ID : 30427282
آزاده هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد

بوسه سرباز عراقی بر عکس امام خمینی (ره)/آزادی از چنگال رژیم بعث شبیه یک رویا بود


واقعیت این است که به دلیل بدعهدی‌های صدام کسی فکر آزادی را هم نمی‌کرد و آزادی از چنگال رژیم بعث شبیه یک رویا بود اما با حمله به کویت و تنگنایی که در آن قرار گرفت مجبور به پذیرش عهدنامه الجزیره و آزادی اسرا شد.

یزدرسا؛ دوهفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و ۲ روز پس از نامه وی به هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ایران مبنی بر پذیرش مجدد عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره و اعلام موافقت با شرایط ایران برای پایان جنگ، از مرزهای ایران عقب‌نشینی کرده و اولین گروه از اسیران ایرانی را آزاد کرد.

26 مردادماه سال 1369 سالروز ورود اولین گروه آزادگان ایرانی پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به میهن اسلامی است.

محسن زارع زاده مهریزی که چهره گشاده و تبسم بر لب بارزترین ویژگی‌ اوست متولد سال 1346 در شهرستان خرمشهر است.

زارع زاده که به‌واسطه مهاجرت پدر در ایام جوانی به خرمشهر و ازدواج در این شهر به دنیا آمده و دوران کودکی و نوجوانی را گذرانده در خصوص وضعیت خرمشهر در دوران قبل از انقلاب می‌گوید: فضای شهر خرمشهر در دوران قبل از انقلاب برخلاف آنچه مطرح می‌شود فضایی مذهبی بود و مساجد پایگاه‌هایی مهم و تأثیرگذار در بروز اتفاقات دینی بوده هرچند رژیم پهلوی تلاش‌های زیادی را برای آلوده کردن این شهر و جوانان آن انجام می‌داد.

دکتر زارع زاده پس از بازگشت به میهن در سال 1376 در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه شریف فارغ‌التحصیل شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در سال 81 در رشته ادبیات عرب از دانشگاه تربیت‌معلم، در سال 91 در آزمون دکتری دانشگاه علامه پذیرفته‌شده و این روزها مشغول طی مراحل ارائه پایان‌نامه خود است.

وی که هم‌اکنون مدرس دانشگاه پیام نور تفت و عضو هیئت‌علمی این دانشگاه است در سال 71 ازدواج‌کرده که حاصل آن 1 فرزند پسر و 3 فرزند دختر است.

گفتگوی صمیمانه یزد رسا را با دکتر محسن زارع زاده مهریزی از دست ندهید؛

لطفاً در ابتدا کمی از فعالیت‌های مذهبی و انقلابی در خرمشهر قبل از انقلاب بفرمائید؟

همان‌گونه که عرض کردم پدر در دوران جوانی به خرمشهر مهاجرت کرده و سپس در همان‌جا ازدواج می‌کنند و ازآنجاکه ایشان انسانی معتقد و متعهد به دین بودند در اکثر فعالیت‌های مساجد شرکت می‌کردند. فضای خرمشهر قبل انقلاب برخلاف آنچه امروز مطرح می‌شود فضای مذهبی و دینی بود و روحیه دین‌باوری مردم در فعالیت‌های انقلاب نیز تأثیراتی شگرف داشت چراکه سخنرانی بزرگانی همچون شهید بهشتی، مطهری، دستغیب و شخصیت‌هایی بی‌نظیر دیگر در این شهر و استقبال گسترده جوانان از این شخصیت‌ها پیوند عمیقی بین دین و سیاست ایجاد کرده بود هرچند که در آن زمان گروهک‌های مختلفی نظیر منافقین خلق، خلق عرب و فدائیان خلق نیز درزمینهٔ جذب جوانان تلاش‌های وافری داشتند.

عزاداری یزدی‌های در حسینیه یزدی‌های خرمشهر و دعوت از مداحان مشهور یزد در مراسم دهه محرم و نوع سبک قزداری یزد نیز مردم خرمشهر را مجذوب خودکرده بود و حتی امروزه برخی از رسوم عزاداری در خوزستان برگرفته از سبک و سیاق عزاداری یزد در قدیم دارد چراکه نوع عزاداری یزدی‌ها در قدیم با امروز متفاوت بوده است.

