دشمن به دنبال اختلاف انداختن بین جامعه عزاداران است/ شور و شعور و شعار سه ضلع اصلی تشیع
به گزارش یزدرسا، محرم و عاشورا هویت مسلمانان و شیعان است و با گذشت زمان شاهد افزایش شور و شعور حسینی و عاشورایی در بین عزاداران سیدالشهدا هستیم. عزاداری برای امام حسین هرچند در ایران و کشورهای شیعه رواج زیادی دارد، اما امروز در بسیاری از کشورهای اروپایی هم برای سالار شهیدان عزاداری میکنند.
با این وجود، دشمنان نهضت عاشورا از حمله به محرم و عزاداری دریغ نکردهاند و رونق مجالس عزاداری امام حسین به شدت آنها را هراسناک کرده است. بر همین اساس هجمه به مجالس عزاداری و القای شبهات مختلف به طور جدی در دستور کار آنها قرار دارد. یکی از ترفندهای آنها ایجاد دوقطبیهای موهوم بین شور و شعور حسینی و یا بین برگزاری هیئت و کمک به مستمندان است.
این موضوع با حضور حجتالاسلام مهدی مهدوینژاد خطیب نامآشنای یزدی و مسئول هیئت انصار ولایت یزد و کاظم رحمتیمقدم مداح پیشکسوت یزدی و عضو کانوان مداحان استان یزد در میزگرد یزدرسا مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه بخش نخست این میزگرد را از نظر میگذرانید.
نباید بین دوستان امام حسین (ع) اختلاف به وجود بیاید
مهدوینژاد: من قبل از ورود به بحث اصلی نکتهای را عرض کنم: بزرگوارانی که شاید از هیآت مذهبی این مسئلهی تعطیلی هیئت را مطرح کردند من یقین دارم که این بزرگواران قصد سویی نداشتند به هر حال عزاداران امام حسین(ع) بودند و به یک تشخیصی رسیدند و نظری را مطرح کردند گرچه که این نظر قابل نقد است و ایراد به آن وارد است اما گاهی اوقات شاهد این هستیم که عدهای شاید در قضاوت عجله میکنند و باعث یکسری دلخوریها میشود.
همه عزاداران امام حسین (ع) به امام حسین علاقه دارند، منتها ممکن است سطح معرفت و بصیرت آدمها متفاوت باشد؛ هیچکدام از کسانی که در هیآت بیانیه دادهاند کسانی نیستند که قصد و غرض سویی نسبت به محافل و مجالس داشته باشند، خودشان کارگزاران این محافل و مجالس مذهبی هستند؛ اما بر اثر پیچیدگی شرایط به تصمیمی رسیدند که این تصمیم به نظر ما تصمیم درستی نبود.
لذا این را فراموش نکنیم که در میان عزاداران امام حسین (ع) شکافی نیست و نباید بین دوستان امام حسین اختلاف به وجود بیاید. بایستی شاخصهای وحدت و یکپارچگی و معارف اصلی را بین خودمان مطرح کنیم تا وحدت حقیقی و وحدت فکری اتفاق بیفتد به تبع آن وحدت عملی پیش بیاید.
اما در رابطه با بحث شور و شعور حسینی، این یک بحث جدید نیست، شور به بعد روحی و احساسی و عاطفی انسان برمیگردد و شعور به بعد عقلانی و ذهنی و فکری انسان مربوط میشود.
عاشورا مهمترین مسئله تاریخ است که عقل و احساس بشریت را درگیر کرده است
جریان عاشورا و سیدالشهدار هر دو بعد را به حد وافی و کافی تأمین کرده است. خیلی از واقعیتها و حوادث و شخصیتها در دنیا هستند که کارشان صرفا اذهان و افکار را درگیر کرده است و برخی از شخصیتها هستند که حرکتهایی کردهاند که صرفا احساسات مردم را درگیر کرده است، اما کمتر پدیدهای میبینیم که عقل و احساس را با هم درگیر کرده باشد. حادثه عاشورا مهمترین مسئله در تاریخ است که هم عقل و هم احساس بشریت را درگیر کرده است.
اگر انسان به خیلی چیزها استدلال و بهره عقلی پیدا کند اما شور حرکت در آن نباشد هیچوقت منجر به اتفاق نمیشود. شور در واقع موتور محرک و قدرت حرکت انسان است و شعور اطلاعات، نقشه و فهم است. اگر انسان فهم داشته باشد اما شور نداشته باشد حرکت نمیکند و اگر شور داشته باشد اما فهم نداشته باشد بیجهت حرکت میکند.
