ID : 11978476
برگی از خاطرات مرحوم یحیی زاده؛

روایت مرحوم یحیی‌زاده از دیدار با مرحوم سید جواد حیدری/چرا حیدری وارد عرصه سیاست نشد؟


ساعت ۵ برای اولین بار به منزل آقای حاج سیدجواد حیدری در یزد رفتیم… وارد خاطرات و داستانهای عرفانی شد؛ پشت سر هم در این موارد صحبت کرد؛ خیلی شیرین و جذّاب و دلنشین! ...

به گزارش یزد رسا، گوشه ای از دفترچه خاطرات مرحوم یحیی زاده نماینده مردم تفت و میبد که پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده را منتشر کرده است در ادامه خواهد آمد.

 

ساعت ۵ برای اولین بار به منزل آقای حاج سیدجواد حیدری در یزد رفتیم…

وارد خاطرات و داستانهای عرفانی شد؛ پشت سر هم در این موارد صحبت کرد؛ خیلی شیرین و جذّاب و دلنشین!

آقای سیدجواد گفت: پدرم (و ظاهراً استادم شیخ غلامرضا) سفارش کرده‌اند من در سیاست وارد نشوم و الّا من هم می دانم که جنایتی که رضاشاه به اسلام کرد، هیچ کس نکرد.

و نیز گفت: تمام مسؤولان برای اسلام زحمت می کشند؛ منتهی بیشتر از [این] نمی توانند. دشمنان بزرگی مثل آمریکا و …. داریم؛ نمی گذارند.

و گفت: من از همان قبلها به تو ارادت داشتم و بعضی مثل شما در دل که جاگرفتید، دیگر بیرون نمی روید، چهارزانو در دل انسان می نشینید و… !

وقت اذان که شد، به سمت تفت حرکت کردیم. وقتی به مسجد امام تفت رسیدیم، کسی در مسجد نبود و نماز پایان یافته بود. فرادی نماز خواندیم و چون تا جلسه بعد حدود سه ربع ساعت وقت داشتیم، اطلاعیه ورودی مسجد دیدیم که مراسم سالگرد شهادت وطنخواه را اعلام کرده و طبق اطلاعیه، امشب دومین و آخرین شب این مراسم است…

آنجا که رسیدیم، ازقضا امام جمعه محترم هم سخنران بود. دیگر با این کار، چند چیز را یکجا انجام دادیم؛ هم زیارت امام جمعه، هم تبریک سال نو، هم مجلس شهید و …

بعد … به محل جلسه … رفتیم. در این محل، روحانیّت تفت و تعدادی از افراد مؤثّر و خوشنام شهر حضور داشتند و بحث تأسیس حوزه علمیه در این شهر مطرح شد که هر کس نظراتی داشت و من هم تقریباً مفصّل صحبت کردم و بالاخره قرار شد با رأی گیری از روحانیون، یک هیأت پنج نفره به عنوان هیأت امناء انتخاب تا آنها با امام جمعه محترم هم صحبت نموده و اعتماد لازم را جلب تا ایشان طبق درخواستی از قم برای این موضوع، کار را شروع کنند…

 

چهارشنبه ۸۴/۱/۳[پیگیری مسائل میبد]

بلافاصله همان جا در جلسه نظام پزشکی شهر که اخیراً انتخابات آن برگزار کرده بودند، شرکت نمودیم و به مشکلات آنها هم گوش دادیم…

جلسه بعدی، جلسه با چهار نفر از هیأت امناء کارخانه قند با حضور فرماندار، امام جمعه،… معاون وزیر بازرگانی، در مورد کارخانه قند بود. متأسفانه مشکلات این کارخانه بیشتر از حدّ [تصوّر] است… در عین حال تصیمهای خوبی گرفته شد. این جلسه هم تا بعد از ساعت ۱۱ طول کشید.

بعد از ظهر، بعد از کمی استراحت و صرف نهار، حدود ۴ ساعت به پاسخ دادن به نامه‌های وصولی پرداختم و بعد از ساعت ۱۰/۳۰، جواب دادن به نامه ها پایان یافت…

 

جمعه ۸۴/۱/۵[کارخانه قند میبد]

از ساعت ۸/۳۰طبق قرار قبلی، چند نفر به منزل آمده و مسائلی را مطرح کردند…

بعد به [چند] مجلس ختم … رفتیم و سپس به خانه آمده، غسل جمعه نموده و به نمازجمعه میبد شتافتم.

بعد از نمازجمعه، طبق معمول حدود یک ساعتی مراجعه کننده ها را پاسخ گفتم و به خانه آمده، با عجله نهار خورده و سپس به همراه حاج آقا [اعرافی] و فرماندار و … معاونت وزارت بازرگانی در جلسه کارخانه قند میبد و بازدید آنجا شرکت کردم و بعد به همراه امام جمعه و فرماندار به یزد رفته و [به عیادت] آقای حسین ریسمانیان که بیماری قلبی داشته و در یزد زندگی می‌کند، رفتیم. نامبرده متقبّل شده کلّ هزینه ساختمان و دستگاه C.T.SCAN میبد که حدود یک میلیارد تومان می شود، بپردازد…

 

یکشنبه ۸۴/۱/۷ [سرکشی به ادارات تفت]

صبح ساعت ۸/۳۰ … به تفت می رویم تا به صورت سرزده از چند اداره ازجمله بهزیستی که مسؤولش هفته قبل ما را دعوت کرده بود، بازدید کنیم.

امشب از اینکه وضع پولی من برای جوابگویی به مراجعین بسیار اسفبار است و دیگر شرمنده هر مراجعه کننده می شوم، ناراحتم و نمی دانم چه شده این قدر در این مدت، مراجعه کرده اند! آیا سخنان رئیس [مجلس] در مورد عیدی نماینده ها این تأثیر داشته یا چون نوروز است اینچنین شده است! به هر حال، نوروز سال دیگر مسأله روشن خواهد شد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده و میبد ما

انتهای پیام/ع




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.