ID : 6650917
بررسی شبهات و اکاذیب طرح شده در سایت حامی دولت پیرامون آیت الله مصباح یزدی:

دروغ پراکنی هایی که تمامی ندارد


این نوشتار بر آن است شبهات، اکاذیب و مغالطات القا شده توسط مدیرمسئول سایت انتخاب که در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است را درج و با بررسی تاریخی به تبیین آن بپردازد.

به گزارش یزدرسا به نقل از قاصد :

بسم الله الرحمن الرحیم 

این نوشتار بر آن است شبهات، اکاذیب و مغالطات القا شده توسط مدیرمسئول سایت انتخاب که در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است را درج و با بررسی تاریخی به تبیین آن بپردازد.


 آیت الله مصباح یزدی چهره ی نه چندان فعال ایام حیات امام (ره)
خوب است بدانیم جنس فعالیت انسان ها به نسبت تخصصشان در زمینه های مختلف متفاوت است و نباید از چهره های متفکر و ایدئولوگ در عرصه های اجرایی انتظار حضور پررنگ فیزیکی داشت بلکه وظیفه آنها در وهله اول دفاع از مرزهای ایدئولوژیک و پاسخ به حملات فکری و شبهه پراکنی های جبهه مقابل است. علامه مصباح یزدی نیز به عنوان چهره موثر در این زمینه، این نقش مهم را از اوایل انقلاب تا امروز به عهده گرفته و در این سنگر خطیر انجام وظیفه می کند و به نحوی توانسته از انجام این مهم به خوبی برآید که رهبر معظم انقلاب درباره ایشان می فرمایند:
از دهه ۱۳۳۰ که ایشان را میشناسم، "همواره" در مسیر حق بوده است. (در جریان پنجمین سفر غیررسمی پس از سفر رسمی معظم له به قم (89/11/20))

حال سوال اینجاست اگر کسی در زمان حضرت امام در سنگرهایی که لازم بود  نقش آفرینی نمی کرد و کنج عزلت بر می گزید آیا از منظر رهبر انقلاب همواره در مسیر حق بود؟ در ادامه به گوشه ای از فعالیت های ایشان در حوزه ایدئولوژیک اشاره می کنیم:

کتاب «دوران مبارزه» خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی:
سیدعلی خامنه‌ای به همراه عبدالرحیم ربانی شیرازی، علی فیض مشکینی، ابراهیم امینی، مهدی حائری تهرانی، حسینعلی منتظری، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنه‌ای و محمدتقی مصباح یزدی. اعضای گروه یازده نفر بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه‌ی علمیه‌ی قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت.

اسناد و مدارک زیادی وجود دارد که از حضور پر رنگ ایشان در انقلاب حکایت می کند به طوری که «در جلد سوم مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیش از ۱۸ امضاء از آیت الله مصباح یزدی در ذیل بیانیه ها و اطلاعیه ها در حمایت از امام و نهضت اسلامی ثبت است» که حتی برخی از کسانی که امروز ادعای انقلابی گری هم دارند این تعداد امضا ذیل بیانیه های مختلف از آن ها وجود ندارد. یا فعالیت های نظری و آموزشی علامه مصباح یزدی در راستای اهداف انقلاب و نهضت امام در سال های منتهی به انقلاب اسلامی، چیزی نیست که بتوان آن ها را انکار کرد.

مگر می شود سلسله درس هایی که با عنوان «حقوق و سیاست در قرآن» توسط آیت الله مصباح یزدی برای طلاب جوان و در تببین نظام سیاسی اسلام در سال های ۱۳۵۶-۱۳۵۵ ارائه می شد را انکار کرد. یا چگونه می توان نقش برجسته ایشان در انتشار نشریه هایی مانند "بعثت" و‌ "انتقام" به همراه برخی از دیگر شاگردان امام خمینی (ره) را که مشی انقلابی و مبارزه جویانه ای داشت، را در سال های منتهی به انقلاب اسلامی را نادیده گرفت.


