ID : 9315765

نگاهی «فرایندمحور» به فتنه سازی های اجتماعی


عدم وجود «الگوریتم اجتماعی» مشخص، برای مواجهه با پدیده های سایبری-تکنولوژیکی هم چون وایبر و واتس آپ ، از سوی مسئولین کشور معترض شد. هنوز در کشور میان مقامات قضایی و دولتی اختلافات شدیدی در این حوزه وجود دارد و البته در حوادث این چنینی ابعاد ضدامنیتی این مجاری سایبری کاملا مشخص می شود.

به گزارش یزدرسا ،حادثه منزجرکننده اسیدپاشی های اخیر در اصفهان، آشکارا با همراهی و ساپورت ویژه رسانه های معاند غربی و غرب گرایان داخلی همراه شد.

 

حتی از این مسئله صرف نظر می کنیم که چندماه قبل از وقوع این حادثه مشکوک و دردآور، از گوشه و کنار سخنان فتنه گران قابل حدس زدن بود که خباثت جدیدی در آستین دارند. فقط حال دشمنان عنود ملت ایران را تصوربفرمایید که در منطقه پرآشوب غرب آسیا با وجود  این همه حوادث و ناامنی های عمیق، کشور و اجتماع آرام و بی آشوب ایران را رصد می نمایند!

حتما آرامش و امنیت کشتی جمهوری اسلامی در این دریای پرتلاطم زمانه، بزرگترین ناراحتی دشمنان است.

 

ان شاءالله نیروی انتظامی و سایر مراجع قانونی هر چه زودتر عاملین این قضیه را دستگیر خواهند کرد اما دقت نظر در این رویداد غمبار لازم است.

 

قبل از ذکر هر نکته، این توضیح لازم است که مقایسه حرکت اخیر با فتنه 88 و بحران سازی های ایام دوم خرداد صرفا جهت فهم بهتر رخداد است وگرنه هر رویدادی ویژگی های منحصری دارد.

طراحی توطئه ها و فتنه های جدید نقاط مشترک و مجزایی نسبت به فتنه های قبلی دارد.قرار نیست دشمن همیشه یک گونه عمل کند و البته حتما نمی تواند و نمی خواهد اصول و راهکارهای اصلی خود را تغییر دهد.

نکته قابل ذکر دیگر آنکه مولفه هایی که در ادامه ذکر می شود نتیجه یک نگاه « فرایند محور» به فتنه سازی های اجتماعی است و طبیعتا در این نگاه فتنه اجتماعی به مثابه یک « پک کامل طراحی امنیتی» دیده نمی شود.

 

مشخص است که در این حوادث مشکوک دست سرویس های امنیتی دشمنان بالاترین مولفه تحریک کننده و آتش افروز اصلی است- چنانکه دستگیری چند تن در این ماجرا این مسئله را ثابت نمود- اما فتنه اجتماعی مثل تزریق یک ویروس مخرب در بدن فرد است و پس از تزریق، نوع واکنش سیستم های دفاعی بدن هم بسیار مهم است.

 

تلاش برای فتنه اجتماعی

از منظر تئوریک،حادثه اخیر کاملا ویژگی های لازم برای تحریک یک فتنه اجتماعی در ایران-حتی شاید صرفا برای تست کردن - را به زعم غربی ها دارا است.

این مسئله کاملا «رخداد محور»(eventful)  است و ظرفیت تحریک یک فتنه اجتماعی که به اعتراض سیاسی منجر شود را از منظر تحلیل گران انقلاب های رنگی دارا است. فتنه 88 نقطه ضعف بزرگی برای طراحانش داشت و آن این بود که بهانه اعتراض کاملا سیاسی بود.

 

در موج جدید اعتراض سازی ها در جنگ نرم، دشمنان تلاش می کنند صبغه اجتماعی موضوع اعتراض را غلبه دهند و سپس وارد فاز اعتراض سیاسی شوند.

برخی از مسئله سازی هایی شبیه موضوع بحث، فی نفسه چندان مورد هدف نیست بلکه از حیث تمرین، تست، کادرسازی و احیای شبکه عملیاتی برای طراحی های آینده اهمیت دارد. در همین راستا برخی لایه های فتنه گران از این حوادث برای استارت کمپین انتخاباتی خود استفاده می کنند.

 

دوگانه سازی های متعصبانه:اگر در ذهن اصلی ترین طراحان دشمنی علیه ملت ایران بنشینیم، خواهیم فهمید راهکار اصلی آنها برای خباثت ورزی و فتنه سازی، ایجاد دوگانه های اجتماعی- سیاسی در فضای ایران است.

