ID : 36449840
از محمدحسین حدادیان تا مصطفی قاسمی؛

بانیان فتنه آینده چگونه طلبه همدانی را کشتند؟


ماجرای به قتل رسیدن «طلبه همدانی» توسط یک شرور محلی، حرف و حدیث‌های فراوانی را برانگیخت.

به گزارش یردرسا، ماجرای به قتل رسیدن «طلبه همدانی» توسط یک شرور محلی، حرف و حدیث‌های فراوانی را برانگیخت.

برخی آنرا ثمره بی‌توجهی به شرارت‌های منجر به قتل برخی اراذل دانستند، عده‌ای از این گفتند که دروغ‌های یک بازیگر زن سینما در فضای مجازی هم در این رخداد نقش داشته و برخی دیگر مثل عباس عبدی، مرد همیشه در صحنه اصلاح‌طلبان نیز در یادداشتی با ذکر چند جمله از این گفته است که:

«ترور یک روحانی در همدان از سوی اوباش اتفاقی مهم بود که باید مورد توجه کافی قرار گیرد. هرچند قصد ندارم که هر اتفاقی را به سرعت به پای بخشی از جناح اصولگرا بنویسم، ولی در این مورد خاص و به علل گوناگون مجبوریم که چنین اتهامی را متوجه آنان کنیم. به ویژه آنکه انحراف رفتاری این جماعت در حمایت ضمنی از فرهنگ الوات و به کارگیری آنان در حذف دیگران و نیز همراهی آنان با مناسک دینی موجب شکل‌گیری یک فساد عجیب و غریب رفتاری شد که اکنون آثار خود را نشان می‌دهد .»[۸]

*درباره قتل طلبه همدانی تحلیل دیگری هم وجود دارد...

ماجرا از این قرار است که عده‌ای قصد دارند با ایجاد عامدانه دست‌اندازهای معیشتی برای مردم و در عین حال، سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و بزرگنمایی مشکلات، فضایی را به‌وجود بیاورند که عده‌ای از مردم علیه حاکمیت به خیابان‌ها بیایند.

ماجرایی که اصلاح‌طلبان صراحتاً عنوان کرده‌اند اغتشاشات دیماه ۹۶، پیش لرزه آن بود.

اما آنچه که گفته شد فقط تیتر و عنوان‌بندی ماجراست و در کُنه قضیه ابعاد بسیار گسترده و وحشتناکی نیز وجود دارد که با تحلیل و تفرّس می‌توان به فهم آن رسید.

از جمله این ابعاد که متأسفانه باید گفت مجموعه وبلاگ مشرق بارها و بارها طی سالیان گذشته، در عناوینی مثل «گرگ‌سالی» و یا «فتنه خونین» هشدار آنرا به مخاطبان داده بود؛ طرح بانیان اغتشاش برای مقصّر جلوه دادن نظام اسلامی و نیروهای متّصف به طرفداری از نظام (خاصّه طلاب و نیروهای حزب‌الهی) در اوضاع معیشتی مردم است.

فرماندهان فتنه آینده در اتاق‌های فکر خود تابلویی را طراحی کردند که در آن یک نظام ستمکار در حال سقوط وجود دارد که عده‌ای از طرفداران آن در قالب بسیجی‌ها، لباس‌شخصی‌ها، پاسدارها، روحانیون و نیروهای انتظامی؛ قصد دارند با بی‌تفاوتی نسبت به معیشت مردم و فی‌المثل گوشت ۱۰۰ هزار تومانی! (که اصلاح‌طلبان زمینه‌ساز آن هستند) به هر قیمتی از این نظام جائر دفاع کنند و در مقابل مردم بایستند!

و بدیهیست که این تابلو چه عکس‌العملی را ایجاد خواهد کرد؟

این انگاره تا حدّی بدبینانه به نظر می‌رسد اما قتل سبوعانه کسانی مثل محمدحسین حدادیان و طلبه همدانی به راحتی آنرا تأیید می‌کند.

انگاره‌ها و شواهدی که موجب پیش‌بینی این تحلیل شد، از این قرارند:

۱_ شروری که اقدام به قتل طلبه همدانی کرد، بلافاصله پس از قتل او به نحوی اقدام خود را اطلاع‌رسانی کرد که انگار یک دشمن مردم را به قتل رسانده است. جالب است که این شرور معدوم، نام طلبه مقتول را می‌دانست اما در اینستاگرام خود به کلمه «آخوند» اشاره کرده بود.

۲_ اگرچه عمده توجهات فضای مجازی پس از قتل این طلبه مظلوم به سمت آقای آذری جهرمی و خانم مهناز افشار حرکت کرد اما سؤال ما از سعید حجاریاناست که چند ماه قبل از رخدادی با مسمّای «رویارویی مردم و نیروهای نظامی» سخن گفته بود .[۹]

مگر نیروهای نظامی چه گناهی جز طرفداری از نظام دارند که مردم باید با آنها رویارو شوند؟ و به راستی او چرا در تصویر انگاره‌اَش، هرگز اقدام به تقبیح رویارویی با طرفداران نظام نکرده بود؟!