ایشان از همان سالهای ابتدایی انقلاب با حضور فعال در مدرسه حقانی و موسسه در راه حق و همچنین تاسیس موسسه علمی آموزشی امام خمینی(ره) سعی در تربیت نیروهای متخصص و کارا و در کل کادرسازی برای انقلاب پرداخت. امروز جمع بسیاری از بهترین متفکران و ارادتمندان به ساحت ولایت در کشور از دانش آموختگان این علامه اسلام شناس هستند چه کسی می تواند حمایت های رهبری عزیز از دورهای طرح ولایت و تاثیر گذاری آن را در دانشگاه ها آن هم در دوران مظلومیت انقلاب و آرمانهای آن فراموش کند. دوره هایی که عبدالکریم سروش در باره آن گفته بود"من نمی دانم آیت الله مصباح در این چهل روز چه به دانشجویان آموزش می دهد که پس از ان اینان در دانشگاه ها همه رشته های ما را پنبه می کنند" اینها تنها گوشه هایی از ضرب شصت یک نیروی فعال و قدرتمند ایدئولوژیک است که توانست هجمه های ایدئولوژیک را در زمان حیات آیت الله مطهری ها و علامه طباطبائی با همکاری انها و بعد از ان بزرگواران با معدودی از همسنگران خویش دفع کند.

- با اشتباه استراتژیک برخی افراد جریان دوم خرداد ، به قله جریان اصولگرایی بدل شد
جمله ای معروف میان اهل علم است که می گویند «تعرف الاشیاء باضدادها» آری علامه مصباح یزدی این فیلسوف اسلام شناس که به فرموده رهبر معظم انقلاب:
بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح را مي‌دانم. واقعا مي‌دانم كه ايشان در كشور و براي اسلام چه وزنه‌اي هستند و حقا و انصافا ما امروز نظير ايشان را – حالا به اين تعبير بگوييم – خيلي نادر نظير آقاي مصباح ممكن است وجود داشته باشد با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا، رهبر معظم انقلاب تصريح كردند: اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي كلمه و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است. (رهبر معظم انقلاب اسلامي با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی در تاريخ 20/11/89)

با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا  دارای چنین صفاتی است که در بیابان اصلاح طلبی رادیکال که فاقد اخلاق و و وزانت در علوم اسلامی و صفای الهی بود به قله ای مبدل گردید که نتیجه ان روی آوردن مردم به سرانگشت اشاره ایشان در 3تیر 84 شد.


گو آنکه رابطه ی آقای مصباح یزدی با احمدی نژاد در دوره دهم ریاست جمهوری، رو به تیرگی رفت ، اما او هیچ گاه نقدی را متوجه دولت نکرد
جالب است در دنیای رسانه که بااندک زمانی میتوان به آرشیو سخنرانی ها و اظهار نظرهای افراد دسترسی پیدا کرد روزنامه جمهوری اسلامی به خود اجازه چنین دروغپردازی فاحشی را میدهد در ادامه مروری میکنیم به برخی اظهارات علامه مصباح در مقابل خطاهای دولت دهم
1- گاهي نامي از ولايت فقيه برده مي شود، ولي محتواي آن درک نشده و گاهي اسلام به گونه‌اي معرفي مي‌شود که مردم خوش‌شان بيايد در حالي‌که جايگاه اسلام تضعيف مي‌شود. بعيد نيست در آينده فتنه‌اي شديد‌تر توسط افرادي صورت گيرد که امروز آنها را به عنوان نيروهاي ارزشي مي‌شناسيم همانگونه که در فتنه اخير کساني که قبلاً نخست وزير، رئيس جمهور و رئيس مجلس نظام بودند، حضور داشتند

2-كساني كه بي‎شرمانه مكتب ايران را به‌جاي مكتب اسلام معرفي مي كنند، خودي نبوده غيرخودي‌اند و بايد حواسمان جمع باشد وي خاطرنشان كرد: شما كه ادعاي خط امام مي كنيد، امام راحل در كدام سخنراني خود از اسلام ده بار سخن نگفت و از ايران نام برد؛ ما كه پيرو او هستيم بايد همان روش را ادامه دهيم

3- ما اسلام را مي‌خواهيم و هر كس اسلام را بخواهد خدمتگزار او هستيم و در اين مسير با كسي عقد اخوت نبستيم، هركس از اسلام كج برود، ردش مي‌كنيم

4- بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی می‌شود؟ آن هم شیفتگی‌ای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند هیچ آدم عاقلی چنین کارهائی نمی‌کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی می‌کند، آن وقت هرچه او اشتباه می‌کند، این فرد می‌آید و توجیه می‌کند
و قس علی هذا مثالهای فراوانی از انتقاد های آیت الله مصباح به دولتی که به گفته اهل فن بوسیله خود ایشان سرکار آمد این نشان از تقوی و عدم انانیت ایشان است که بر خلاف برخی از افراد صاحب نفوذ کشور و به اصطلاح استوانه ها که هیچگاه لب به انتقاد از دولتی که خود حامی آن بودند نمی گشایند.


