ID : 20646144
در آستانه روز جوان مطرح می‌شود

شعار کافی است، جوانان را باور کنیم


می‌توان با وام‌ «چهارصدمیلیونی» فلان مدیر، به بیش از یکصد جوان وام ازدواج داد و به جای حقوق‌های 87میلیونی، وام‌های اشتغال‌آفرینی پرداخت کرد...

بر اساس آمار، 24 میلیون نفر از جمعیت ایران در سن جوانی به سر می‌برند. به عبارتی بیش از 25درصد جامعه ایران را جوانان تشکیل می‌دهند‎؛ جوانانی که دوره پرآشوب نوجوانی را پشت سر گذاشته‌اند و با ورود به دنیای آرامش نسبی جوانی، در اندیشه بنانهادن شاکله‌های زندگی فراروی خود هستند.

تامل در اوضاع و احوال نسل جوان نشان می‌دهد که بسیاری از آنان با مشکلات بغرنجی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به طور معمول، دولت‌ها و مسئولان از تلاش برای حل مشکلات آنان دم می‌زنند‎؛ اما در عمل، آن‌گونه که باید و شاید، نتوانسته‌اند گام‌هایی زیربنایی، در خور و عملیاتی بردارند.

این روزها اگر پای درددل جمعیت 24میلیونی جوان ایرانی بنشینی، مهم‌ترین مشکل آن‌ها را «بیکاری» می‌یابی؛ مشکلی که می‌توان آن را ریشه عمده مشکلات دیگر آن‌ها هم برشمرد. چه این‌که به واسطه بیکاری است که جوان، از ازدواج هم می‌گریزد و به تبع، سن ازدواج بالا و بالاتر می‌رود و به تجرد قطعی جمعیت قابل‌توجهی از جوانان-دختر و پسر- می‌انجامد. اما دولت‌ها نتوانسته‌اند گامی قابل‌اعتنا در راستای «مهار» و «کاهش» بیکاری بردارند و روند ناخوشایند بیکاری، در دولت یازدهم استمرار یافته است.

کافی است اندکی در اوضاع ناگوار اقتصادی و استمرار رکود بی‌سابقه کنونی تامل کرد تا به این نتیجه روشن دست یافت که حتی تعداد چشمگیری از «جوانان شاغل» هم به واسطه رکود و تعطیلی واحدهای گوناگون تولیدی و صنعتی، به جرگه بیکاران «افزوده شده‌‌‌اند»! چه رسد به این‌که برای جوانان بیکار، اشتغال‌آفرینی قابل‌توجهی صورت گیرد. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

البته همان‌گونه که گفته شد، متاسفانه اراده‌ای انقلابی از مسئولان برای کاهش مشکلاتی از این دست مشاهده نمی‌شود. شاهد آن که از یک‌سو «شعارهایی امیدوارکننده» درباره رسیدگی به دغدغه اشتغالی جوانان و امنیت شغلی این قشر تاثیرگذار مطرح می‌شود و از سوی دیگر «رویکردهایی متناقض» با این هدف در ابعاد و سطوح گوناگون، بافته‌ها را پنبه می‌کند!

در این باره می‌توان به واردات کالاهای غیرضروری از خارج با مجوّز دولت اشاره کرد؛ اقدامی که در تضاد فاحش با اقتصاد مقاومتی قرار دارد و نتیجه‌ای جز تضعیف تولید داخلی و به‌ تبع، تشدید رکود و «افزایش بیکاری» نیروهای بومی ندارد.

  «اشتغال و ازدواج» دو اولویت مهم جوانان است و اگر نهادهای مسئول به‌ویژه دولت محترم اراده‌‌ای انقلابی داشته باشند و مدیریتی واقعا جهادی پیشه سازند، می‌تواند گام‌هایی فوق‌العاده در این راستا بردارند؛ اما واقعیت‌های بیرونی  چنان اراده و چنین مدیریتی را نشان نمی‌دهد.

شاهد بر این ادعا افزون بر رویکردهایی همچون واردات کالاهای غیرضروری، دریافت‌ حقوق‌های خیره‌کننده چندده‌میلیونی توسط برخی مدیران ارشد از یک‌سو و اظهار ناتوانی در پرداخت وام ناچیز ازدواج به جوانان از سوی دیگر است. 

کسانی که بعضا حاضر نیستند در روز مبادا برای انقلاب و نظام سیلی بخورند، حقوق‌های «چند‌ده میلیونی» می‌گیرند و از منابع عمومی، وام‌های رؤیایی «چندصدمیلیونی» به خود اختصاص می‌دهند‎؛ اما جوانان جویای شغل و پیگیر ازدواج،‌ باید هفت‌ خوان رستم را یکی پس از دیگری پشت سر گذارند، تا شاید- وشاید- بتوانند وام بسیار ناچیز ازدواج را دریافت کنند  و ... .

این‌ در حالی است که می‌توان با فلان وام‌ «چهارصدمیلیونی» بهمان مدیر، بیش از یکصد جوان واجد شرایط را از وام سه میلیونی ازدواج بهره‌مند ساخت و به جای حقوق‌های 87میلیونی فلان مدیران، وام‌های اشتغال‌آفرینی در اختیار جوانان قرار داد.

سخن در این باره بسیار است. مشکلات جوانان رساتر از آن است که نیاز به احصا و بازگویی داشته باشد و راه حل بسیاری از آن‌ها نیز روشن است؛ باید از نگاه ابزاری به جوانان و دستمایه بازی‌های سیاسی قراردادن آن‌ها بپرهیزیم و با چاشنی روحیه‌ای انقلابی و مدیریتی جهادی، جوانان را به معنای واقعی کلمه باور کنیم و برای حل مشکلاتشان دل بسوزانیم. و الا طبیعی است که شعاردرمانی‌های خسته‌کننده ره به جایی نخواهد برد.

نویسنده: مرتضی میبدی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.