما فشارهای زیادی از سوی نیروهای نزدیک به دولت و جریانهای دیگر به وجود آمد. در برخی مواقع یک دفعه، یک نماینده عالی از دولت در جایی شرکت میکرد که کلاً افکار عمومی شوکه میشد. آیا میتوانیم بگوییم در حال حاضر یک نوع اعتدال به سیاست خارجی برگشته و برخی از این دستاوردها هم نتیجه بازگشت این اعتدال بوده است؟
درست است. حکمت سیاسی دکتر روحانی به همان «اعتدال» باز میگردد، یعنی حقیقتبینی و واقعگرایی در دیدگاه ایشان قابل مشاهده است.
بیشتر توضیح میدهید که این اعتدالگرایی چگونه میتواند منشأ اثر باشد و یک دفعه مناسبات بینالمللی را تحت تأثیر قرار دهد؟
«اعتدال» در عرصه سیاسی یعنی حفظ توازن و دوری از افراط و تفریط در مناسبات بینالمللی؛ در عرصه دیپلماسی باید تا جایی که امکانپذیر است، دفع شر کرد. یعنی ممکن است کشوری دشمن ما باشد اما نباید بگذاریم که این دشمنی بیشتر شود. ریاست محترم جمهوری در عرصه دیپلماسی این رویکرد را برگزیده است. به این ترتیب میخواهد دوستان خود را حفظ کند و از دشمنی دشمنان بکاهد و حتی اگر توانست آنان را به دوست تبدیل کند. دفع شر، عینِ حکمت سیاسی است و من به این میگویم سیاست اعتدال که در جهت منافع ملی ما خواهد بود.
برخی محافل رسانهای این تفسیر را دارند که این نوعی عقب نشینی از اصول است. در برخی موارد صریح و روشن میگویند که دولت از اصول، عدول کرده است آیا واقعاً این عقبنشینی صورت گرفته است؟
اصول را باید تعریف کرد. ما اصولمان، حفظ منافع ملی بر اساس لاضرر و لاضرار است. نه ضرر میرسانیم و نه قبول میکنیم به ما ضرر برسانند.
آیا ما الان اجازه دادیم به ما ظلم شود؟
قطعاً خیر، اگر یک طرفی میخواهد به ما ضرر برساند حتماً باید دفع ضرر و ظلم کنیم. دفع شر که همواره با سلاح و قدرت نظامی نیست بلکه خیلی از مواقع باید با قدرتِ تدبیر و منطق باشد. دولت از قدرت تدبیر و منطق استفاده میکند و تلاش میکند تا جایی که ممکن است از ناسازگاری کشورهایی که با ما دشمن بودند، بکاهد اگر هم سازگار شدند چه بهتر و اگر هم نشدند ناسازگاریشان کاهش مییابد.
برخی از منتقدان، سطح این دیپلماسی را تا حد دیپلماسی لبخند پایین آورده و معتقدند این نوع دیپلماسی نه تنها کفایت نمیکند، بلکه باعث عدول از ارزشها میشود. حتی میگویند تیم هستهای هم نباید خود را تحت فشار بگذارد و به هر قیمتی به دنبال نتیجه باشد؟
این تحلیل، یک انتقاد کلی و غیر وارد است، باید بهطور دقیق روشن شود ما از چه چیزی کوتاه آمدیم!
میگویند دست از مقاومت برداشتید.
دست از مقاوت برداشتن یعنی چی؟ مقاومت، در برابر دشمن و ظلم مطرح است. مقاومت در مقابل خلأ که معنایی ندارد. اول باید شیوههای مختلف بکار گرفته شده از سوی طرفهای مقابل را خوب شناسایی کرد. سپس باید به دنبال راههای مقاومت مناسب در برابر هجمهها و فشارها رفت و در موقع مناسب و با اتخاذ رویکردی هوشمندانه، این هجمه را منحرف، تضعیف یا دور زد.
