وقتی انعکاس صدای کشیش مسیحی در «دارالعباده» همقدم فرهنگ می شود!
به گزارش یزد رسا به نقل از عصر فرهنگ، مردم خونگرم یزد از قدیم در ایران به مردمی متدین و سخت کوش شهره بودند، به همین جهت به یزد از قدیم دارالعباده می گفتند. شهری با مردم زحمت کش که قدر کار و زحمت دیگران را می دانستند و آزارشان به احدی نمی رسید.
شهری که به موزه ابزار عزاداری اباعبدالله الحسین مشهور بود. شهری که چه پیش از انقلاب و در قیام تاریخی دهم فروردین و چه بعد از انقلاب و با تقدیم بیش از 4هزار شهید وفاداری خود به اسلام و نظام اسلامی را ثابت کرده است. شهری که بزرگانی چون موسس حوزه علمیه را در دامان خود پرورانده است.
اما رفته رفته و با هجوم خاموش فرهنگ منحط غربی فضای دارالعباده هم از سابقه درخشان خود فاصله گرفت. این فاصله – هر چند اندک- برای عموم بسیار دردناک است. شاید عده ای دلایلی نظیر پیشرفت تکنولوژی و وسال ارتباط جمعی، تاسیس دانشگاه و هجوم مهاجران را عامل تغییر فرهنگ بداند ولی باید «سوزنی هم به خود زد.»
سودجویی و دامن زدن به جهل مردم برای پر کردن جیب ها و افزودن صفر به حساب بانکی هم چندان در این هجوم نرم فرهنگی و هجمه علیه باورها و اعتقادات بی تاثیر نیست.
چندی است که دارالعباده هم خرید و فروش اجناس «ولنتاین» مرسوم شده است، اما ولنتاین چیست؟
افسانه کشیش مسیحی
در سده سوم میلادی در روم باستان فرمانروا کلودیوس دوم عقاید عجیبی داشته است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند. کلودیوس به قدری بیرحم و فرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام ولنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد.
کلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور میدهد که ولنتاین را به زندان بیندازند. ولنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامههایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین به تو» امضا کرده است. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام میشود. بنابراین او را به عنوان فدایی راه عشق میدانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.
چه باید کرد؟
مسلماً مغازه داری که بدون اطلاع چندانی از مسائل فرهنگی و صرفاً برای کسب درآمد به ترویج فرهنگ غربی دامن می زند خیلی هم مقصر نیست. شاید مقصر اصلی نهادهای فرهنگ ساز باشند. نهادهایی که با کم کاری خود باعث تغییر چهره بافت تارخی- مذهبی یزد شده اند. نهادهایی که سرگرم امور جناحی - سیاسی و بیانیه دادن و پیام تسلیت فرستادن شده و رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند. نهادهایی که به جای ارائه جایگزین های مناسب میدان را برای جولان کشیش مسیحی باز گذاشته اند.
آیا در گنجینه آثار غنی ادبی کهن ایران داستان ها و افسانه هایی هزاران بار جذاب تر و شیرین تر از ماجرای «ولنتاین» یافت نمی شد؟
آیا نمونه هایی نظیر«لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» در آثار ادبی ما یافت نمی شود؟
شاید هم مقصر عابرینی باشند که هر روز از جلوی چنین مغازه هایی عبور می کنند و حتی یک تذکر کوچک هم نمی دهند...!!!
جای سؤال دارد در پس اقدامات سخت گیران اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان یزد در جمع اوری تابلوهای غیر متعارف با مبانی ایرانی و اسلامی، چطور برخی از مغازه داران با تابلوهای نوری و روشنایی به تبلیغ و فروش اقلام ضد فرهنگی ولنتاین می کنند؟!