برخی معتقد بودند آیت الله درس عبرتی گرفته و فهمیده که نمی تواند تئوری پرداز انقلاب باشد. لذا چنین انتظار بود که تجربه شکست خورده ی احمدی نژاد، لیدر جریان پایداری را وادارد که تئوری های عجیب این جریان را بوسیده و بر طاقچه نهد
جالب است افرادی مانند آقای هاشمی و چهره هایی مانند اصلاح طلبان و سایت هایی همچون انتخاب و غیره از مجموعه رسانه های زنجیره ای همنوا با کارگزاران، به دنبال آن هستند که جریان اصلاحات، خاتمی و فتنه گرانی چون موسوی را احیا کنند. همانهایی که غائله 18تیر 78 را به پاکردند و قطار انقلاب را از مسیر خط امام و ولایت خارج کردند. همانهایی که در فتنه 88 با ادعای موهوم تقلب بدون انکه دلیلی برای این ادعای ارائه کنند بر طبل اختلاف و اغتشاش کوبیدند حال افرادی مانند اینها بدون حتی یک کلمه عذر خواهی و تغییر روش و فکرکردن به بازنشستگی سیاسی و اجتماعیشان، به خاطر ظلم بزرگی که به ملت شریف ایران و امنیت کشور عزیزاسلامی مان  روا داشته اند امروز مدعیانی هستند که انتظار دارند امثال آیت الله مصباح از دایره تئوری پردازی انقلاب اسلامی خداحافظی کنند. آیت الله مصباحی که چکیده و معدل کار دولت منتسب به ایشان پس از 8 سال در کلام رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار با دولت دهم اینگونه دیده می شود:
هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهای خوبی انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانه‌روزی را شماها نشان دادید؛ یعنی دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه‌ی دوره‌های دیگر بود و هست حجم کار بالا و تلاش خستگی‌ناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگی‌ها و امتیازاتی که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگی است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.

یک نکته‌ی دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخارکند این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزه‌های انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوه‌های انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود


آیت الله مصباح بیشتر مایلند فضای سیاسی را ملتهب و مضطرب نگاه دارند تا همواره دستاویزی برای فعالیت سیاسی تخریب گرایانه خود داشته باشند
افرادی که امروز نگران التهاب در جامعه هستند همانهایی هستند که در زمان هشت سال ریاست جمهوری دولت قبل از هیچ توهین و تهمت و ناروایی نسبت به دولت فروگذار نکردند. یادمان نمی رود که در سال دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کرد دیگر دوران مدارا با این دولت سر آمده. فراموش نمیکنیم که آقای هاشمی دائما در سایت شخصی خود تلویحا احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه می کرد و تلویحا دولت را به رمالی و جن گیری متهم می کرد! حال سوال اینجاست تا کی قرار است سیاست یک بام و دوهوای کارگزاران و اصلاح طلبان ادامه یابد؟

 

حضرت آیت الله مصباح یزدی که سابق بر این، فرمانبری از سخنان رییس جمهور را همان پذیرش کلام خداوند می پنداشتند ، ظاهراً با بیانات اخیر خود، مشخص فرموده اند که منظور ایشان، رییس دولت نهم بوده و نه هر رییس جمهور از راه رسیده که از قضا سنخیتی با آراء و عقاید ایشان نداشته باشد!
جالب است که مدیر مسئول سایت انتخاب که خود ناشر این مقاله موهوم است چشم و گوش خود را به روی حقایق اتفاق افتاده در زمان دولت دهم و واکنش های صریح علامه مصباح می بندد و با قلمی که معلوم نیست به چه انگیزه ای به نوشتن واداشته شده چنین تاریخ نه چندان دور را نادیده می گیرد. در زمان احمدی نژاد علامه مصباح در ادامه انتقادهای صریحشان به رییس جمهور وقت می فرمایند:
ما اسلام را مي‌خواهيم و هر كس اسلام را بخواهد خدمتگزار او هستيم و در اين مسير با كسي عقد اخوت نبستيم، هركس از اسلام كج برود، ردش مي‌كنيم در طول تاريخ كم نبودند كساني كه دعوت انبيا را پذيرفته و حتي در راه خدا جهاد كرده‌اند، اما تا آخر نايستادند و در وسط راه ماندند و حتي به جبهه دشمن رفتند