یکی از نکات قوت کشور عزیزمان همگونی بالای مذهبی و حس قدرتمند و فراگیر اتحاد ملی است.همانگونه که تجربه اول انقلاب به دشمنان ثابت نمود، ایجاد شکاف هایی با محوریت مولفه های قومی، نژادی و یا زبانی در ایران جواب نمی دهد.

 

شاید مهم ترین عارضه فتنه 88 این بود که با خیانت سران سه گانه فتنه و همراهی و اغفال و غفلت طیفی از سیاسیون، بدعت ایجاد تعارض در میان اجتماع با اقصاد سیاسی گذاشته شد.

خودخواهی سیاسی و برتری طلبی سکرآور این افراد سبب شد دشمنان پتانسیل شکاف درونی در میان اجتماع ایران اسلامی را شناسایی کنند و بر آن توجه و تاکید کنند و برای تعمیق و فعال سازی آن برنامه ریزی نمایند.

 

حقانیت نظام و کذاب بودن فتنه گران و ادعاهایشان با هزینه ای معادل 8 ماه فتنه گری ثابت شد. اما برنامه ریزی برای فتنه گری از طریق «مدیریت عواطف و احساسات» هم چنان وجود دارد.

سلاحی برنده تر از احساسات جمعی و عواطف اجتماعی وجود ندارد. سوار شدن بر موج احساسات- البته واقعا مسئله اسیدپاشی دردآور و رنجش آور است- و  سوء استفاده از عواطف جمعی شاخصه دیگر این حرکت است.

 

بسط موضوعی و محتوایی اعتراض

گسترده سازی موضوع و بسط آن به مسائل دیگر(امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و ..) به همراه متهم سازی نهادها و مسئولین حافظ امنیت، مولفه دیگر این حرکت است .

معمولا وظیفه گسترده سازی را لایه های موظف و هوشمند فتنه به عهده می گیرند.آنها هستند که فلش اتهامات را به طرف خاصی جهت گیری می کنند و تفسیر و تحلیل خود از رویداد را بسط و ترویج می دهند.

 

مدل سن پترزبورگ – مسکو

این حادثه مشکوک از حیث مکانی و زمانی نیز قابل توجه است.از حیث مکانی، روی دادن این «رخداد» در شهری مثل اصفهان، معنی دار و دارای موضوعیت است.یکی از اصلی ترین نقاط ضعف طراحان فتنه 88، تمرکز و انحصار عملیاتی آنها در شهر تهران بود.

 

تجربه فتنه 88 به دشمنان نشان داد برای گسترش فتنه و آشوب در ایران، توجه به تهران به تنهایی جواب نمی دهد.اگر به حوادث دو سال پیش کشور روسیه و طراحی غربی ها برای ضربه زدن به پوتین دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که مدل سن پترزبورگ- مسکو به مثابه آونگی از حرکت رفت و برگشتی آشوب اجتماعی مد نظر غربی ها بود.

 

مدل سن پترزبورگ- مسکو یک الگوی جدید از اعتراضات مخملی است که در ایران به مدل اصفهان-تهران ترجمه می شود. از منظر طراحان فتنه،برای همراهی طیف وسیعی از اجتماع ایران اسلامی با امیال و اهوای فتنه گران، مدل های چندگانه آشوب شهری بیشتر جوابگو است.

 

توجه به موضوعیت زمانی

بازه زمانی وقوع این رخداد مشکوک هم مهم است. اصولا محرم و صفر ماه همگرایی ایرانیان است.برای شکستن وحدت اجتماعی، دشمن اتفاقا به نقاط قوت چشم طمع می دوزد.

البته تلاش برای نوعی «مدیریت بغض» نیز دیده می شود.رقیق شدن دل ها در این ایام و انزجار جمعی مردم از ظلم و ظالم در این ایام در اوج قرار دارد. دشمن با توسل به این حادثه می خواهد جهت سلبی قلوب و دل ها را تغیییر دهد و برای عواطف پاک مردم، «ظالم» مدنظر خود را بسازد و بتراشد.

 

اعتراض سازی شبه مدنی

پررنگ بودن نقش فضای مجازی در تحریک عواطف وشایعه سازی اسیدی ، بخش همیشگی طراحی های امنیتی دشمنان در دنیای مدرن است.

مسئله اسیدپاشی در اصفهان ادامه دهنده «اعتراض سازی شبه مدنی» است. ترویج و گسترش شبکه های اجتماعی جدید(نظیر وایبر و واتس آپ و ..) فضایی را ایجاد کرده است که در آن صاحبان قدرت برتر سایبری، به طمع بیفتند تا فرآیندی را طراحی و اجرا نماید که در آن مردم به گیرندگان منفعل پیام ها و اندیشه های آنان تبدیل شوند .