۳_ اعضای ستاد جریان سیاسی خاص به وضوح هرچه‌تمامتر می‌دانند که اکثریت آنها طرفدار حوادث اغتشاشات دیماه ۹۶ بودند، حق را به حاضران در این اغتشاشات دادند، در طرفداری از این اغتشاشات به رهبری نظام بصورت علی‌الاطلاق نامه نوشتند [۱۰] و نوید دادند که این اغتشاشات پیش‌لرزه رخداد اصلی بوده است!

نکته اینجاست که آنها از کسانی حمایت کرده‌اند که عکس سردار سلیمانی را پاره می‌کردند و پرچم ایران را به آتش می‌کشیدند.

معادله واضح است: طرفداری ستاد اصلاحات از کسانی که نمادهای کشور را به آتش می‌کشند و هیچ بعید نیست که دستشان به خون کسی مثل نیروهای مستظهر به طرفدار از نظام اسلامی هم آلوده شود که شد...

۴_ همانطور که اشاره شد از جمله گام‌های اصلی جریان خاص برای ایجاد فتنه اقتصادی، مقصر جلوه دادن نیروهای حزب‌الهی در مشکلات معیشتی کشور است.

صدها صفحه یادداشت و سخنرانی و توییت و سند در اختیار ما وجود دارد که نشان می‌دهد رجال اصلاح‌طلب و بانیان فتنه آینده چگونه ضمن کتمان و تمسخر پیشرفت‌های کشور؛ هر گونه دفاع ائمه جمعه، طلّاب و نیروهای طرفدار نظام از عملکرد کشور را به سخره گرفتند و با ژست همراهی با مردم از این گفتند که این افراد نمی‌فهمند، خودشان مرفّه یا دزد هستند، می‌خواهند نظام را غسل تعمید بدهند، اهل سفیدنمایی از نظام هستند، شکم‌سیر هستند و غیره.

آیا ثمره این حرف‌ها جز ایجاد فضای تنفّر از قشر هوادار نظام است؟

به سخن دیگر اینکه ترور طلبه همدانی تعیّن صورت فیزیکی تحلیل پیش‌گفته است و قبل از او، ده‌ها عنصر دیگر طرفدار نظام در فضای مجازی به واسطه طرفداری از نظام ترور شده‌اند.

به راستی طراحان این عملیات‌های تروریستی چه کسانی هستند و آیا عمد آنها در طراحی این فرایند غیر قابل فهم است؟!

۵_ اصلاح‌طلبان حتماً به خوبی قضایی مثل دختران خیابان انقلاب، گشت‌های ارشاد و یا پرونده اسیدپاشی‌های اصفهان را به یاد دارند.

آیا کسانی از این افراد در تمام این پرونده‌ها مشغول به سخره گرفتن و متهم کردن نیروهای ارزشی کشور، پلیس و روحانیون نبودند؟!

و اکنون آیا طبیعی نیست که پیوست زمینه‌سازی اجتماعی آنها برای متهم‌سازی نیروهای ارزشی کشور، به ترور یک طلبه و شاید اقدامات بعدی! منجر شود؟

۶_ ششمین و مهمترین استدلال ما برای قرار داشتن ریموت کنترل ترور طلبه همدانی بر روی میز ستاد جریان سیاسی خاص، این است که آنها طی سالیان اخیر از مقولاتی مثل اسقاط حاکمیت، احتمال براندازی، بی‌اعتمادی مردم به نظام، رسیدن به آخر خط، تمام شدن صبر مردم و عبور آنها همه و فی‌النهایه تأکید بر حضور میلیونی مردم در خیابان‌ها، دادن گِرای خیابان به مردم و اصرار بر اینکه اصلاحات در «حکومت بعدی»! هم زنده خواهد بود؛ صحبت کرده‌اند.

سؤال ما اینست که ما چگونه فهمیدیم این رخدادها و رفتارها ابتدا منجر به تقبیح طرفداری از نظام در میان عده‌ای و دست آخر به ریختن خون حزب‌الهی‌ها منجر خواهد شد؟!

البته اگر قتل طلبه همدانی آخرین مورد این پرونده خطرناک باشد...

چه اینکه به زعم ما طلبه همدانی به همان دلیلی شهید شد که محمدحسین حدادیان در زیر ضربات قمه و شلیک‌های اوباش خیابان پاسداران شهید شد...

گناه این افراد هواداری و شهرت به طرفداری از نظام بوده است. گناهی که ستاد جریان سیاسی خاص برای طلوع فتنه اقتصادی بر ترویج آن تأکید دارد.

در زمینه آنچه که گفته شد نگاهی به واکنش‌های فضای مجازی به ترور طلبه همدانی نیز شاهد دیگر مثال است! این روزها مردم در فضای مجازی با دیدن عکس‌های مرتبط با این قتل مشغول قضاوت درباره این هستند که «چه کسی دزد بود؟»، «چه کسی حق مردم را خورده بود؟» و غیره...

و این سؤال‌ها به وضوح هرچه‌تمام‌تر نشان می‌دهد علت خشم ابلهانه یک وَبَش محلی از یک «آخوند» چه بوده است؟

خشمی که مجدداً تأکید می‌شود هیزم آن از جای دیگر تهیه شده و قصد دامنگیری دارد...

انتهای پیام/س*




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.