به همین دلیل هم میگویند چون عقبنشینی شده آن هجمه از بین رفته است! آیا این دولت از اصولش عقبنشینی کرده است؟
اگر ما عقبنشینی میکردیم که هجمه از بین نمیرفت؛ بلکه میآمد دیوارها را روی سَرِمان خراب میکرد. صرف بیان عبارات، بیانگر واقعیات نیست. عبارات باید منطقی و مستند باشد، همین که بگوییم ما عقبنشینی کردیم و مقاومتمان را از دست دادیم، معنی ندارد. ما کجا مقاومت خود را از دست دادیم؟ مگر چه چیزی عوض شده است؟
با توجه به اینکه شما هم از نظر فنی صاحب نظر هستید و هم در قامت یک دیپلمات، زبان مناسبات جهانی را میشناسید چه ارزیابی از مذاکرات هستهای دارید؟
توافق ژنو، حداقل برای شش ماه شرایط خوبی را رقم زد. به موجب این توافق، ما غنیسازی 20 درصد را داوطلبانه متوقف کردیم زیرا به اندازه کفایت تولید کرده بودیم و نیازی نداشتیم. البته در این شش ماه، برخی تجهیزات اصلی در راکتور آب سنگین اراک نصب نخواهد شد که من آن را کاستی در کار تلقی نمیکنم. زیرا ما کارهای فراوان دیگری برای انجام دادن داریم. در شرایط کنونی بجای بحث کمی بیشتر روی بحث کیفی تمرکز کردهایم. آنچه مهم است، آن است که ما فعالیتهای اصلی خود را در عرصه هستهای ادامه میدهیم اگر هم چیزی را داوطلبانه متوقف کردیم مردم عزیزمان مطمئن باشند که اولاً این اقدامات برگشتپذیر است و ثانیاً ما در جهت منافعمان آن اقدام را انجام دادهایم.
چشمانداز پیش روی مذاکرات هستهای چیست؟
از این مرحله به بعد، ادامه مسیر مذاکرات دشوار است. این مطلب که گفته میشود یک سال سخت در انتظار است به این مفهوم است که هر طرف میخواهد اراده خود را بر دیگری تحمیل کند. آنها میخواهند که تاروپود برنامه هستهای ایران را جدا کنند و ما اصرار بر اعمال حقوقمان داریم. در نتیجه اینجا دو طرف با ارادهای که برای پیگیری مواضع خود دارند با یکدیگر مذاکره میکنند. سختی به این معنا است. آنها اصل غنیسازی ما را پذیرفتهاند، هرچند شرایطی در میان است.
یعنی آنها اصل غنیسازی را به رسمیت شناختند. این در حالی است که در داخل برخی انتقاد میکنند که هنوز اصل غنیسازی مورد پذیرش قرار نگرفته است.
منتقدان میگویند درست است که غنیسازی در توافق آمده است، ولی بعداً باید سطح، حجم و درصد آن از طریق توافق طرفین تعیین شود. لذا، ممکن است چیزی بیرون بیاید که اسمش غنیسازی است اما ایران در اساس، چیزی ندارد. در پاسخ باید گفت اینجاست که مسیر مذاکرات دشوار است ما بایستی با استناد و منطق، استدلال کنیم که چرا غنیسازی را میخواهیم و اگر طرف مقابل، منطق و اراده کافی برای حل موضوع را دارد می پذیرد، میتوان گفت که اینجا جنگ منطق هاست.
آیا میشود بر اساس عملکرد 6 ماه به نتیجه برسیم که اراده برای حل این موضوع در سطح دنیا وجود داد؟
ببینید من فکر میکنم دنیا به این نتیجه رسیده که راهی جز تعامل با ایران ندارد. به دیگر سخن، آنها از سر خیرخواهی از باب تعامل وارد نشدهاند. این گشایش در مناسبات، پاسخی به حماسه سیاسی ملت ایران است. اگر به خاطر داشته باشید سال 91 گفتم که ما به فضل الهی در سال 92، سال خوبی خواهیم داشت. اکنون به لطف الهی داریم ثمره آن را برداشت میکنیم.
چرا فکر کردید سال 92 چنین میشود؟
زیرا زمینههایی را شاهد بودم که موجب این برداشت شده بود. رویکردی را در وزارت امور خارجه آغاز کرده بودیم. هر چند با موانعی رو به رو بود، ولی مطمئن بودیم که ادامه صحیح آن راهگشا خواهد بود. احساس کردیم این رویکرد راه خود را باز میکند که به لطف الهی این چنین شد.
برداشته شدن موانع به انتخابات هم مربوط بود؟
قبل از انتخابات، راه تا حدودی باز شده بود، انتخابات سرعت آن را زیاد کرد.
اما کمی قبل از انتخابات، نشست آلماتی را داشتیم ولی هیچ نشانههایی از پیشرفت ندیدیم؟
به هر حال، این موارد را باید در فضای بهتری بازگو و دلایل شکست آن را تشریح کرد. یک نشانههایی را میدیدیم که بر مبنای آن رویکردی را اتخاذ کرده بودیم اما این رویکرد موانعی داشت که خوشبختانه بعد از انتخابات برطرف شد. ضمن اینکه بررسی پیشرفت این قضایا باید در زمان خودش انجام شود. در حال حاضر، ضرورتی برای کنکاش بیشتر نیست.