خب با توجه بااینکه شما در زمان جنگ نوجوان بودید از آغازین روزهای جنگ برایمان بگویید؟

قبل از شروع جنگ ایران و عراق، براثر فعالیت‌های دشمنان به اختلافات قومی در خوزستان به‌مانند برخی استان‌های دیگر نیز دامن زده‌شده بود به‌گونه‌ای که خلق عرب برای انقلاب نوپای ایران مشکلاتی را به وجود آورده و بیم تجزیه خوزستان وجود داشت.

یک روز صبح که مثل همیشه راهی مدرسه شدم دیدم در خیابان سنگربندی شده و شرایط ویژه و سختی بر شهر حاکم است بمب‌گذاری‌ها و آشوب‌ها نیز بر سختی شرایط می‌افزود.

اما در خصوص شروع جنگ باید گفت ما تابستان‌ها به یزد عزیمت می‌کردیم و اواخر شهریور به خرمشهر بازمی‌گشتیم در روز 30 شهریور سال 59 در جاده اصفهان- الیگودرز بودیم که خبر حمله صدام از رادیو اعلام شد جاده بسیار شلوغ بود و بسیاری از مردم در حال تخلیه شهرو حرکت به سمت شهرهای مرکزی کشور بودند. خانواده را در اصفهان سکنی داده و من با پدر راهی خرمشهر شدیم اوضاع بسیار آشفته بود بنابراین تصمیم گرفتیم به یزد عزیمت کرده و در مهریز ساکن شویم.

خب در چه سالی به جبهه اعزام شدید؟

بنده رابطه تنگاتنگی با بسیج داشتم به همین دلیل در عید سال 1360 پس از فراگیری آموزش‌های اولیه در یزد در خردادماه به تهران اعزام شدم و ازآنجاکه تنها 14 سال داشتم بنده را به یزد بازگرداندند. اواخر سال 61 بود که جبهه غرب به دلیل عملیات گسترده نیاز به نیرو داشت و با اصرار، بنده را به‌اتفاق سایر رزمندگان به گیلان غرب اعزام کرده و در بلندی‌های شیاه کوه استقراردادند. پس از یک ماه تحمل شرایط سخت به یزد برگشته و پس از مدتی برای شرکت در عملیات فتح المبین عازم جبهه جنوب شدم پس از بازگشت از این عملیات قصد شرکت در عملیات بیت‌المقدس را داشتم که سردار فتوحی از اعزام من به دلیل سن کمم ممانعت کرد و من در حال و هوای امتحانات بودم که خبر آزادی خرمشهر را شنیدم.

در چه عملیاتی و چگونه به اسارت دشمن درآمدید؟

پس از پیروزی در مرحله اول عملیات رمضان، در مرحله بعد که در شب عید فطر بود به‌عنوان خط‌شکن با دو نفر دیگر به خط زدیم که مجروح شدم و پس از سپری کردن دوران نقاهت در عملیات محرم شرکت کردم و سرانجام در 21 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی درحالی‌که مجروح بودم به محاصره دشمن و اسارت آنان درآمدم.

ساعات اولیه اسارت را چگونه گذراندید؟

با همه تبلیغات وسیعی که در خصوص بعثی‌ها و جنایت‌های آنان صورت گرفته بود به دلیل نوع تربیت امام (ره) و سخنان حکیمانه و ادیبانه‌اش کوچک‌ترین واهمه‌ای در دل نداشته و به‌درستی راه و هدف خود ایمان راسخ داشتم هرچند خدا هم کمک کرد و به اسارت سربازان شیعه عراقی درآمدم که نسبت به دیگر سربازان دشمن منصف‌تر بودند. عراقی‌ها به دلیل جراحتی که داشتم مرا به همراه زخمی‌های خودی به پشت جبهه منتقل کرده و مرا تحت مداوا قراردادند.

به نظر شما رمز موفقیت رزمندگان در دوران دفاع مقدس و در زندان‌های دژخیمان صدام چه بود؟

ببینید اگر در جامعه تربیت و بینش اعتقادی و اصولی حاکم شود و جامعه به‌درستی راه و هدف خود ایمان داشته باشد به‌هیچ‌عنوان نگرانی برای مردم آن جامعه در شرایط تحمیلی و ناخواسته وجود ندارد و این دقیقاً همان کاری بود که امام خمینی (ره) باروحیه پرصلابت خودکرده و سبب تأثیرگذاری عمیق بر مردم شده بود و چون رزمندگان به حقیقت خط و مشی مسیر و درستی آن پی برده بودند از تمام قدرت دینی خود برای مقابله با اقدامات دشمن نظیر وحشت‌آفرینی بهره گرفته و به همین دلیل بنا بر اذعان فرماندهان ارشد بعثی در دوران اسارت نه‌تنها رزمندگان ماتحت تأثیر تبلیغات و اقدامات وحشیانه آنان قرار نگرفته بودند بلکه در پاره‌ای از موارد شخصیت‌هایی نظیر آیت‌الله ابو ترابی بر سربازان و فرماندهان بعثی تأثیراتی شگرف گذاشته بودند.

