ID : 17809592
نگاهی گذرا به تاریخ؛

80 سال پیش در اردکان چه می گذشت و امروز چه می گذرد؟+تصاویر


به مناسبت روز اجرای قانون منع حجاب در ایران،این بار به اتفاقات آن دوره در شهرستان اردکان می پردازیم.

به گزارش یزدرسا به نقل از  اردکان گویا؛ با توجه به سالروز 17 دیماه (روز کشف حجاب توسط رضا خان ) تصمیم گرفتیم برای آشنائی با وضعیت حجاب آن زمان در شهرستان اردکان، گفت و گویی داشته باشیم با آقای علی سپهری اردکانی - مؤلف تاریخ اردکان -   وحاصل این صحبت ها چنین است:

يكي از بلاهائي كه براي مردم اردكان از طرف رضاخان نازل گرديد دستور كشف حجاب بود زيرا مردم اردكان بسيار متدين و نسبت به حجاب سخت پايبند بودند و كشف حجاب يكي از سخت‌ترين مصيبت‌هايي بود كه دامنگير زنان اردكاني شده بود. مسئولان خوش خدمت براي جلب رضايت ارباب به بدترين وجه با مردم برخورد مي‌نمودند و چادر و روسري فراواني از سر زنها كشيدند و مشهور است يكي از مامورين يك اتاق خانه اش پر كرده بود از چادرهائي كه از سر زنان كشيده بود.  براي اجراي اين فرمان ابتدا همه روزه مراسم جشنی در باغ ملي برگزار مي‌شد و هر روز يك صنفي را دعوت مي‌كردند كه اعضاء آن با زنهايشان به آنجا بروند و پس از استماع سخنان بخشدار، زنها مي‌بايست چادرهايشان را  از سربردارند و به همراه شوهرانشان که  بدون شال و با کلاه لبه دار و کت وشلواردر مراسم شركت کرده بودند در مسیر بازار راهپیمایی کرده به خانه هایشان برگردند . البته زن‌هاي اردكان با سر گذاشتن كلاه و پوشيدن پالتوها با يخه‌هاي بلند سعي مي‌كردند به هر وسيله‌اي كه ممكن باشد حجاب خود را حفظ نمايند  استاد عبدالله پورعبداللهی میگفت : یک روز زنی در کوچه جندقی از خانه بیرون آمد تا به منزل همسایه برود اتفاقا پاسبانی آنجا بود و اورادید و بطرفش رفت و چادر را با زور از سرش کشید وزن بیچاره هر چه سر وصدا کرد توجهی نکرد . زن فوری به خانه یکی از همسایگان رفت و پاسبان هم چادر را جمع کرد و روی زمین گذاشت و کبریت از جبیب بیرون آورد و آن را آ تش زد و رفت . زن های همسایه از خانه بیرون آمده  آن را خاموش کرده، چادر نیمه سوز را به خانه بردند. البته سختگيري و خوش خدمتي مامورين گاهي هم كار دست آنها مي‌داد براي نمونه داستان كوتاهي نقل مي‌كنيم:

يك روز چند نفر زن يك پاسبان را در داخل كوچه بن بست روبروي منزل تباركي در نزدیکی ميدان سنگ گير كرده و كتك مفصلي مي‌زنند. پاسبان كتك خورده راهي شهرباني مي‌شود . مرحوم سيد محمد حسيني‌پور (صباغ) ‌مي‌بيند اگر پاسبان به شهرباني برود ممكن است براي زنهاي مردم دردسر درست شود. لذا زودتر از پاسبان به شهرباني رفته و يك سكه پنج ريال نقره به رئيس شهرباني مي‌دهد و ماجراي درگيري پاسبان با زن ها را  او مي‌گويد، در همان لحظه پاسبان كتك خورده وارد مي‌شود و گزارش خود را بطور شفائي به عرض رئيس شهرباني مي‌رساند، رئيس شهرباني هم از پشت ميز بلند مي‌شود يك سيلي به گوش پاسبان مي‌زند و مي‌گويد برو بيرون، مأمور اعليحضرت نبايد كتك بخورد. اگر يكبار ديگر كتك بخوري مي‌گويم لباس از تنت بيرون بياورند. بيچاره پاسبان كه آخرت خود را سياه كرده بود در دنيا هم در يك روز دو بار كتك ‌خورد.
ماجراي كتك زدن پاسبانها كم و بيش همه روز ادامه داشت و معمولاً‌ در كوچه هاي بن بست اين حوادث بيشتر  اتفاق می افتاد و در كوچه جندقي مادر علي اكبر طالعي سيلي محكمي به گوش پاسبان زده بودو فرار کرده بود و در كوچه‌هاي ديگر نيز كثافت به سر پاسبانها مي‌ريختند. اما عجيب‌تر اينكه اين پاسبان ها علي رغم همه اين مشكلات باز هم به كار خود اصرار داشتند و فاطمه سپهري والده مولف مي‌گفت. سختگيري ماموران بسيار ناراحت كننده بود و مخصوصاً‌ اينكه در آن زمان در منازل اصلاً‌ حمام وجود نداشت و همه مردم از حمام عمومي استفاده مي‌كردند.

زنها  که برای حفظ حجاب اغلب اوقات را در منزل مي‌گذراندند  ناگزير بودند شبها در تاريكي به حمام بروند تا از چشم نامحرم دور باشند. ولي ماموران در ساعات آخر شب يا اذان صبح هم جلو حمام های عمومی مي‌ايستادند و در تاريكي هم چادر و روسري از سر زنها مي‌كشيدند. ما هم برای اینکه با حجاب به حمام برويم سعي مي‌كرديم آخرهاي شب به حمام برويم و براي حفظ حجاب يك كلاه لبه‌دار سر مي‌گذاشتيم، استفاده از كلاه لبه‌دار آزاد بود. من هنگام بيرون آمدن از حمام يك روسري روي سر مي‌بستم و كلاه روي آن مي‌گذاشتم . يك شب نزديك اذان صبح هنگامي كه از حمام بيرون آمدم در تاريكي ناگاه، پاسبان مامور كشف حجاب جلو من آمد . من به شدت ترسیدم . او در مقابل من ایستاد و در آن تاريكي نمي‌دانم چطور روسري زير كلاه من را ديد آن را از سرم كشيد و رفت.

ناگفته نماند اين پاسبان سختگير روزهاي آخر عمر را به سختي گذراند و بخشي از مجازاتش را در همين دنيا چشید.

توضیح اینکه مردم اردکا ن در آن روزگار سخت حجاب خود را حفظ کردند ولی متاسفانه امروز باورود افراد بد حجاب به اردکان، چهره این شهر مذهبی که جلو استبداد رضا خانی سر خم نکرد دگرگون شده و بیم آن می رود که کم کم این بلای خانمان سوز دامن اهالی مؤمن این شهر راهم بگیرد و بر مسؤ لین و مردم لازم است که از حیثیت دینی شهرشان دفاع کنند. 

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.