حتماً مناظرات انتخاباتی بخصوص بخش مربوط به مباحث هستهای را پیگیری میکردید. وقتی به موضوعات هستهای رسیدیم و کسانی مثل آقای ولایتی تکنیکهای مذاکره را زیر سؤال بردند شما چه احساسی داشتید؟
بیان این مسأله، کار سختی است، امیدوار بودیم که در این موقعیت قرار نمیگرفتیم که بیاییم مسائل مهم را این چنین مطرح کنیم. گاهی برخی میگویند که آیا مردم نامحرمند؟ خیر، اینطور نیست. اما ارائه هر مطلبی اصولی دارد. برخی وقتها خود مردم هم نمیخواهند از جزئیات یک سری مسائل باخبر شوند. افشای یکسری مسائل سیاسی ممکن است منافع ملّی را در معرض خطر قرار دهد. مسائل سیاست خارجی در حوزهای قرار دارد که بعضاً نمیشود همه مسأله را مکشوف کرد؛ بویژه اگر مطالبی باشد که مانند موضوع هستهای، خیلی حساس باشد.
چرا بحث هستهای و سیاست خارجی این اندازه مهم شده بود که بخش مهمی از مناظرات را به خود اختصاص داد و بر اساس بسیاری از برآوردها، بسیار هم در نتیجه انتخابات مؤثر واقع شد؟
به این دلیل که رسانهها و محافل سیاسی غرب، تأکید زیادی روی تحریمها داشتند و القا میکردند که این تحریمها فلجکننده است، در حالی که تحریمها فشار میآورد اما نه آن فشاری که آنها مد نظر داشتند.
آیا برآوردهایی که ما از امکان گستره تحریمها و تبعات آن داشتیم درست بود؟
بله، درست بود. هنوز تحریمها به این صورت شروع نشده بود که در وزارت امور خارجه نامهای به مقام معظّم رهبری نوشتیم و تأکید کردیم که تحریمها رو به گسترش است. ایشان نیز ضمن تقدیر از گزارش وزارت امور خارجه، از دولت خواستند تا توجه لازم را مبذول نماید. یعنی وزارت امور خارجه، دستگاهی است که حدود دو سال قبل از اینکه تحریمها تشدید شود هشدارهای خود را داده بود و اتفاقاً همین هشدارها و پیشبینیها موجب شد تا حد زیادی از حالت فلج کنندگی تحریمها جلوگیری شود.
این دیدگاه از کجا شکل گرفته بود که بانک مرکزی و سیستم مالی ایران امکان تحریم ندارد؟
این پرسش خوبی است. هنگامی که آن نامه را نوشتیم، عدهای علیه این نامه انتقاد کردند و گفتند چرا نوشتید بانک مرکزی تحریم میشود مگر میشود بانک مرکزی را تحریم کرد؟ این ادعا را داشتند که نمیتوان بانک مرکزی را تحریم کرد. عدهای دیگر گفتند نمیتوانند نفت را تحریم کنند و تأکید میکردند اگر نفت ایران تحریم شود قیمت نفت در جهان میشود 250 دلار. به هرحال نظرات مختلف مطرح بود ولی در نهایت ثابت شد که نظر وزارت امور خارجه صائبتر بود.
در واقع موانع نگذاشت تا هشدارهای شما مورد توجه جدّی قرار گیرد؟
بله.
کسانی که میگفتند نفت و بانک مرکزی تحریمناپذیر نیست، الان هم دارند به نوعی میگویند که امریکا دو گزینه بیشتر ندارد یا تحریمها را به نقطهای برساند که برای ایران دیگر اثر ندارد یا اینکه عقبنشینی میکند. آیا مستقیماً با ادعاهای این افراد رو به رو شدهاید؟ چه کسانی بودند که ادعا میکردند تحریم نفت و بانک مرکزی امکانپذیر نیست؟
در جلساتی که در این خصوص شرکت میکردیم، عزیزانی بودند که این ادعاها را مطرح میکردند.
