ID : 21016161
در آستانه قیام 15 خرداد مطرح می‌شود‎؛

فرصتی مناسب برای تمییز پیروان صادق خط امام(ره) از ناپیروان


علیرغم توطئه‌های دشمنان و استحاله برخی سطحی‌نگران پرمدعا، کشتی انقلاب اسلامی با صلابت و اقتدار به پیش می‌رود؛ صلابت و اقتداری روزافزون که خواب را از چشم دشمنان حرامی ربوده است.

یزدرسا؛ «ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌کنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می‌کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته می‌دهند دستت و می‌گویند بخوان، در اطرافش فکر کن؛ چرا بیخود، بدون فکر، این حرف‌ها را می‌زنی؟ آیا روحانیت اسلام، آیا روحانیون اسلام، اینها حیوانات نجس هستند؟ در نظر ملت، اینها حیوان نجس هستند که تو می‌گویی؟ اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها را می‌بوسد؟ دست حیوان نجس را می‌بوسد؟ چرا تبرک به آبی که او می‌خورد، می‌کنند؟ حیوان نجس را این کار می‌کنند؟! آقا ما حیوان نجس هستیم؟ [گریة شدید حضار] خدا کند که مرادت این نباشد؛ خدا کند که مرادت از اینکه «مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احتراز کند»، مرادت علما نباشند والاّ تکلیف ما مشکل می‌شود و تکلیف تو مشکل می‌شود. نمی‌توانی زندگی کنی؛ ملت نمی‌گذارد زندگی کنی. نکن این کا را؛ نصیحت مرا بشنو. آقا 45 سالت است شما؛ 43 سال داری، بس کن، نشنو حرف این و آن را؛ یک‌قدری تفکر کن، یک‌قدری تأمل کن! یک‌قدری عواقب امور را ملاحظه بکن! یک‌قدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. آقا! نکن این‌طور! بشنو از من؛ بشنو از روحانیین؛ بشنو از علمای مذهب؛ اینها صلاح ملت را می‌خواهند؛ اینها صلاح مملکت را می‌خواهند. ما مرتجع هستیم؟ احکام اسلام، ارتجاع است؟ آن هم «ارتجاع سیاه» است؟ تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟! شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا اینقدر مردم را اغفال می‌کنید؟ چرا نشر اکاذیب می‌کنید؟ چرا اغفال می‌کنی ملت را؟ والله، اسرائیل به درد تو نمی‌خورد، قرآن به درد تو می‌خورد...»

«... آن مردکه آمد در مدرسة فیضیه ـ حالا اسمش را نمی‌برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را می‌برم [ابراز احساسات حضار] ـ آمد در مدرسة فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛ تمام مستقر شدند در یک گوشه‌ای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجره‌ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید. گفت: حمله کن، حمله کردند. از ایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ می‌گوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد می‌برد...»

«مایی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم‌مان وقتی که فوت می‌شود، آقازاده‌های آن [مرحوم] همان شب چیز نداشتند، همان شب شام نداشتند [گریة شدید حضار]؛ ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم آقای بروجردی‌مان، وقتی که از دنیا می‌رود ششصد هزار تومان قرض می‌گذارد، ایشان مفتخورند؟ اما آنها که بانک‌های دنیا را پر کرده‌اند، کاخ‌های عظیم را روی هم ساخته‌اند، و باز رها نمی‌کنند این ملت را، و باز دنبال این هستند که سایر منافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند، اینها مفتخور نیستند؟ باید دنیا قضاوت کند، باید ملت قضاوت کند که مفتخور کیست.»

اینها بخش‌هایی از سخنان امام خمینی در 13 خرداد 42 است. برای پی بردن به اهمیت سخنان مورد اشاره کافی است به یاد آوریم که امام راحل، این سخنان را نه در دوران استقرار جمهوری اسلامی بلکه در دوران «اوج اقتدار حکومت پهلوی» به زبان آورده و طی آن، با کمال شجاعت و بدون لکنت زبان، نه حکومت وقت را بلکه «شخص شاه» را این‌گونه بی‌باکانه با تازیانه‌هایی از جنس هشدارهای قاطع و انقلابی آماج نهیب‌های تکلیف‌مدارانه خود قرار می‌دهد. سخنانی که به بازداشت‌ امام راحل و قیام پانزده خرداد 42 انجامید و جرقه‌ای را پدید آورد که مشعل فروزان ادامه راه شد و پانزده سال پس از آن، رشادت‌ها و شهادت‌های امام و امت را به بارنشاند و به شکل‌گیری نظام اسلامی منتهی شد.