 

گرچه این تاثیر گذاری از عمق و گستردگی تمام و کمال برخوردار نیست ، اما با فنون نوین ایجاد و مدیریت هیجان های کاذب و مجازی، می توانند بخشی از جامعه «شبه مدنی» را از فضای «سایبری» به فضای «واقعی» کشانده ، زمینه را برای ایجاد دگرگونیهای مورد نظر قدرتهای سلطه جو و توسعه طلب فراهم نمایند .

 

در این راستا نقش کاتالیزوری عناصر آموزش دیده ،برای فعال سازی پروژه«اعتراض سازی شبه مدنی » فوق العاده مهم است.لایه هدفمند بازیگران فتنه وظیفه دارند احساس اقلیت را به باور اکثریت تبدیل کنند و تفسیر خود از وقایع را به یک باور عمومی و مقبول مبدل سازند.

 

به طور کلی می توان به عدم وجود «الگوریتم اجتماعی» مشخص، برای مواجهه با پدیده های سایبری-تکنولوژیکی هم چون وایبر و واتس آپ ، از سوی مسئولین کشور معترض شد. هنوز در کشور میان مقامات قضایی و دولتی اختلافات شدیدی در این حوزه وجود دارد و البته در حوادث این چنینی ابعاد ضدامنیتی این مجاری سایبری کاملا مشخص می شود.

 

پاسخ های ناکافی و تحریک کننده به اعتراضات

متاسفانه این پازل با حرکت آگاهانه رسانه های فتنه گرای داخلی و متهم سازی بسیجی ها و حزب اللهی ها – البته با کنایه و اشاره - در حال تکمیل شدن است.

 

از دشمنان و فتنه گران انتظار عدم دشمنی بی جا است ؛ اما جای تعجب در عملکرد غیرمنصفانه و تحریک کننده برخی رسانه های دولتی است.به نظر یکی از نظریه پردازان انقلاب های مخملی، سه عنصر محوری تاثیر گذار درانقلاب های مخملی عبارتند از :

1- ایدئولوژی مخالف  2- تحریک مخالفین   3- پاسخ های ناکافی دولت

که در صورت تناسب زمانی و محتوایی عناصر فوق با یکدیگر ،شرایط لازم برای وقوع انقلاب مخملی مهیا می گردد.

 

عنصر تحریک در انقلاب مخملی نقش ویژه ای دارد و به نحوی باید طراحی و اجرا شود که اقدامات دولت نه تنها به فرونشاندن نارضایتی ها کمک نکند بلکه ناخواسته آنها را تشدید کند.

( van Inwegen , 2006 , 187)به عبارت دیگر نحوه عکس العمل حاکمیت در برابر اعتراضات این چنینی بسیار مهم است.

 

در روزهای گذشته مقامات قضایی و امنیتی و حتی برخی از اعضای دولت واکنش بسیار خوبی نسبت به مسئله اسیدپاشی اصفهان نشان دادند و با محکومیت قاطع موضوع از خلط و بسط این رخداد با مسائل دیگر(امر به معروف و ..) پرهیز کردند.

 


اما برخی دیگر از اجزای دولت و عموم رسانه های دولتی به صورت غیرهمساز، آدرس دیگری را در تحلیل های خود نشانه رفتند.

پاسخ های ناکافی دولت همین ابهام و چندگانگی در برخورد با مسائل اجتماعی اعتراضی است.متاسفانه برخی صحبت های مسئولین دولتی در این راستا، خارج از تدبیر حداقلی و دور از نجابت و انصاف بود.

 

سوال منطقی از ایشان این است که کسانی که از اولویت های امر به معروف سخن گفتند و به طور ناخواسته به شایعات دامن زدند، چه اولویت و ضرورتی داشت که این سخنان را در این موعد زمانی خاص بیان کنند؟


آیا برخی مسئولین از اثرات همنشینی سخنانشان با شایعات اسیدی ضد انقلاب، بی اطلاع بودند؟

محتوای برخی اظهارات مقامات دولتی با توجه به زمان خاص ایراد آن، نقض کننده لفظ سخنان است چرا که خواسته یا ناخواسته مسئله را پیچیده تر می کند و اختلاف زایی اجتماعی به دنبال دارد.امیدواریم دولت متوجه  خطر قطبی سازی اجتماعی و بالا بردن سطح تنش باشد.

 

وظیفه دولت توجه همزمان به «اقتصاد و فرهنگ» به صورت «مدیریت جهادی و با عزم ملی» است و نباید در دام حاشیه سازی ها قرار بگیرد.

نویسنده : دکتر محمد مهدی صادقی

 

انتهای پیام/ص
 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.