در حادثه عاشورا چنان عقلانیت و معنویت و شور و شعور در هم تنیده است که یک خطای عقلی در حادثه عاشورا دیده نمیشود. از نظر احساسی نیز تمام احساساتی که در عاشورا در هم آمیخته شده پشتوانه عقلی دارد، هم رفتارهای حضرت در جنگ، در رجزها، در محبتشان به خانواده، در عفو و گذشت، در موعظه و هر جا نگاه میکنید میبینید اوج عقلانیت و اوج شور در هم تنیده است.
لذا شور و معنویتی که پشتوانهاش عقلانیت باشد دچار خرافه و انحراف نمیشود و عقلانیتی هم که همراه با شور و معنویت باشد همیشه پرطروات و پویا خواهد بود و در مقوله عاشورا این دو تا را نمیشود از هم جدا کرد. خبط و خطایی هم که گاهی وقتها در بین ما اتفاق میافتد و مثلا میگوییم ما به شعور حسینی پرداخیتم و شور حسینی را کنار گذاشتیم ناشی از این است که این مطلب که تمام برکات و تمام خوبیهایی که در یک جامعه باید تبلور پیدا کند و هرچیزی که برای یک جامعه خوب است در عزای امام حسین (ع) است را ما درست فهم نکردهایم.
عزای امام حسین جامعه را از نظر مادی و معنوی تأمین میکند
عزای امام حسین (ع) یک جامعه را از نظر مادی و معنوی تأمین میکند. اگر دقت کنیم میبینیم که هم رونق و برکت دنیایی مردم در محرم و عزای امام حسین بیشتر است، بهطوریکه مردم در این ایام بیشتر بذل و بخشش و ایثار و به همدیگر محبت میکنند و در غیر ماه محرم چنین وضعیتی دیده نمیشود، این در حالی است که وضعیت دنیایی ما هم خوب میشود. لذا اینجا شور و شعور عقلانیت و معنویت دنیا و آخرت چنان در حادثه عاشورا در هم تنیده است که نمیشود از هم جدایشان کرد.
در ادبیات حضرت امام هم مشاهده میکنید که ایشان قائل به این هستند که این شوری که در عزاداریها است اینها به هیچ عنوان معارض با عقلانیت و شعور نیست بلکه خودش عین همان شعور است.
امام خمینی (ره) سال 58 که عدهای گفتند دستههای عزاداری را به راهپیمایی تبدیل کنیم، آنجا موضع گرفتند و فرمودند: «ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، ندبه بکنید، برای اینکه این حفظ میکند کیان مذهب ما را. این دستجاتی که در ایام عاشورا راه میافتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمایی، این راهپیمایی است خودش، اما راهپیمایی با یک محتوای سیاسی. همانطوری که سابق بود بلکه بالاتر. همان سینهزنی، همان نوحهخوانی، همانها رمز پیروزی ماست. در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد. همه روضه بخوانند. و همه گریه بکنند... سیدالشهدا را این گریهها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینهزنیها و این دستجات، و عرض میکنم اینها حفظ کرده.
اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهد. هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها!»
رهبر معظم انقلاب نیز در این رابطه میفرمایند: «من واقعاً میترسم از اینکه خدای ناکرده، در این دوران که دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّی اسلام و تجلّی فکر اهلبیت علیهمالصّلاةوالسّلام است، نتوانیم وظیفهمان را انجام دهیم. برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک میکند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین میشود. اینکه امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دستههای عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش میکند و بسیار خوب است.»
لذا از این تعابیر در بیانات امام و آقا زیاد است و امام در یکی از تعابیرشان میفرمایند که «این مجلس و این محافل و عزاداریها اصلا نقشهای بوده است که ائمه (ع) اول کشیدهاند و برای اسلام بوده است.»
امام به عنوان تنها کسی که توانست از عاشورا بهترین استفاده تاریخی را بکند و یک انقلاب را خلق کند تعبیرشان از محافل و مجالس عزاداری این است که این شورها باید سرجایش باشد و اینها پشتوانه همه حرکتهای عقلانی است که در جامعه انجام میشود.
تشیع شامل سه بخش شعار، شعور و شور است
رحمتیمقدم: تشیع شامل سه بخش شعار، شعور و شور است. شعار یعنی هدف، انسان اصلا بدون شعار نمیتواند زندگی کند هر دین و ایدئولوژی دارای شعار و هدف است. ایدئولوژیهایی که شعار ندارند همه زمینگیر و سردرگم میشوند و پیروان خودشان را هم به زمین میزنند. اما اسلام که دارای هدف است پیروان خودش را با شعور و احساس و شور به سمت هدف راهنمایی میکند. هدف وقتی مشخص شد شیعه هم تبعیت میکند تبعیت شیعه برای شعار و شعورش رسیدن به این است که به خاتم پیغمبران حضرت رسول اکرم (ص) برسد و از اسوه حسنه پیروی کند.
