ID : 7709039

متملقین و ساده‌اندیشان احمدی‌نژاد را زمین زدند/ چاپلوسان در دولت روحانی هم حضور دارند


یک ماه بعد از رفتن آقای احمدی نژاد از دولت بنده در یک جلسه ای که یکی از مشاوران کنونی دولت ترتیب داده بود، کلی هجمه به آقای احمدی نژاد صورت دادند و کار را به جایی رساندند من که منتقد آقای احمدی نژاد بودم صدایم درآمد. اما فردی که همراه من در این جلسه حضور داشت یکی از نزدیکان احمدی نژاد و سینه چاکان و مجذوبان وی بود، اما انگار نه انگار که در این جلسه حملات بعضا غیرمنطقی به آقای احمدی نژاد می کنند و لام تا کام سخن نگفت.

به گزارش یزدرسا ، یکی از نقاطی که دشمن این روزها روی آن برنامه ریزی گسترده ای انجام داده  ، نفوذ به حلقه اصلی مدیران و ایجاد یک حال و هوای خاص اما کاذب در آنهاست. در طول سال های اخیر نیز شاهد این بودیم که دشمن در این زمینه به موفقیت هایی نیز دست یافت و دیدیم که چگونه حلقه نزدیک دولت قبلی را از یک جریان ارزشی به یک جریان انحرافی تبدیل کرد. خطری که این روزها نیز تاحدی به مشام می رسد . در همین زمینه خبرنگار «فردا» گفتگویی با سلیمی نمین انجام داد که در ادامه آن را می خوانید؛

-   چه عامل یا عواملی در کشور ما سبب می شود که بعد از مدتی از آغاز به کار دولت ها،‌ نوعی عصبانیت و تغییر مواضع در مسئولان ایجاد شود؟


کار اجرایی در کشور ما روز به روز سخت تر می شود. عوامل مختلف دست به دست هم می دهند تا موجب شوند مدیریت یک کار اجرایی کم بازده شود و مدیران برای اینکه یک کار اجرایی را پیش ببرند خودشان را به سختی بیندازند. در کشور ما کار اجرایی اینگونه نیست که با زدن یک کلید روی ریل قرار گیرد و کارها پیش رود. بلکه باید این لوکوموتیو را مرتب حرکت داد تا در نقطه نهایی کاری به انجام برسد. طبیعتا مدیران با چنین وضعیتی شکننده می شوند. یعنی درواقع مدیر برای پیش بردن کار وقت مبسوطی می گذارد و بیش از حد عادی خود را به سختی و زحمت می اندازد و این مسئله طبیعتا شکنندگی ایجاد می کند. در این بین عامل دیگری که می تواند این شکنندگی را در یک وادی خطا بیندازد بحث متملقین است. متملقین در همه دولت ها بلافاصله خودشان را سامان می دهند و در هیبتی درمی آیند تا بتوانند به آن دولت نزدیک شوند. اما این مسئله زمان می برد تا متملقین در شکل و شمایل جدیدی قرار بگیرند. متاسفانه این عامل سبب می شود ایگونه به مدیران القا شود که کارهایی که با زحمت صورت گرفته هیچ ایراد و نقصی ندارد.


یعنی متملقان آنقدر از حاصل کار تمجید می کنند که از دیدگاه مدیر خسته این قضیه کاملا جا می افتد که این مدیر بهترین کار در عالم هستی را انجام داده است. کار متملقان همین است. وقتی این القا را در مدیری ایجاد می کنند، این مدیر خسته از کار اجرایی در برابر انتقادات خیلی شکننده می شود و به شدت انتقادات را برمی تابد. سرانجام نیز این چنین می شود که حلقه تملق این مدیر را فرا می گیرد و اجازه نمی دهند مدیر با سخن و موضع گیری دیگران روبرو شود. این کارها را در مورد آقای احمدی نژاد انجام دادند نتیجه گرفتند، در مورد آقای خاتمی و هاشمی هم انجام دادند و نتیجه گرفتند و امروز در مورد آقای روحانی هم فعال هستند و نتیجه هم می گیرند. البته این مسئله فقط به قوه مجریه مربوط نمی شود و همه مسئولان و مدیران دارای جایگاه در کشور، در بین حلقه متملقان قرار می گیرند. 