زمانی که خبر انتخاب رهبر معظم انقلاب به‌عنوان جانشین امام (ره) را شنیدید چه حس و حالی بر اردوگاه شما حاکم بود؟

خب بر هیچ‌کس پوشیده نیست که تلخ‌ترین ساعات اسارت شنیدن خبر رحلت امام (ره) بود و این نگرانی در بچه‌ها وجود داشت که پس از ایشان چه اتفاقی خواهد افتاد و چه کسی وظیفه رهبری جامعه را به عهده خواهد گرفت یادم هست تلویزیون عراق مرتباً برای تخریب روحیه بچه‌ها توهین‌های صدام به امام (ره) را پخش می‌کرد فضای غیرقابل‌توصیفی است اما زمانی که خبر انتخاب رهبری معظم انقلاب از تلویزیون عراق پخش شد بچه‌ها بسیار خوشحال شدند چراکه مجلس خبرگان در وهله اول یک انتخاب اصلح را انجام داده بود و در وهله دوم در سریع‌ترین زمان ممکن و بدون درگیری و اختلاف‌نظر بین مسئولین سکان‌دار کشتی انقلاب معرفی‌شده بود.

خاطره‌ای جالب و کوتاه از دوران اسارت دارید؟

بله زمانی که اسیر شدم سرباز عراقی که به نظر شیعه می‌آمد پس از بازرسی بدنی عکسی از امام (ره) را در جیب من پیدا کرد و پس‌ازاینکه مطمئن شد کسی او را نمی‌بیند عکس ایشان را بوسید و در جیب من گذاشت و یا صدام برای اقدامات تبلیغاتی علیه ایران با رزمندگان کم سن و سال مصاحبه می‌کرد تا بگوید ایرانی‌ها از روی اجبار به دلیل کمبود نیرو دست به دامن نوجوانان شدند اما زمانی که با خبرنگار عراقی مصاحبه کردم چنان با تندی با او صحبت کردم که مترجم با اشاره از من خواست آرام‌تر باشم و جان خود را به خطر نیندازم. هرچند خاطره عفو برخی اسرای خیانت‌کار در دوران اسارت پس از ورود به میهن توسط رهبر معظم انقلاب، نیز از جالب‌ترین خاطرات من است.

لحظه آزادی را توصیف کنید؟

واقعیت این است که به دلیل بدعهدی‌های صدام کسی فکر آزادی را هم نمی‌کرد و آزادی از چنگال رژیم بعث شبیه یک رویا بود اما با حمله به کویت و تنگنایی که در آن قرار گرفت مجبور به پذیرش عهدنامه الجزیره و آزادی اسرا شد هرچند صدام آن‌قدر غیرقابل‌پیش‌بینی بود که ممکن بود اسرا را چند روزی در مرز نگه دارد و مجدداً به اردوگاه بازگرداند. به هر جهت روز موعود فرارسید و علی‌رغم اینکه برای بسیاری از بچه‌ها پناهندگی کشورهای دیگر را آورده بودند از قبول آن سرباز زده و خاک میهن را با هیچ‌چیز معاوضه نکردند.

سخن آخر؛

چراکه انسان باید در هر مسیری قدم برمی‌دارد آگاهی و بینش داشته باشد چراکه خداوند در قرآن می‌فرماید «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (همانا او را به راه راست در ابعاد زندگی‌اش به هدایت تکوینی و تشریعی راهنمایی کردیم، خواه سپاسگزار باشد خواه ناسپاس) پس زمانی که خداوند انسان را هدایت می‌کند اختیار را به خودش واگذار می‌کند بنابراین اگر انسان مسیر خود را با بصیرت پیدا کند و به‌درستی راه خود ایمان داشته باشد هرگز دچار خسران و تباهی نخواهد شد.

انتهای پیام/ح




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.