یزدرسا؛ بسیار شنیده‌ایم که «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد». این ضرب‌المثل به ظاهر ساده، در درون خود درسی بزرگ برای همگان به همراه دارد؛ درسی از جنس تامل دقیق‌تر در گفتار افراد برای پی بردن بیش‌تر به شخصیتشان.‌

 با الهام از همین ضرب‌المثل کاربردی می‌توان بخش‌هایی از شخصیت واقعی فعالان سیاسی را نیز ارزیابی کرد.

برای نمونه وقتی وزیر کشور دولت تدبیر با ادعای باطل «پول های کثیف» خواسته یا ناخواسته زمینه‌ای را فراهم می‌کند که رسانه های زنجیره‌ای و سینه زنان زیر بیرق اعتدال، قریب به دو ماه با پوشش این ادعای بعدا تکذیب شده به هجمه علیه شخصیت‌های انقلابی بپردازند، می‌توانیم ابعادی از عیب وی را دریابیم.

همچنین است هنگامی که مقام عالی دولت اعتدال در آستانه سفر به آمریکا و مذاکرات هسته‌ای، در ادعاهایی تامل‌برانگیز از «خزانه خالی» سخن می‌گوید و توپ کاستی‌های واقعی و غیرواقعی را یکجا به زمین دولت سابق می‌اندازد. و یا هنگامی که منتقدان دولت با تعابیری چون بیسواد و بزدل نوازش می‌شوند.

سخنان تند و تیز اکبر ترکان مشاور عالی رئیس‌جمهور هم که هر از گاهی موجب شگفتی توأم با تامل دوستداران نظام و انقلاب را فراهم می‌آورد از این قبیل است.

و این قصه سر دراز دارد.

به عنوان یکی از آخرین این موارد می‌توان به ادعای گزاف معاون رئیس جمهور اشاره کرد.

 آقای مجید انصاری، معاون رئیس جمهور، که اخیرا به عنوان سخنران در مراسم چهلم خانم سکینه ضیائی همسر آیت الله خاتمی در شهرستان اردکان حضور یافته بود، در کنار برخی مباحث مفید، ادعاهای بی اساسی را نیز مطرح کرده است؛ ادعاهایی که شگفتی بسیاری را برانگیخت و این احتمال را قوت بخشید که مبادا دیگر قضاوت‌ها و اطلاعات این معاون محترم رئیس جمهور و سایر مسئولان برجسته دولتی این‌گونه دور از واقعیت باشد!

این ادعای  معاون رئیس جمهور که «آقای خاتمی مایه افتخار جامعه روحانیت و مدیریت خرد بنیان و مایه فخر همه کسانی است که به انقلاب عشق می‌ورزند» چنان گزاف و دور از واقعیت است که ناخواسته، سایر ادعاهای وی را نیز به شدت مخدوش می‌کند و نشان می‌دهد که متاسفانه برخی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان تا چه میزان از واقعیت‌های جامعه و نظام دور افتاده اند و در توهمات جناحی خویش به سر می‌برند.

آقای انصاری! آیا قلبا هم به ادعای خود باور دارید که آقای خاتمی مایه فخر همه کسانی است که به انقلاب عشق می‌ورزند؟!  با این حساب، برای نمونه اکثریت قاطع نمایندگان مجلس که برخی نامزدهای وزارت را تنها به دلیل نقش‌افرینی در فتنه 88 لایق وزارت ندانستند، در کدام گروه قرار می‌گیرند: عاشقان انقلاب یا عاشقان خاتمی؟!!

یا کسانی که ممنوع‌التصویری آقای خاتمی را تصویب، ابلاغ و بر آن تاکید کردند، در کدام دسته‌اند: عاشقان انقلاب یا عاشقان خاتمی؟!

مهم‌تر از همه، انبوه جمعیتی که در یوم الله 9 دی 88 در دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه و در محکومیت فتنه و فتنه‌گران به میدان آمدند و آن حماسه بزرگ را رقم زدند، جزو کدام دسته‌اند؟!

به راستی مراجع، علما، ائمه جماعات و قاطبه طلاب را در کدام دسته جای می‌دهید: عاشقان انقلاب یا عاشقان آقای خاتمی؟!

چرا که اکثریت قریب به یقین عاشقان انقلاب، هیچ‌گاه کسانی را که بر ضد حکومت اسلامی دست به اردو‌کشی خیابانی زدند و موجبات گستاخی دشمنان قسم‌خورده را فراهم کردند، مایه فخر خود نمی‌دانند.

آقای انصاری همچنین مدعی شده که خاتمی توانسته است روحانیت اصیل را آن‌گونه که هست، معرفی کند.

وی در ادامه با این ادعای سست بنیان که یکی از پر افتخار‌ترین دولت‌ها به لحاظ شاخص‌های بهره وری، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، دیپلماسی فعال و عزت مدارانه، دولت آقای خاتمی بوده است(!) گفته است: دست‌هایی در کار است تا کینه و دشمنی پخش کنند.

سست بودن این بخش از سخنان معاون محترم رئیس‌جمهور نیز بی نیاز از استدلال است.چه این‌که هنوز از یاد نبرده‌ایم در دوران دولت آقای خاتمی، چگونه مقدسات و ارزش‌های دینی و ملی‌مان مورد هجمه گستاخانی قرار گرفت که سنگ اصلاحات و رئیس دولت را به سینه می‌زدند؛ کسانی از مجاز بودن تظاهرات اعتراض آمیز علیه خدا سخن می‌گفتند و به زعم باطل خود، امام امت(ره) را به موزه تاریخ فرستاده بودند.

در همان دوران بود که رسانه‌های زنجیره‌ای بی پروا مقدسات این ملت را مورد ناجوانمردانه‌ترین اهانت‌ها قرار می‌دادند و برای تعظیم و بزک کردن چهره شیطان بزرگ از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و حتی هنگامی نیز که شیطان، ایران را در لیست موسوم به «محور شرارت» قرار داد، دست از رویه حقارت‌آمیز خود برنداشتند.

درباره سخنان سطحی جناب انصاری سخن بسیار است؛ افسوس که در این مجال کوتاه، فرصت پرداختن بیش از این وجود ندارد.

نویسنده: حامد اردکانی