در این میان، ذکر این نکته نیز گفتنی است که تکرار مکرر لفظ «مقام معظم رهبری» در سخنان دکتر روحانی، برخلاف نظر آیت الله مصباح، تعارف واژگونه و توخالی نیست
کسی که ادعای ولایتمداری دارد حق ندارد از امام و مقتدایش جلو بزند یا عقب بیافتد خوب است در زمینه پیروی از نظرات رهبر معظم انقلاب نگاهی داشته باشیم به کارنامه یکساله دولت آقای روحانی تنها نیم نگاهی می اندازیم تا ببینیم آیا ایشان حق مقتدا بودن را به جا آورده یا صرفا از الفاظ برای اقناع افکار عمومی استفاده می کنند

1.صحبت تلفنی رییس جمهور روحانی با اوباما در حاشیه اجلاس نیویورک که مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.

2.درحالیکه رهبر معظم انقلاب صراحتا اعلام میدارند که بنده به این مذاکرات خوش بین نیستم رییس جمهور در تلویزیون در نطقی اعلام می کند خوش‌بینی در دنیای سیاست یا بدبینی خیلی معنا ندارد و باید واقع‌بین باشیم، بنده با شناختی که از دنیا و مسئله دارم بدبین نیستم.

3. پیرامون بحث ماهواره
رهبر معظم انقلاب فرمودند :امروز سلطه‌گران در همه جای دنیا - هر جایی به تناسب - در فکر سلطه فرهنگیند؛ یک نمونه‌اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم می‌بینم بحث ماهواره را مطرح کرده‌اند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فنآوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم.
درحالیکه رییس جمهور میگوید : بعدها غصه دیگری شروع شد، اینکه با ماهواره چه کنیم. اگر خدایی نکرده تلویزیونی بتواند با یک دیش مخفی یا آشکار شبکه دیگری را بگیرد و جوانان آن شبکه را بببیند چگونه ایرانیت و اسلامیت می‌ماند؟! دیدیدم که ماهواره آمد و مبارزه در پشت‌بام و بالکن تاثیرگذار نبود و نه ایمان مردم پَر زد و رفت و نه هویت مردم از دست رفت!!!

4.در بحث دین دولتی و دولت دینی
دربعضى از مطبوعات، نوشته‌ها، گفته‌ها، بعضى‌ها با عنوان "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و به‌ اصطلاح یک اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند  دین را دولتى کنند، فرهنگ را دولتى کنند! این حرفها یعنى چه؟  "دولت دینى" با "دین دولتى" هیچ فرقى ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتى یعنى دین مردمى
درحالیکه آقای روحانی میگوید: دولت دینی" خوب است ولی "دین دولتی" جای بحث دارد. دین را نباید به دست دولت داد زیرا دین در دست علما، فرهیختگان و مراجع است و البته دولت نیز باید حمایت کند.