با چه مستنداتی چنین ادعایی داشتند؟
آن عزیزی که در این جلسات میگفت اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت در دنیا 250 دلار میشود، به این تحلیل خود اعتقاد داشت. یا همین طور برخی دیگر که میگفتند بانک مرکزی قابل تحریم شدن نیست. آنها بر اساس یکسری کنوانسیونهای بینالمللی استناد میکردند. البته در دنیا چنین مقرراتی مبنی بر مصونیت بانکهای مرکزی از تحریمها وجود دارد. ولی مگر تحریمهایی که اعمال کردند بر اساس قانون و مقررات بوده که این یکی در زمره مقررات محسوب شود. حتی به خاطر دارم با یکی از این دوستان درباره همین نقل و انتقالات پولی، مجادله کردم. من حتی گفتم که چطور میخواهید دلار نقدی مورد نیاز را تأمین کنید؟ گفتند ما به هر میزان دلار بخواهید تأمین میکنیم. گفتم پس شما به این نکته التفات ندارید که حجم پول یعنی چه؟
شما نسبت به سوءاستفادهای که ممکن بود از تحریمها شکل بگیرد هشدار داده بودید؟
گزارشی که وزارت امور خارجه در اواخر سال 89 نوشته بود، بسیار تاریخی است و اگر روزی مقامات این وزارتخانه صلاح دانستند آن را منتشر خواهند کرد.
این بحث کاندیداتوری شما که در انتخابات مطرح شد و گاهی میگفتند شما برگهای هستید که دولت و برخی از جناحهای سیاسی میخواهند در آخرین لحظه در انتخابات رو کنند در خدمت دستگاه دیپلماسی بود یا برای ضربه زدن به دستگاه دیپلماسی؟ شما چقدر در جریان این موارد بودید؟
وقتی انسان بر مجموعهای از موضوعات، اشراف اطلاعاتی دارد و چیزهای دیگر میشنود جالب است. اصلاً بحث کاندیداتوری بنده مطرح نبوده است من که ماهها قبل از انتخابات گفته بودم که آیا به من میآید رئیس جمهوری مملکتم باشم. ریاست جمهوری هم لیاقت میخواهد و هم مستلزم آمادگی روحی و جسمی است.
پس با چه هدفی این موضوع مطرح شد؟
نمیدانم. نه من کمترین توجهی به این موضوع داشتم و نه کسی از مسئولان با اینجانب در این خصوص صحبت کرد. هیچگاه آقای دکتر احمدینژاد چنین موضوعی را با بنده مطرح نکرد.
خیلی از کارشناسان سیاسی میگویند که در فضای بهاری سال 91 صدای پای اعتدال را میشنیدند. شما آن ماههای آخر پیش از انتخابات چه تصوری از اتفاقاتی که در کشور رخ میداد، داشتید؟
خیلی به تغییر فضا امیدوار بودم و با صراحت هم این مسأله را گفتم، اما صدا و سیما در برنامه 20:30 گفت که یک وزیر خارجه غیب گو هم پیدا کردیم. یعنی به جای اینکه تدقیق کنند انتقاد هم کردند. بگذریم به هر حال، برداشت خودم این بود. میدانستم مردم به چه سمتی تمایل دارند و همچنین شواهد و قرائنی که در وزارت امور خارجه بر اساس بررسی و تحلیل حاصل شده بود، ما را مطمئن کرده بود که این اقدامات به یک سرانجامی میرسد. حتی دو سه بار هم از من پرسیدند و من نیز در پاسخ گفتم بیمورد خوش بین نیستم، ضمن اینکه تفائلوا بالخیر تجدوه.
سال 91 در جلسه با نمایندگان رسانهها گفتید که مهمترین مسأله سیاست خارجی ما در سال آینده حل میشود.
بله، اکنون نیز معتقدم که انشاءالله این گونه است.
با توجه به اجرایی شدن توافق ژنو، همزمان یکسری هجمهها آغاز شده فکر میکنید چه خطراتی متوجه این توافق است؟
هیچ خطری جز خطای فاحش و محاسباتِ غلطِ طرف مقابل، متوجه این توافق نیست.
به لحاظ داخلی میگویم؟
با اعتقاد و علم و آگاهی میگویم که راه ایران عزیز برای پیشرفت سریع، هموار شده است. ما در مسیری قرار گرفتهایم که به لطف الهی با سرعت به پیش خواهیم رفت و کسی نمیتواند مانعی ایجاد کند. فقط باید هوشیاری، انسجام و اجماع خود را حفظ کنیم و البته با درایت و هوشمندیای که جناب آقای دکتر روحانی دارند، اطمینان دارم ایشان میدانند در وقت مناسب خود چه تصمیمی بگیرند. انتقاد باید مستند باشد. وقتی میگویید همه چیز را دادید و چیزی نگرفتید، باید منطق بیاورید و بتوانید تشریح کنید. تا به امروز به یمن الطاف الهی دست برتر با ماست، چرا شاکر نباشیم. ما چیزی را از دست ندادیم و از دست نخواهیم داد و صنعت هستهای کشور ما در سایه ارشادها و تدابیر مقام معظم رهبری با قدرت به پیش خواهد رفت انشاءالله.