-    راه حل برون رفت این مدیران از چاپلوسی این متملقان چیست؟


راه این است که خود این آقایان به این نتیجه برسند که تبلیغاتی که در اطرافشان صورت می گیرد به هیچ عنوان ارزش جدی گرفتن را ندارد. اما متاسفانه جدی می گیرند. اگر اندکی به احوال گذشتگان بنگرند می بینند که وقتی دولت از قدرت کنار می رود، عناصر متملق پراکنده می شوند و هیچ بهایی نیز برای آن مسئول قائل نمی شوند. یعنی وقتی از قدرت می افتد و دیگر امکان بهره مندی از او از بین می رود دیگر برایش ارزش قائل نمی شوند. به عنوان مثال یک ماه بعد از رفتن آقای احمدی نژاد از دولت بنده در یک جلسه ای که یکی از مشاوران کنونی دولت ترتیب داده بود، کلی هجمه به آقای احمدی نژاد صورت دادند و کار را به جایی رساندند من که منتقد آقای احمدی نژاد بودم صدایم درآمد. اما فردی که همراه من در این جلسه حضور داشت یکی از نزدیکان احمدی نژاد و سینه چاکان و مجذوبان وی بود، اما انگار نه انگار که در این جلسه حملات بعضا غیرمنطقی به آقای احمدی نژاد می کنند و لام تا کام سخن نگفت. 

 

-    سکوتشان علامت رضا بود؟!


بله قطعا اینطور بود. حرف من این است که اگر در احوال گذشتگان نگاه کنیم اینقدر این متملقان را جدی نمی گیریم. اما بعضی مسئولان دوست دارند از وی تجلیل شود و گاهی اوقات این تجلیل ها وقتی سازمان یافته صورت می گیرد نه تنها سازنده نیست بلکه مخرب هم خواهد بود و انسان را دچار خود باختگی و غرور کاذب می کند. 

-    پیشنهاد شما برای دور شدن مدیران از این متملقان چیست؟


باید برای مدیران یک دوره بگذارند و به آنها بگویند که این افرادی که اطراف شما برای شما تبلیغ می کنند دررابطه با دیگران نیز همینگونه هستند. یادم هست یکبار گل آقا می گفت من می دانم این متملقین چه آدم هایی هستند. من می دانم که نباید دوزار به حرف اینها بها داد. اما وقتی کسی از مدیران امروزی تعریف می کند فکر می کنند که از صمیم قلب این تمجید را می کنند. اما گل آقا انتقاد داشت که چرا مثلا آقای مهاجرانی را در شرایطی وارد چنین میدان سختی کردند در شرایطی که وی نمی تواند عنصر ضد انقلاب را تشخیص دهد. گل آقا معتقد بود کسانی که انسان های متملق را نمی شناسند نباید وارد بازی های سخت شوند. 


-    در دوران کنونی مدیری را سراغ دارید که دچار این تملقات شده باشد؟


متاسفانه ما  آقای احمدی نژادی را که تجربه ندارد و آدم های گرگ را نمی شناسد یکباره در مصادر بزرگ قرار می دهیم. متملقین در جایگاه های پایین کمتر قرار می گیرند. آنها در جاهایی قرار می گیرند که تملق برایشان سود کلان دارد. 

-    یعنی معتقدید یکی از جریاناتی که احمدی نژاد را زمین زد همین متملقان بودند؟


قطعا اینطور است. هم متملقین و هم ساده اندیشان. خوب بعضی ها مانند خانم فاطمه رجبی متملق نبودند اما ساده اندیش بودند. فکر می کردند فردی آمده که می تواند منجی باشد و مسائل کشور را آنقدر ساده می دیدند که فکر می کردند با شعار دادن افراد این مسائل حل می شود. این عده ساده اندیشانه به مسائل کشور نگاه می کردند. 