علامه مصباح می فرمایند: در ابتدای نهضت امام خمینی (ره) عده‌ای می‌گفتند نباید با شاه در افتاد چرا که تنها شاه شیعه در جهان است و باید با مسالمت و مدارا از حکومت وی برای نشر تشیع استفاده شود. حتی در هشت سال دفاع مقدس نیز عده‌ای معتقد بودند این جنگ هرچه زودتر باید تمام شود چرا که جنگ غیر از دست دادن جوان‌ها و بیوه شدن زنان و تخریب منابع و ضربه به اقتصاد کشور، حاصل دیگری ندارد!
وی با بیان اینکه این نحوه تحلیل‌ها و تفسیر‌ها از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و دارد، خاطرنشان کرد: امام (ره) هنوز در پاریس بودند که مهندس بازرگان که یک شخصیت اسلامی و مورد احترام تلقی می‌شد، از سر دلسوزی و خیرخواهی به امام پیشنهاد کرد که اختلافات با شاه را تمام کنند چرا که نمی‌توان با شاه و ارتشی که دارد، مقابله کرد و این مقابله وضع را بدتر می‌کند و البته امام (ره)، پس از سخنان وی، شاه را رفتنی دانستند و ارتش را برادران خود خطاب کردند که بعد از رفتن شاه به جمهوری اسلامی می‌پیوندند.
ایشان ادامه دادند: از همان روزی که امام (ره) در پاریس بود، بسیاری - چه بسا از سر خیراندیشی - از امام (ره) خواستند تند و سخت برخورد نکنند، چرا که آنها روحیه برخورد نداشتند و می‌خواستند راحت‌طلبی خود را با صلح و مدارا حفظ کنند و هرگز اجتماع و تظاهرات را برنمی‌تافتند، چه برسد به جان دادن.
ایشان صراحتاً نقش برخی در انقلاب و جنگ را کتمان می کنند؟ دکتر روحانی به اذعان دوست و دشمن ، از معدود خطبای با شهامتی بود که سرسختانه در برابر رژیم استبدادی شاه ایستاد و حتی برای نخستین بار، «خمینی کبیر» را »امام خمینی» خواند
جالب است که نگارنده مقاله در این بخش از مقاله با شانتاژ میخواهد این مطلب را به علامه مصباح نسبت دهد که ایشان منکر نقش آفرینی های روحانی در انقلاب و جنگ تحمیلی است. بنظر می رسد فهم ابتدایی و بی غرض مخاطب از سخنان علامه مصباح که در بالا آمده جواب کافی و وافی در وجدان و اذهان مخاطب برای این جنجال آفرینی پی پایه و اساس می باشد.


آقای مصباح، در ادامه سخنان خود تلویحاً روحانی را متهم به ضدیت با دفاع مقدس می کند
علامه مصباح در سخنرانی خویش به هیچ عنوان روحانی را متهم به ضدیت با دفاع مقدس نمیکنند بلکه میخواهند بفرمایند برخی افراد تمایل شدید به اتمام جنگ داشتند و تحرکات دیپلماتیک داخلی را همراهی میکردند برگی از تاریخ را با هم از لسان هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی و حسن روحانی مرور میکنیم:

روحانی در مجلس گروهی را تشکیل می‌دهد که بعدها به "مجمع عقلا" معروف می‌شود. به‌گفته هاشمی رفسنجانی این گروه در سیاست‌های جنگی بی‌تأثیر نبودند و در پایان جنگ هم تأثیرگذار بودند.

