ضرورت اقدام انقلابی در شناسایی و برخورد با دوتابعیتیها
یزدرسا؛ «نفوذ»، یکی از موضوعهای پرحاشیه این سالها بوده و است؛ نفوذی که ابعاد گوناگونی دارد و دشمنان قسمخورده و بدخواهان میکوشند در سایه آن، اغراض شیطانی خود ضد نظام و ملت ایران را پی گیرند. از جمله راههای دشمنان برای دستیافتن به اهداف خود در این زمینه، وارد شدن زیرکانه از طریق افرادی است که تابعیت ایران دارند و به واسطه دوتابعیتیبودن، از انگیزههای کافی برای خدمت به بیگانه برخوردار هستند.
وجود افراد دوتابعیتی در ردههای بالای مسئولیتی و مشاورههای تاثیرگذار، خطری است که هرگونه سهلاندیشی و سادهانگاری درباره آن میتواند آسیبهایی بزرگ و گاه جبرانناپذیر را بر پیکره نظام اسلامی تحمیل کند؛ آسیبهایی که کمترین آن میتواند مهندسی هوشمندانه و غیرملموس افکار و ایدههای مسئولان دیگر باشد. تامل در یکی از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب درباره نفوذ، عبرتآموز است:
«اینکه افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. سمت مورد نظر عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مساله، همانجوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالیرتبه سیا تشخیص میدهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او میخواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آینده کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؟ آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.»
با این همه جای شگفتی است که علیرغم انبوه هشدارها و تحذیرها همچنان کسانی با تابعیت دوگانه یا برخوردار از گرینکارت در دستگاههای اجرایی یا حواشی مؤثر آن نقشآفرین بودهاند. در این باره میتوان به عضویت شخصی دوتابعیتی در کمیته مالی برجام اشاره کرد که مشکوک به جاسوسی است؛ شخصی که قبلا به علت فعالیت به نفع آمریکا بازداشت شده بود! به تصریح نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو «این شخص در اواخر دهه 70 با وزارت دفاع همکاری داشت و به عنوان نماینده ایران در دعاوی کشورمان علیه آمریکا در دادگاه لاهه حضور مییافت اما بعدها مسئولین وقت نظارتی متوجه شدند وی به نفع آمریکا کار میکند و به همین علت او را بازداشت و از کار اخراج کردند.»
به راستی چگونه فردی دوتابعیتی که سابقه بازداشت و اخراج از وزارت دفاع را هم در کارنامه خود دارد، میتواند اینسان آسان در سطوح بالای تیم مذاکرهکننده هستهای حضور یابد و نقشآفرینی کند؟! چگونه وزارت امورخارجه و شخص دکتر ظریف چنین خبط بزرگی را مرتکب شدهاند و چرا تاکنون بابت چنین رخداد تاسفآوری در پیشگاه ملت عذرخواهی نکردهاند؟! جالب اینکه وی در مراسم موسوم به «تجلیل از افتخارآفرینان برجام» از دست دکتر روحانی رئیسجمهور هم نشان درجه سه خدمت دریافت کرده بود!
فرد دارای تابعیت مضاعف به طور معمول نمیتواند دلسوز مصالح انقلاب و ایران اسلامی باشد و منافع ملت را تامین کند؛ چرا که او به کشور دیگری تعهد داده و سوگند یاد کرده که منافع آن کشور را بر منافع کشورها دیگر ترجیح دهد. از این روست که او هیچگونه صلاحیتی برای احراز پستهای مؤثر و مدیریتی در کشور ندارد.
باعث تاسف است که در سایه مماشات و فقدان حساسیت برخی متصدیان، در دو سال اخیر چند نفر با تابعیت دوگانه در بخشهای مهم مدیریتی و تصمیمسازی کشور نفوذ کرده بودند؛ هرچند خوشبختانه تعدادی از آنها دستگیر شده و یا پروندهشان در جریان است. با این اوصاف انتظار از دولت یازدهم این است که ارادهای قاطع برای مقابله با مدیران دوتابعیتی از خود نشان دهد و اجازه ندهد کسانی دارای تابعیت دوگانه و مشکوک به فقدان تعهد و پایبندی به نظام اسلامی، بتوانند در سطوح مدیریتی نفوذ کنند و به نوعی آسیاب دشمنان این مرز و بوم را رونق بخشند.
فراموش نکنیم که خاوری و جیسون رضائیان هم از جمله دوتابعیتیهایی بودند که به واسطه سهلانگاریهای مسئولان در شناسایی و طرد آنان، به سهم خود آسیبهایی قابل توجه به کشور تحمیل کردند و هرگونه مماشات در شناسایی و برخورد با سایر دوتابعیتیها هم میتواند آسیبهایی گاه شدیدتر و چه بسا جبرانناپذیر به ملت و کشور تحمیل کند.
نویسنده: فاطمه اردکانی
پایان پیام/م