ID : 6768404
کوتاه قدترین مرد ابرکوه:

دیدار با رهبر معظم انقلاب، تنها آرزویم است!


کوتاه قدترین مرد ابرکوه گفت: از خداوند فقط ایمان و آخرت می خواهم و تنها آرزویم در این دنیا این است که به دیدار رهبر معظم انقلاب مشرف شوم و دست ایشان را ببوسم.

به گزارش یزد رسا به نقل از سرو ابرکوه، تا کنون گزارش ها و مصاحبه های زیادی از صدا وسیما و یا روزنامه ها به خاطر اینکه کوتاه قدترین مرد است، از او پخش شده است؛ اما شاید این گزارش متفاوت تر از گزارشات دیگر باشد. چرا که ما می خواهیم مشکلات و نیازمندی های کوچک ترین مرد ایران را از زبان خودش بشنویم.

 

در قدیم بین مردم ابرکوه عرف چنین بود که هر کس در ماه ذی الحجه متولد می شد، هنگام صدا کردن به او "حاجی" می گفتند. کوچکترین مرد ابرکوه هم که یکی از افتخارات این شهرستان است به همین علت در بین مردم به "حاج علی" معروف شد و بعد از گذشت سال ها هنوز مردم او را به همین نام می شناسند. ما هم به احترام شما خواننده محترم، وی را حاج علی می نامیم و گفتگوی خود را با او آغاز می کنیم:

حاج علی اکرمی در گفتگو با سرو ابرکوه در معرفی خود می گوید: علی اکرمی معروف به حاج علی هستم، فرزند جعفر. در سال 1335 در محله نبادان ابرکوه متولد شدم. الان پس از گذشت 58 سال اندازه قدم 75 سانتی متر  و وزنم 25 کیلو گرم است.

کوتاهی قد من به این علت است که، استخوانی در پشت من وجود دارد که به ستون فقراتم چسبیده و مانع رشد من شده است؛ همچنین استخوانی اضافی در قفسه سینه ام هست که اوایل برایم مشکل ساز نبود، اما الان در حال رشد است و گاهی اوقات موجب تنگی نفسم می شود و هر از گاهی نیز به قلبم فشار وارد می کند.

سه خواهر دارم که آنها نیز قدشان هرکدام به یک متر و یا کمتر می رسد و من از همه آنها کوچکتر هستم. پدرم 95 سال سن دارد. همچنین پدر پیری دارم که فاقد هیچگونه درآمد و بیمه است و مجبورم مخارج زندگی او را نیز تامین کنم.


وی در ادامه از خاطرات دوران بچگی و تحصیلش با خنده ای که نشان از خاطرات شیرین و بیادماندنی آن دوران است برایمان گفت: من در مدرسه خواجه نصیر درس خواندم و پس از ده سال توانستم مدرک کلاس پنجم را بگیرم (البته مردود نمی شدم، بلکه درسم خوب بود ولی مسئولین مدرسه به علت سیاست آن زمان اجازه رفتن به پایه بعد را به من نمی دادند. اما زمانی که آقای خانی مدیر مدرسه شد و وضعیت تحصیلم را دید مرا به کلاس بالاتر فرستاد.


مرد کوچک شهر ما افزود: در مدرسه علاوه در بیشتر نمایش هایی که بچه ها اجرا می کردند من هم بازی می کردم و هنوز نقش دکتر دندانپزشک را که در آن روزها بازی می کردم برایم تازه است. بچه ها بسیار به من احترام می گذاشتند و محبت می کردند. من همیشه 10 دقیقه زودتر از همه بچه ها به خانه می رفتم، زیرا معلم ها قبل از خوردن زنگ به من می گفتند زودتر برو تا زیر دست و پای بچه ها له نشوی.


حاج علی از خاطره ازدواجش چنین گفت: وقتی می خواستم ازدواج کنم، کسی حاضر نبود با یک مرد کوچک ازدواج کند و خودم هم نمی خواستم با ازدواج با یک مردم معمولی مورد تمسخر دیگران قرار گیرم به همین دلیل با دختری که 6 سال از من بزرگتر و کر و لال بود ازدواج کردم. در اوایل زندگی خوبی داشتم و صاحب دختری شدم که از هر نظر کاملا سالم بود.

پس از گذشت چند همسرم دچار بیماری روانی شد  به طوری که همسایه ها از سر و صداهای دائم او اذیت می شدند.

 

به همت چند نفر از خیرین محل او را به خانه سالمندان مهریز فرستادیم. بعد از مدتی به علت اینکه با پرستاران بسیار درگیر می شد مجبور شدیم او را به خانه بازگردانیم. هم اکنون نیز همسرم نابینا شده است و من چون مجبورم بیرون از خانه کار کنم نگهداری از او به نحو شایسته برایم امکان پذیر نیست.


خاطرات بیادماندنی که هیچ گاه فراموش نمی کنم، خاطره سفرهای زیارتی است که به خاطر همت بلند ونیت خیرخواهانه مردم این محل توانستم 2 مرتبه به سفر سوریه، یک مرتبه کربلا، و یک مرتبه حج عمره مشرف شدم. چیزی که برایم جالب بود، مردم این کشورها با دیدن من، دوربین های خود را بیرون می آوردند و از تمام حرکات من عکس می گرفتند.


فروشنده سوپر کوچولو افزود: یک سوپر مارکت کوچک دارم که درآمد ناچیزی دارد. در حسینه حضرت اباالفضل(ع) زمانی که مردم مراسم ختم می گیرند، جزوه های قرآنی را بین حضار توزیع می کنم.

 

همچنین با موتور کوچکی که دارم لیست خریدی را که مردم سفارش می دهند برایشان تهیه کرده و به خانه هایشان می برم. از این طریق زندگی خود، همسر و پدرم را اداره می کنم که این کار بسیار مشکل است و زندگیمان به سختی می گذرد.


من تا سال ها پیش تحت حمایت هیچ بیمه ای نبودم، و  چند سالی است که بیمه روستایی پرداخت می کنم و این با توجه به درآمد کمی که دارم برایم بسیار سخت است.

 

اما با وجود همه این ها به رضای خداوند راضی هستم و هرگز به خاطر مشکلاتی که دارم به درگاه خدا شکایت نکرده و نخواهم کرد. زیرا کسانی را می شناسم که وضیعت زندگیشان به مراتب از زندگی من دشوارتر است.


از خدا چه می خواهی: از خداوند فقط ایمان و آخرت می خواهم و تنها آرزویم در این دنیا این است که به دیدار رهبر معظم انقلاب مشرف شوم و دست ایشان را ببوسم.


دعا برای جوانان: دعا می کنم که همه جوانان راه راست و راه قرآن هدایت شوند و همه مریضان شفا گیرند.

 

گفتنی است پیک موتوری "حاج علی کوچولو " جهت رفاه حال همشهریان عزیز آماده خدمت رسانی می باشد. لطفا با شماره  09132543562 تماس حاصل فرمایید.

 

حاج علی و پدر مهربانش

 

 

حاج علی و نوه 2 ساله اش علیرضا

 






summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.