محسن رضایی نیز می‌گوید:
ما در عملیات رمضان رفتیم وارد خاک عراق شدیم. یک قطعه‌ای از خاک عراق را گرفتیم. از آنجا به بعد یک بحث‌هایی مطرح شد که بیشتر در گوشی بود و بعضی از این آقایان آن شهامت لازم را در اینکه به‌طور جدی بیایند بحث کنند با امام یا با مسئولان اصلی کشور که تصمیم‌گیرنده بودند، نداشتند. در گوشی یا بعضی جاها یک جلساتی می‌گذاشتند که این تا والفجر مقدماتی و همین‌طور ادامه پیدا کرد.
این اختلافات بین "مجمع عقلا" و رزمندگان و فرماندهان نظامی کشور ادامه پیدا می‌کند. "مجمع عقلا" خواهان پایان جنگ است اما رزمندگان و فرماندهان نظر دیگری دارند.
روحانی در این باره می‌گوید:
یکی از اعضای جلسه ظاهراً می‌رود با آقای رضایی صحبت می‌کند، با آقای محسن رضایی که فرمانده سپاه بودند، به ایشان می‌گوید که یک جلسه‌ای هست که نمایندگان مجلس دارند و در آنجا دارند طراحی صلح می‌کنند که چه‌جوری صلح کنیم با صدام. ایشان یک نامه‌ای می‌نویسد به امام و می‌گوید که شما که این‌همه تأکید می‌کنید برای جنگ و ادامه جنگ، در مجلس یک گروهی هستند، اسم من را هم می‌برد، با حضور فلانی و این‌ها راجع به صلح دارند بحث می‌کنند.
محسن رضایی نیز می‌گوید:
شاید دلیل اینکه این آقایان این مسئله را طرح کردند، این بوده که قبلاً یک چیزهایی توی ذهنشان بود ولی چون رزمندگان ما همیشه در حال پیروزی بودند، شهامت لازم را در رابطه با طرح این مسئله نداشتند ولی بعد از عدم‌الفتح والفجر مقدماتی کم‌کم یک مباحثی مطرح شد که خوب است دیگر ایران جنگ را همین‌جا در حقیقت تمام بکند، اما نمی‌گفتند که چطور، چون وقتی می‌گفتند جنگ را ایران تمام کند، از آنها سؤال می‌کردند: خوب، چه‌کار کند، ایران جنگ را تمام کند؟ باید یک قرارداد صلحی باشد دیگر. چون این دو طرف دارد و اگر منظورتان این است که ما عملیات نکنیم، فرض کنیم ما هفت ماه هشت ماه عملیات نکردیم؛ اگر بعد از 7 ــ 8 ماه آن شروع کرد به حمله کردن و یک جایی را آمد گرفت، شما جواب این را چه می‌دهید؟ آنها هیچ پاسخی نداشتند. می‌گفتند که ما تلاش باید بکنیم که برویم دنبال اینکه صلح شود. باید برویم صلح بکنیم. بعد وقتی سؤال بعد طرح می‌شد که خوب، مگر کسی مزاحم‌تان هست؟ مگر کسی مانع شما هست؟ چون هیچ هیأت صلحی نبود که از اول جنگ تا آخر جنگ تقاضای رفت و آمد با ایران کرده باشد و ایران اینها را رد کرده باشد. یک سند نیست. ما نمی‌خواستیم جنگ طولانی شود. اینهایی که می‌گفتند عملیات نکنیم، منظورشان این بود که جنگ بیست سال طول بکشد، بیست سی سال طول بکشد. در حالی که ما فکر می‌کردیم جنگ باید زودتر تمام شود و زود تمام نخواهد شد مگر اینکه ما به دشمن فشار بیاریم که آنها شرایط ایران را که یک شرایط عادلانه‌ای بود، بپذیرند، حداقل 1975 را بپذیرند یعنی اعلام بکنند ما موافقت‌نامه 1975 را قبول داریم.کسی نمی‌گفت این را. اصلاً حتی از مرز بین‌الملل هم اسم نمی‌آوردند.
اما نظر امام چه بود؟!
ما از اول جنگ با کسی نداشتیم؛ لکن با صدام صلح نمی‌توانیم بکنیم. صدام یک جانی است که به هیچ‌یک از تعهداتی که می‌کند، اعتبار قائل نیست. او با دولت سابق با اینکه غیرقانونی بود، تعهد کرده بود و آن را هم به‌هم زد. او هرروز عوض می‌کند افکارش را! او انسانی نیست که بشود با او صلح کرد. شما گمان می‌کنید که اگر ما با صدام صلح کنیم، به این صلح ادامه می‌دهد؟
جلسات مجمع عقلا و اختلافات این مجمع با فرماندهان نظامی درباره جنگ و پایان جنگ ادامه می‌یابد تا اینکه امام مطلع می‌شوند و از هاشمی رفسنجانی توضیح می‌خواهند. (کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی)

روحانی می‌گوید:
آقای هاشمی که رفته بود خدمت امام، امام به ایشان گفته بود که این چیست که به من نوشتند؟ شنیدم فلانی، خبر من، فلانی هم هست، چون امام می‌دانست من مسئولیت‌های جنگ را دارم. آقای هاشمی گفت: نه، این‌طور نیست، من خبر دارم، جلسه با اطلاع من هست، من مطلع هستم، همچین چیزی نیست.

محسن رضایی نیز می‌گوید:
امام به آنها پیام داد که این جلسات چیست؟ این جلسات ماهیتش چیست؟ چون مخفیانه این جلسات تشکیل شده بود؛ بعد هم به گوش همه می‌رسید.
اینجا بود که به‌گفته روحانی، جلسات مجمع عقلا کمرنگ شد و استحکام خود را از دست داد و بعداً هم تعطیل شد.


به گواه بزرگان ، چه شد که یکباره حضرت ایشان، با وجود خواست مکرر بزرگان، درخواست آنان برای ادامه مبارزه را نپذیرفتند و حتی دیگران را نیز نهی فرمودند؟
این جانب به عنوان سردبیر سایت قاصد نیوز از نگارنده این جملات سراسر کذب و وقیح درخواست سندی قابل استمساک برای ادعاهای خویش دارم .