تامل در سخنان امام در 13 خرداد 42 نشان می‌دهد که بنیانگذار جمهوری اسلامی، چگونه در راه مقابله با ظلم و استبداد و دفاع از دین و کیان اسلامی، سرا از پا نمی‌شناخته و بی‌ هیچ واهمه‌ای همه جان و هستی خود را در معرض فداشدن برای تحقق آمال وآرمان‌های ناب دینی‌اش قرار می‌دهد. همچنین نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی برای پیروزی، چه مسیر دشواری را پشت سر گذاشته و چه جان‌های مطهری برای دفع طاغوت و طاغوتیان فدا شده‌اند.

مروری بر مواضع و رویکردهای امام راحل از آغاز نهضت اسلامی‌ در خرداد 42 تا عروج آسمانی در خرداد 68 نشان می‌دهد که آن قائد حکیم، به چیزی جز ادای تکلیف نمی‌اندیشیده است و مقابله با استکبار و طاغوت در ادوار گوناگون و بنیان‌نهادن «جمهوری اسلامی» در گام بعدی و تلاش برای تحکیم و استمرار آن، از جمله مصادیق عینی این تکلیف‌مداری بوده است.

امام راحل، دفاع از نظام اسلامی و آرمان‌های دینی را بر هرچیز و کس ترجیح می‌داد و در این راه ابایی نداشت تا نزدیک‌‌ترین کسانش را از دست بدهد. ریزش‌های برخی همرهان در سال‌های حیات امام راحل و برخورد بی‌ملاحظه امام با آنان، مصداقی روشن بر این ادعاست. امام چنان در مسیر دفاع از نظام اسلامی برخاسته از ایثار ملت ایران استوار بود که ابایی نداشت تا دستور دهد در صورت لزوم، نوه ناخلفش را در صورت مقاومت در برابر نیروهای امنیتی هدف گلوله قرار دهند و با فردی در سطح سیدکاظم شریعتمداری با قاطعیت تمام برخورد شود. نظام اسلامی چنان واجد اهمیت بود که امام امت برای حفظ آن، حتی با قائم مقام وقت رهبری نیز که با مواضع ناشیانه و رویکردهای نازل خود، دشمنان را به وجد آورده و دوستان انقلاب را در نگرانی عمیق فرو برده بود، با صلابت و بدون مماشات برخورد کرد.

همین اخلاص و صلابت امام در مسیر عمل به تکالیف الهی خود بود که وی را آن‌گونه نه فقط‌ در دل‌ مردم ایران که دراعماق قلوب همه آزادی‌خواهان جهان جای داد و محبوبیتی محیرالعقول بخشید؛ محبوبیتی که مردمان در تشییع پیکر مطهرش، قیامتی بی‌نظیر برپا کردند و همگان را مبهوت ساختند.

اینک 27 سال از رحلت امام راحل سپری شده است اما علیرغم توطئه‌های دشمنان و خیانت‌های برخی همراهان دیروز و استحاله و ریزش جمعی سطحی‌نگران پرمدعا، کشتی انقلاب اسلامی با سکانداری رهبر فرزانه انقلاب همچنان با صلابت و اقتدار به پیش می‌رود؛ صلابت و اقتداری روزافزون که ملت را امیدوارتر و خواب را بر چشم دشمنان حرامی نظام و مردم حرام کرده است. این همه اما هرگز به معنای چشم‌فروبستن بر کاستی‌ها و قصور و تقصیرها نیست؛ بلکه تاکیدی است بر ضرورت پاسداشت اصل نظام و تکریم خون‌های مطهری که در راه استقرار و استمرار نظام اسلامی به زمین ریخته شده و بی‌گمان پاسداشت نظام و تکریم خون‌های مطهر از مسیر بصیرت و واقع‌بینی و گوش فرادادن به رهنمودهای رهبری و برخورد قاطع با فرصت‌طلبان داخلی و باج‌خواهان خارجی می‌گذرد. تردیدی نیست که هرگونه ساده‌انگاری در تشخیص جریان‌های موجود و  مسامحه در شناسایی و شناساندن فرصت‌طلبان پیدا و پنهان، پیامدهایی ناگوار را به دنبال خواهد داشت.

ایام سالگرد رحلت امام و قیام پانزده خرداد، فرصت مناسبی است تا بار دیگر رفتارها و رویکردهای اشخاص و جریان‌های داخل را با محک خط و راه امام راحل(ره) ارزیابی کنیم و واقعیت‌ها را از ورای رفتارهای اتوکشیده و ادعاهای پرطمطراق به استنتاج نشینیم. بی‌گمان کسانی که به جای تکیه بر توان داخلی، به کدخدای خودخوانده دل بسته‌اند و واهمه‌ای از فداکردن اعتبار نظام و انقلاب به قیمت گداییِ رابطه با شیطان ندارند و زندگی در خانه‌های مجلل چندین میلیاردی  و رویکردهای اشرافی را بر ساده‌زیستی و مستضعف‌نوازی ترجیح می‌دهند، نمی‌توانند مدعیان صادقی برای راه و اندیشه‌های امام(ره) باشند.

نویسنده: فاطمه فائزی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.