ID : 37748711

بازی‌های بومی محلی یزد از اتل متل تا بقچه بازی


از دیرباز بازی‌ها یکی از سرگرمی‌هایی بوده است که انسان‌ها برای گذراندن اوقات فراغت خود و شادی و نشاط بخشیدن به زندگی روزمره از آنها بهره جسته‌اند.

به گزارش یزدرسا، از دیرباز بازی‌ها یکی از سرگرمی‌هایی بوده است که انسان‌ها برای گذراندن اوقات فراغت خود و شادی و نشاط بخشیدن به زندگی روزمره از آنها بهره جسته‌اند. با گذشت زمان این سرگرمی‌ها جزیی از زندگی مردم شده و آنان کوشیده‌اند نه تنها این بازی‌ها را حفظ و تداوم بخشند، بلکه سعی کرده‌اد با ابداع و ایجاد بازی‌های جدید تنوع بیشتری به سرگرمی‌های خو بدهند. گرچه امروزه تعدادی از این بازی‌ها با رواج بازی‌های جدید در حال فراموشی‌اند اما برخی دیگر هنوز هم بین مردم کوچه و بازار هم چنان ادامه دارند. چند نمونه از بازی‌هایی که بین مردم یزد رایج بوده و شاید بتوان در این ایام قرنطینگی در منزل از آن بهره برد ادامه آمده است.

بازی اَکر دوکر یا خونه بازیُک

ابتدا با یک کواره(سفال)، روی زمین یک مستطیل چها متر دردو متر رسم کرده و آن را به چند مثلث و مستطیل تقسیم می‌کردند، سپس بازیکن اولی سنگی را برداشته به خانه اول می‌انداخت و یابم پا لی لی می‌کرد و به خانه اول می‌رفت و با همان پا سنگ را به خارج پرتاب می‌کرد؛ یعنی به همان جا که به داخل پرتاب شده بود. اگر سنگ سنگ روی خط قرار می‌گرفت یا به خانه دیگر می‌رفت بازنده بود و نوبت به بازیکن دوم می‌رسید و اگر سنگ به خارج پرتاب می‌شد بازی را ادامه می‌داد،سپس نوبت به خانه‌های دوم و سوم می‌رسید تا بالاخره برنده معلوم گردد.

بازی اتَه لَک توت تَلَک

چند نفر دور هم حلقه می‌زنند به طوری که پاها را دراز کرده و همه به یک مرکز رو می‌کنند. یک نفر رهبر گروه است که شعر مخصوص بازی را می خواند، اَتَه لَک توتِ تَلَک عربی، من دخترمیراز شفیع، خبر ببر بهمادرش، دسته گل برادرش، آره، بره، بزن، بکش، یه پاش دره، آچین، واچین، یک پارت را ورچین،. د رموقع خواندن هر کلمه یا جمله استاد دست راست خود را به ترتیب از راست به چپ به پشت پاها در مرکز دایره می‌زند تا زمانی که به کلمه ورچین می‌رسد که صاحب پا باید یک پای خود را جمع کند و در دور دوم بازی از اول به شرح بالا ادامه می‌یابد و آن قدر بازی تکرار می‌شود تا آخر فقط یک پای دراز در دایره باقی بماند که در این صورت صاحب آن برنده بازی اعلام می‌شود.

اتل متل 

بچه‌ها گرداگرد هم می نشستند و پاها را در مرکز دراز می‌کردند. یک نفر رهبر گروه بود و شعر مخصوص را می‌خواند و همراه با آن زدن بر زانوی بچه‌ها را یکی یکی آغاز می‌کرد. اتل، متل، توتوله، گاو حشن چه جوره، نه شیر داره، نه پشتون، گاوش را ببر هندستون، یک زن کردی بستون، اسمش بذار انغزی، دور کلاش قرمزی، آچین واچین، یک پا ورچین، بچه‌ها با رهبر گروه شعر را می خواندند و سرانجام آخرین کلام روی پای هر کس بود، می‌بایست یک پای خود را جمع کند . این بازی شبیه بازی «اَتَلَک توت تلک» است. اما شعر آن متفاوت است. برنده کسی بود که آخرین نفر به شمار میآمد و یک پایش جمع نشده بود. این بازی گاه بین مادر و بچه و برای سرگرمی بچه‌های شلوغ توسط مادر انجام می‌شود.

بقچه بازیُک

تعدادی از بچه‌ها دایره‌وار، به فاصله یی دو قدم دور یکدیگر دور هم می ایستند و یک نفر خارج از دایره قرار می‌گیرد. آنگاه دستمالی که کمی خاک یا چیز دیگری در آن جا داده شده و گره خورده است، برحسب قرعه یا طاق و جفت کردن به دست یکی از بچه‌ها قرار می‌گیرد و در جهت راست دایره اولی به سوی دومی پرتاب می‌کند و دومی آن را گرفته الی اخر. نفری بیرون صف در جهت گردش بقچه همواره در کمین است تا بین راه بقچه را میان هوا و زمنی برباید؛ چنان چه موفق شد، برنده است و جای خود را با بازنده عوض می‌کند و بازی به همین ترتیب ادامهخواهد یافت. این بازی بین مردم یزد کامکلا به فراموشی سپرده شده است.

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.