مساله این است که در ماجرای شعبان قبل از انقلاب، وقتی که امام (ره) ، جشن و چراغانی آن سال را تحریم فرمودند، چرا یکی از همان مجموعه های خاص، چراغانی کردند و جشن گرفتند؟
ماجرای ساختگی و کذب چراغانی نیمه شعبان یکی از همان داستان‌های عقده‌گشایانه این جماعت است که به آیت الله مصباح یزدی نسبت می‌دادند. آن هم زمانی که به گفته آیت الله استادی، موسسه در راه حق که آیت الله مصباح، استاد آن بود و ساختمان مدرسه به دلیل تعمیرات، تعطیل شده بود! مدافعان امروز دولت راستگویان و سینه چاکان دیروز دولت اصلاحات که ادعای آزادی بیان داشت امروز به بهانه نقد رییس جمهور از هیچ چیز برای تخطئه طرف مقابل فروگزاری نمی کنند.


ايشان كه مقتدرانه از گردان هاي شهادت دفاع مي كنند و تلاش فداکارانه ی بزرگان در دفاع مقدس را نقد می فرمایند ، چطور در زمان جنگ نه گرداني راه انداختند و نه يك بار در جبهه ديده شدند ؟
حضرت آیت‌ الله مصباح یزدی و فرزندان ایشان نیز همانند بسیاری دیگر از بزرگان و علمای حوزه در جبهه‌های نبرد حضور یافته‌اند و برخی از تصویرهای آن موجود است و جزئیات آن را می‌توانید در کتاب زندگی‌نامه ایشان بخوانید؛ از جمله می‌توان به حضور ایشان در مناطق عملیاتی فاو به همراه فرزند ارشدشان حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح اشاره کرد، که تصاویر آن موجود است و آقای یاسر عرب(مستندساز) نیز در یکی از مستند‌های خود به آن اشاره کرده‌ است.
البته همان‌ گونه که آیت‌‌ الله سید احمد خاتمی در یکی از سخنرانی‌های خود درباره‌ی سابقه حضور این استاد فرزانه در جبهه تصریح کرده‌اند، حضور مکرر ایشان در جبهه‌های نبرد برای اهل اطلاع معلوم است؛ اما خصلت دوری از خودنمایی و پرهیز ایشان از قرار گرفتن در معرض دوربین‌ زمینه را برای دروغ‌پردازی‌های خناسان فراهم کرده است.


نکته ی آخر اما الفاظ توهین آمیز آیت الله مصباح یزدی در مورد رییس جمهور است
متن سخنان علامه مصباح که به زعم اقایان توهین به رییس جمهور است را میخوانیم :
برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آن‌ها را کسانی معرفی می‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توهم می‌کنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته‌ای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟

در متن فوق میبینیم که علامه مصباح می پرسند شما اسلامتان را از کجا گرفته اید از فیضیه یا انگلیس حال در ادامه برخی از افاضات جناب رییس جمهور را در یکساله گذشته بازنگری می کنیم تا ببینیم کدام ادبیات توهین آمیز است:

رییس جمهور روحانی:
فقط یک عده معدود که از جای معدود تغذیه می‌شوند(حرف می زنند). آنها باید حرف بزنند. آنها هم البته حرف بزنند اشکال ندارد، نقد کنند اشکال ندارد، چرا یک عده کم‌سواد بیایند حرف بزنند؟ (15 بهمن 92)
بعضی از مردم واقعا بیکارند، شغل ندارند، دچار توهمات هستند. مداوم غصه دین و آخرت مردم را می خورند، نه دین را می دانند چیست و نه می دانند آخرت چیست. اما همیشه غصه می خورند!( 10خرداد93)
مردم در 24 خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرایی، تک‌رایی، عدم مشورت و عدم تدبیر رای ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رای دادند. (19آبان92)


در پایان نگاهی می اندازیم به نظر بزرگان درباره آیت الله مصباح:
امام خمینی(ره):
در مورد نظر حضرت امام نسبت به مبانی فکری و عقیدتی آیت‌ الله مصباح، همین بس که مؤسسه تحت نظر ایشان به دستور و با سفارش و پی‌گیری‌های حضرت امام راحل گسترش پیدا کرده و این گفته جناب حجت‌ الاسلام و المسلمین آقای رحیمیان نیز برای شما بس که فرمودند در بحبوحه مشکلات مالی دفاع مقدس که حضرت امام به هیچ مرکزی کمک مالی نمی‌کردند، تنها دو نهاد را استثناء کردند؛ یکی گروه حزب‌ الله لبنان و دیگری مؤسسه آیت‌ الله مصباح. به نظر می‌رسد این عنایت ویژه برای این بود که حزب‌الله در خط مقدم مبارزه نظامی با اسرائیل، و مؤسسه امام خمینی در خط مقدم مقابله با تهاجمات فرهنگی و عقیدتی استکبار جهانی قرار داشته و دارد؛ گویا امام راحل ـ‌ رحمه‌الله‌ ـ شرایط امروز را به روشنی می‌دیدند.
آقاى مصباح ذوشهادتین است.


رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای:

بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح را مي‌دانم. واقعا مي‌دانم كه ايشان در كشور و براي اسلام چه وزنه‌اي هستند و حقا و انصافا ما امروز نظير ايشان را – حالا به اين تعبير بگوييم – خيلي نادر نظير آقاي مصباح ممكن است وجود داشته باشد با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا، رهبر معظم انقلاب تصريح كردند: اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي كلمه و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است. (رهبر معظم انقلاب اسلامي با حضور در منزل آیت الله مصباح یزدی در تاريخ 20/11/89)

من ایشان را نزدیک به چهل سال است می‌شناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحب‌نظر در مسائلِ اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مثل مرحوم علّامه‌ی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهّری استفاده کند، بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلاءِ آن عزیزان را در زمان ما پر می‌کنند. من حقیقتاً خدا را حمد و شکر می‌کنم که جامعه‌ی ما و بخصوص نسل جوان ما به ایشان خیلی علاقه دارند.(13 شهریور 78)

به نظر من مبانی فکر اسلامی در دست آقای مصباح و دیگر بزرگان است که باید از آن ها استفاده کنند. این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و با اخلاق برجسته وارد می کنند، اینها همه نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است.

وقتی یک نفر مثل جناب آقای مصباح -که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیتهایی است که همه‌ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی بایستی از اعماق دل قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می‌گیرد،- می‌بینید که همین «و هم ینهون عنه و ینأون عنه». حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم، هر جایی که باشد، دشمن آن‌جا را زود تشخیص می‌دهد؛ چون حسابگر است.

دشمن - همان‌طور که گفتم - آن‌جا را می‌شناسد و به مقابله‌اش می‌آید. با مرحوم شهید مطهری نیز همین‌گونه برخورد کردند.(10شهریور79)

وجود شریف ایشان، واقعاً از مفاخر زمان ما و از برکات خدا بر ملت و بر حوزه‌ها و بر جوانان ماست - قدر بدانید و دنبال کنید. این فکرها را در خود تعمیق نمایید. ارتباطتان را با خدا روزبه‌روز قویتر و در منابع دینی تأمّل کنید. فکر کنید، کار کنید؛ خدا هم کمک خواهد کرد. (25آذر77)

یکی از موفقیتهای آقای مصباح یزدی در قم این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرازیر شده است(13اسفند70)

ایشان با تجلیل از فضل و اخلاص و تقوای آیت الله مصباح یزدی وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: خدمات و تلاشهای این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.(3آبان89)

بنده از دهه ۱۳۳۰ که ایشان را میشناسم، "همواره" در مسیر حق بوده است. (در جریان پنجمین سفر غیررسمی پس از سفر رسمی معظم له به قم (89/11/20))


حضرت علامه طباطبایى :(ره)

مصباح در میان شاگردان من ، مانند انجیر در میان سایر میوه هاست ، چرا که او هیچ چیز زائد و دور ریختنی ندارد.

حضرت علامه جوادی آملی :
حضرت آیت الله مصباح یزدی روحی له الفداء بدون شک یک الگوی بسیار موفق هستند

حضرت آیت الله مشکینی(ره) :
حوزه ها باید دهها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند تا در هر عصری یک یا چند نفری نظیر آیت الله مصباح به دست آید. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقیناً یکی از آنها آیت الله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم، او یکی از خزانه های وجودی ماست، یکی از بزرگان حوزه ماست، بنده خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینکه شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر است، لذا خیلی با او دشمن هستند. علامت اینکه این شخص همراه با اسلام است و فداکار اسلام است همین فراوانی حمله ها علیه ایشان است
حضرت آیت الله مظاهری :

حمایت از آیت الله مصباح ، حمایت از امام زمان است

حضرت آیت الله استادی :

این استاد فرزانه و حکیم اللهی با خدمات پنجاه ساله، شخصیتی است که در حوزه های علمیه امثال او با این جامعیت شاید به عدد انگشتان دست ها هم نباشد.




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.