غایت هدف شیعه این است که شبیه پیغمبر و امام معصوم شود. در این شبیه شدن ما اشخاص مختلفی داریم، مثلا حضرت عباس (ع) خودشان را شبیه به امام کردند. در عین حالی که شبیه به امام میشوند خداوند منان قدرتی به ایشان عنایت میکند که غیر از ولایتمداری در کربلا بعد از شهادتشان هم چه کراماتی از ایشان صادر میشود این بخاطر این است که به آن هدف و شعاری که مد نظرشان بود یعنی شبیه شدن به امام رسیدند.
برای رسیدن به هدف ما شعور میخواهیم شعور یعنی نقشه و برنامهریزی برای رسیدن به هدف. اما این شعور یک جرقه و موتور نیاز دارد که موتور آن شور و احساس است. این شور وقتی بروز پیدا کند فرد را به سمت مقصد حرکت میدهد. در شور البته آفتهایی وجود دارد و بعضا شبهاتی را برای مردم ایجاد کردهاند و البته این شبهات هم تازگی ندارد و متأسفانه کسانی که خواستند آفتزدایی کنند آفتشناسیشان ضعیف بوده است.
همه معصومین بر گریه بر امام حسین تأکید دارند
یکی از شبهات این است که گریه برای چی؟ مثلا میگویند 1400 سال قبل اتفاقی افتاده است و از آنجایی که امام حسین (ع) مظهر آزادی است نباید برای شهادت او گریه کرد! لذا در راه رسیدن به شعور که بنا است با شور وارد شویم آفتها و شبهات است که جلوی شور را میگیرد.
تشیع حسینی بر سه قطره استوار است. قطره اول جوهر است که با آن قلمها نوشته شد و دانشگاهها تأسیس شد و علوم نشر پیدا کرد. دوم قطره خون است که برای رسیدن به تشیع علوی خون لازم است و این باعث شد که تشیع نشر و نمو پیدا کند؛ امام حسین (ع) ثارالله است و خون او باعث تجلی شیعه شد. و سوم اشک است آن هم برای امام حسین و جالب اینجاست که معصومین (ع) از شخص پیامبر گرفته تا دیگران همه تأکید بر گریه بر امام حسین (ع) دارند. خود رسولالله (ص) وقتی که روز سوم تولد امام حسین قنداقه امام را به ایشان میدهند ایشان گریه میکنند و وقتی علت گریه را از پیامبر میپرسند ایشان جریان کربلا را بازگو میکنند.
میگویند چرا گریه بر امام حسین؟ جواب آن را ائمه معصومین دادهاند که دلیلش هم بسیار عقلانی است. در تاریخ اسلام حتی اهل سنت نیز برای بزرگان خودشان عزاداری میکردند. حتی عایشه نقل میکند که بعد از رحلت پیامبر، او و دیگر اطرافیان برای شخص رسولالله عزاداری میکردند و بر سینه میزدند. چون عزاداری بر شخص از دنیا رفته نوعی شور است که فرد را به شعور میرساند. البته شور باید با شعور باشد تا شعور را به شعار و هدف نهایی برساند.
پاسخگویی به شبهات باعث تعمیق ایمان مردم میشود
مهدوینژاد: جا دارد که کسانی که متولی امورات محافل و مجالس عزاداری هستند به تبیین بعضی از شبهات و پاسخ به آن بپردازند، چون این پاسخگویی به شبهات باعث تعمیق ایمان مردم میشود.
یکی از این شبهات سطحی که ذهنها را آزار میدهد و در همین ایام مطرح شد این است که امام سجاد (ع) بیمار بودند و به میدان نرفتند خب حالا ما نباید به مجالس عزاداری برویم چون بیماری کرونا است! یعنی یک صغری کبری بیربط!
اولا که حضرت زینالعابدین (ع) از شدت بیماری توان میدان رفتن نداشتند نه اینکه بیماری در میدان جنگ بود که رفتن به میدان جنگ باعث ابتلای مثلا ایشان شود که این اصلا شهادت بود. حضرت از شدت بیماری توان میدان رفتن نداشتند که حتی در مقاتل هم بیان شده که حضرت میخواستند بلند شوند و به میدان بروند اما اصلا نتوانستند و اگر توان بود تکلیف هم بود.