-    به نظر شما چگونه می توان از تکرار چنین اتفاقاتی و به وجود آمدن چنین جریانات و تفکراتی جلوگیری کرد؟


حفاظت از مدیران. ببینید ما حفاظت را در قالب حفاظت فیزیکی می بینیم. در حالی که باید این حفاظت را همه جانبه ببنیم. حفاظت فرهنگی،‌ سیاسی و اخلاقی در کنار هم باید صورت بگیرد. اما متاسفانه ما فقط فیزیک افراد را از تعرض دور نگه می داریم،‌ این در حالی است که اصل فکر و اندیشه مسئولان است که باید از آن محافظت شود. باید سلامت آنها را در این زمینه ها حفظ کنیم. اما این حفاظت در کشور ما وجود ندارد. در مقابل می بینیم در کشورهایی که خیلی نظام ارزشی هم ندارند در این زمینه ها از مسئولان مراقبت می کنند. مثلا اگر فردی پول خاصی را به این مسئول ارائه دهد بالافاصله به وی تذکر می دهند. یا اگر کسی به صورت غیر قاعده مند به یک مدیر نزدیک شود و امکاناتی در اختیار وی قرار دهد، آن مدیر را توبیخ می کنند. این راه ها اما در کشور ما باز است. حتی در مورد روحانیت نیز این راه ها باز است. مثلا اگر کسی یک خمس کلان به یک روحانی دهد هیچ کس به این مسئله توجه نمی کند که ممکن است یک برنامه ای پشت این خمس کلان باشد. هیچ کسی هشدار هم به این روحانی برجسته نمی دهد که اهداف سیاسی و خاصی در پس این خمس کلان وجود دارد. 

-    پس این موضوع در روحانیت نیز وجود دارد؟


بله. فکر می کنید در مهدی کروبی چگونه زاویه ایجاد شد؟ پول کلانی به وی دادند و از او بهره گرفتند. اینجا باید وقتی شخص در مقام ریاست مجلس است و پول کلانی به عنوان وجوهات در اختیارش قرار می دهند بلافاصله باید هشدار بدهند که این خودش را جمع کند. خوب وقتی همان ابتدای کار جلوی فساد را نگرفتند،‌ دیگر در آینده چه انتظاری می شد داشت که در آینده آن اتفاقات شکل نگیرد. امروز ما با تبعات این عدم حفاظت مواجه هستیم. نظام ما که نظام ارزشی است هیچ برنامه ای برای این مسئله ندارد. در مورد آقای احمدی نژاد هم اجازه دادیم جریان ساده اندیش ایشان را تا وادی متوهم کردن بکشاند و زمانی که در برابر نظام و اهداف ایستاد آن موقع تازه زنگ خطر به صدا درآمد. این در حالی است که زنگ خطر باید اول کار به صدا درمی آمد. احمدی نژاد می توانست نیرویی باشد که در آینده می شد به وی امیدوار بود اما وی را نابود کردند و ملت را از یک سرمایه دور کردند. 

-      بازگشت چنین جریاناتی چه ضررهایی برای مردم و جامعه خواهد داشت؟


نیروی انسانی بالاترین سرمایه ملت هاست. نیروی انسانی قابل مقایسه با سرمایه مادی نیست. خیلی طول می کشد که یک نقطه تبدیل به توانمندی شود و سرمایه انسانی به راحتی به دست نمی آید. نابودی نیروی نخبه بزرگترین لطمه زدن به یک ملت است. در گذشته استعمارگران نیروهای نخبه ملت ها را ترور فیزیکی می کردند. ترور فیزیکی درست است که ملت را از این فرد محروم می کرد اما آنها را تبدیل به یک شاخص می کرد و ملت در غیاب وی بر اساس شاخصی که این شخصیت ایجاد کرده اهداف را پیش می برد. اما الان مدت هاست که فلان رهبر سیاهپوست را ترور نکنند و او را از درون از بین ببرند و درون وی را خراب کنند. این ملت اینگونه ضربه هولناک تری می خورد. اما اگر شیوه ای که امروز دشمن به کار می گیرد توفیق پیدا کند،‌ نه تنها این نیروی انسانی به نقطه صفر می رسد بلکه کارکرد منفی نیز پیدا می کند. اگر یک نخبه دچار غرور و خود بزرگ بینی کاذب شود در واقع دیگر برای جامعه مخرب می شود. این عرصه است که دشمن به طور جدی روی آن کار می کند و ما مراقبت نمی کنیم.  




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.