ID : 21707544
اراده ای که کمر 12 سال اعتیاد را شکست

حکایت تلخ معتاد یزدی که تا مرز خودکشی رفت/خواب نجات بخش در لحظه انتظار مرگ


چندین بار ترک کرده بودم ولی فایده ای نداشت دیگر به نقطه ای رسیدم که مرگ خود را از خدا درخواست می کردم حتی چندین بار فکر خودکشی به ذهنم رسید ولی...

به گزارش یزدرسا، "ح-پ" یکی از نجات یافتگان از اعتیاد، متولد سال 1357 در یزد است که توانسته بر این بیماری خانمان سوز غلبه کند و از غرق شدن در این باتلاق جلوگیری کند.

این جوان یزدی افزود: اولین بار در سن 18 سالگی و در دوران دبیرستان در جمع دوستانم برای کنجکاوی و همچنین به خاطر به وجود آمدن احساس همسانی با دیگران، شروع کردم به مصرف تفننی تریاک و به خود می گفتم این اتفاق به شکل یک روند دائمی در نخواهد آمد و منحصر بود به زمان هایی است که دور هم می نشستیم و هر وقت که خواستم می توانم آن را کنار بگذارم .

این نجات یافته از اعتیاد گفت: بعد از چند ماه مصرف تریاک اثرش روی ظاهر نمایان شد، 12 سال تریاک کشیدم، و هروز من بیشتر درگیر آن به لحاظ روحی می شدم و همیشه احساس کمبود و محبت در خود احساس می کردم و همین احساس من را درگیر مصرف تریاک کرد.

وی بیان کرد: وقتی که قضیه ازدواج کردنم مطرح شد، یک مدت مواد را کنار گذاشتم و از قرص استفاده کردم تا در جواب آزمایشات تاثیر نداشته باشد و بعد از یک ماه از تاریخ ازدواج دوباره مصرف را شروع کردم. یک روز در خانه در حال مصرف بودم که همسرم با این صحنه روبرو شد و برای اولین بار فهمید که من اعتیاد دارم بعد از کلی جنگ و دعوا من برای مصرف به انباری در گوشه حیاط می رفتم تا کسی مطلع نشود.

وی اذعان کرد: یک اشکال بزرگ معتادین این است که نمی دانند کی، چگونه، به چه شکلی و از کجا باید درخواست کمک داشته باشند. معتادان فکر می کنند مشکلی ندارند. با وجود اینکه چندین بار ترک کرده بودم ولی فایده ای نداشت دیگر به نقطه ای رسیدم که مرگ خود را از خدا درخواست می کردم حتی چندین بار فکر خودکشی به ذهنم رسید ولی شهامت انجام این کار را نداشتم.

این جوان رها شده از بند اعتیاد گفت: یکی از شب ها که اصلا حال خوبی نداشتم و منتظر لحظه مرگم بودم در خواب دیدم یک سید نورانی به طرفم آمد و شال سبز رنگ خود را به طرف من رها کرد و گفت پسرم از آن بالا بیا، من در آن حال و هوا به سید گفتم من نمی توانم ممکن است پرت شوم که در جوابم گفت: خیالت راحت تو بیمه هستی، که یک مرتبه همسرم من را از خواب بیدار کرد و گفت چه اتفاقی افتاده چرا داد میزنی؟ چرا عرق کردی؟ وقتی حالم سر جایش آمد جریان خوابم را برایش تعریف کردم.

وی افزود: فردای آن روز یکی از دوستانم که درگیر مواد بود، را دیدم به من گفت که می خواهد ترک کند و از من درخواست کمک کرد. و داستان از این قرار شد که هر دو به یکی از کمپ های ترک اعتیاد رفتیم. مدت 22 روز در آنجا دوره ها را سپری کردیم تا پاک شویم.

این جوان ادامه داد: اکنون بیش از 10 سال است که تریاک را ترک کرده ام  و بعد از ترک انگیزه مصرف دوباره  در من ایجاد نشد چون مداوم در جلسات بهبودی شرکت می کنم و معمولا معتادانی که مداوم در جلسات بهبودی شرکت می کنند زیاد این مسئله مصرف دوباره آزارشان نمی دهد علاوه بر این چون در دوره اعتیادم خیلی درد و زجر کشیدم واقعا وقتی وارد چرخه بهبودی شدم به تنها چیزی که فکر نمی کنم مصرف مجدد مواد است.

وی در پایان گفت: کسی که پاک شده است این باور غلط را که با قطع مصرف مواد مخدر تمام مشکلاتش حل شده است را فراموش کند. یک معتاد همواره یک معتاد باقی خواهد ماند اما بعد از پاکی می تواند هیچ وقت مواد مصرف نکند و تبدیل به یک فرد مسئولیت پذیر، معقول و مفید در اجتماع شود و این هم مستلزم این است که مراقبت روزانه خودش را داشته باشد.

انتهای پیام/ه


 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.