این صغری کبری غلطی است اگر کسی بخواهد این شبهه را درست مطرح کند باید بگوید رفتن به میدان جنگ ضرر و خطر داشت لذا امام سجاد (ع) نرفتند که این طبیعتا غلط است، چرا که اصلا آمده بودند که جانشان را برای دین بدهند، لذا آنچه که امام سجاد را از میدان منصرف کرد عدم استطاعت بود چرا که توانایی لازم برای رفتن به میدان وجود نداشت.
نکته دیگری که باید عرض کنم مهندسی مجالس روضه سیدالشهدا است. پیامبر اعظم می فرماید: «إذا مَرَرتُم بِرِیاضِ الجَنَّةِ فَارتَعوا؛ هرگاه به سمت باغهاى بهشت رفتید آنجا بهرهبرداری و گشت وگذار کنید» سئوال شد که باغهای بهشت کجا هستند پیامبر فرمودند مجالس ذکر.
ذکر در ادبیات قرآنی و روایی ما به چند چیز اطلاق میشود. مطلق یاد خدا چه با زبان باشد چه در ذهن و چه در قلب. یک وقت ذکر زبانی است یک وقت ذکر عملی است یک وقت ذکر قرآن است.
مجالس اباعبدالله بهترین محافل ذکر هستند
در یک نگاه مجالس اباعبدالله (ع) بهترین محافل ذکر میشوند چون در این محافل و مجالس هم قرآن تلاوت میشود، هم آنهایی که میآیند آنجا اقامه نماز میکنند مثلا نمازهای ظهر عاشورا را ببینید. از آن طرف ذکر و مدح اهل بیت (ع) در دو وجه تعریف می شود ذکر مناقب و فضائل اهل بیت و ذکر مصائب که این دو هم در مجالس اهل بیت اتفاق میافتد.
ذکر در همه مراحلش در مجلس و محفل امام حسین (ع) اتفاق میافتد که گاهی حتی در مسجد چنین اتفاقی نمیافتد. شما میبینید کربلا در روایات برتر از کعبه تلقی میشود و محافل و مجالس امام حسین برترین مجالس روی زمین تلقی میشود بخاطر این است که همه انواع ذکر و توجه در محفل امام حسین وجود دارد.
در یک هیئت قرآن باید تلاوت شود همچنین معارف و فضائیل اهل بیت و معارف دین باید گفته شود و ذکر مصائب اهل بیت هم باید بشود این سه تربیتکننده است به این شکل که اگر ما دلهای مستمعین را به تعبیر امام علی مثل زمین خالی در نظر بگیریم، زمین وقتی قرار است آباد شود اول شخم زده می شود بعد بذر پاشیده می شود بعد آبیاری می شود اولین مرحله در هیئت این است که اگر کسی در کنار سفره قرآن بنشیند و به قرآن گوش کند دلش زیر و رو میشود و شخم زده میشود. خود قرآن میفرماید ذکر خدا -که مصداق اتم آن قران است- باعث خشوع قلب میشود.
قرآن، منبر و عزاداری سه رکن تربیت در هیئت است
اگر کسی بعد از تلاوت قرآن پای منبر بنشیند و معارف اهل بیت (ع) را گوش کند مثل این است که بذر در دل او دارد پاشیده میشود و بعد از این بذرپاشی ذکر مصائب اهل بیت و اشک بر امام حسین مثل آبیاری کردن زمین است.
اگر کسی سالیانی مأنوس با این مجموعه و با این محفل تربیتی شود که در هیئتی قرار بگیرد که اینگونه طراحی شده است ثمره میدهد و تربیت اتفاق میافتد و هر کدامش هم نباشد جایش خالی است.
اگر انس با قرآن در هیئات نداشته باشیم خشوع قلب پیدا نمیکنیم اگر اهل معرفت و منبر نباشیم بعد قکری و عقلانی وجودمان ضعیف میشود و اگر اهل روضه و اشک نباشیم حتی اگر مطالب را هم یاد بگیریم هیچ گاه به منصه ظهور نمیرسد چون آن شور ایجاد نمیشود که حرکت کنیم.
لذا قرآن، منبر و عزاداری سه رکن تربیت در هیئت است و نمیشود اینها را از هم جدا کرد و اگر کسی بخواهد اینها را از هم جدا کند در حقیقت روح این ماجرا را از آن جدا کرده است.
هیئت و عزاداری برای امام حسین بزرگترین دستاورد تشیع است که دشمن میخواهد این را تکه پاره کند و به دنبال جدا کردن جامعه عزادارن از هم و اختلاف انداختن و اختلاف مفهومی بین شور و شعور است تا اهداف خودش را ببرد. لذا ما باید بیدار باشیم و همدیگر را آگاه کنیم و از این نگاهی که اهل بیت به ما دادهاند فاصله نگیریم که خسارت بزرگی به دنبال دارد.
ادامه دارد...