ولایت فقیه و پیشینهای بیش از هزار سال
به گزارش یزدرسا به نقل از بافق خبر؛ مسئله «ولایتفقیه» بهعنوان یک رکن اساسى در حوزه سیاست اسلامى مطرح است. درواقع تصویرى کلى از «مکتب و نظام سیاسى اسلام» عرضه میکند. ولایتفقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم(ع) است، همانگونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبى اکرم (ص) قرار دارد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعه اسلامى و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلامشناس قرار گیرد که اگر معصوم(ع) حضور داشت شخص او و اگر نبود فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.
این دیدگاه از نتایج پذیرش این نکته است که وظیفه اصلى حکومت از دیدگاه اسلام بسط ارزشها و احکام الهى در جامعه است و براى تحقّق چنین آرمانى نیاز است در بالاترین مصدر تصمیمگیرى شخصى آگاه به دین قرار گیرد. البته بدون شک این شخص باید از اوضاع سیاسی جهان نیز مطلع و توانایى اداره جامعه اسلامی را نیز دارا باشد. هنگامیکه لفظ «ولایت» در مورد فقیه به کار میرود، مراد از آن همان حکومت و زمامدارى امور جامعه است.
ولایت به معناى اداره امور جامعه است که همان ولایت سیاسى است زیرا «فقیه» که بر جامعه ولایت دارد سرپرستى یکایک افراد آن جامعه، حتى سایر فقها و بلکه شخص خود را به عهده دارد و این امر ازآنروست که هر جامعهاى براى اداره امور خود نیازمند مدیرى است. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «و ملأ بُدّ لکلّ قوم من أمیر برّ أو فاجر» (هر قوم و گروهى ناگزیر باید رهبر و رئیسى داشته باشد، چه نیکوکار و چه بدکار). این یک نیاز اجتماعى است. هر جا جمعى تشکیل میشود، برخى از وظایف و شئون اجتماعى تحقّق پیدا میکند که سامان یافتن آن ریاست و زعامتى را میطلبد؛ بنابراین، فقیه بر امت بهعنوان مدیرى که مجموعه حرکت جامعه را به سوى آرمانهاى اسلامى سوق میدهد، ولایت دارد و درواقع، «ولایت» تجلّى همان مدیریت دینى است.
مسئله «ولایتفقیه» به مفهوم زمامدارى جامعه اسلامى از سوى کسى که به مقام اجتهاد در فقه رسیده، از دیدگاه برخى، امرى جدید در تاریخ اندیشه اسلامى است و قدمت آن کمتر از دو قرن است. نخیر این پیشینه تاریخی دارد و از زمان غیبت صغرا حضرت با نصب نائبان خاص جامعه را آماده پذیرش این امر نمود که در عصر غیبت اداره جامعه بر عهده فقیهان عادل گذاشتهشده، امرى مسلم و بیتردید بوده است. بهعنوان نمونه در طول تاریخ مواردی را عنوان مینمایم: مرحوم شیخ مفید که از فقهاى بزرگ تاریخ شیعه، مطالبى در مورد ولایتفقیه دارد؛ که از سخنان او در مورد ولایتفقیه بیش از هزار سال میگذارد. مرحوم شیخ مفید (متوفای 413ق) از فقهاى بزرگ تاریخ شیعه در قرن چهارم و پنجم هجرى است. تمام سخنان این فقیه بزرگ جهان اسلام از پذیرش اصل ولایتفقیه و اینکه فقیهان متکفّل زمامدارى امور جامعه اسلامى در عصر غیبت از سوى امامان معصوم (ع) هستند، حکایت دارد و این کلمات گهربار که بیش از هزار سال از تاریخ آن میگذرد و مرحوم ملأ احمد نراقى، معروف به فاضل کاشانى، معاصر فتحعلى شاه قاجار، به بحث ولایتفقیه پرداخته است.
بعد از شیخ مفید عالمان دیگر، یکى پس از دیگرى، در مورد ولایتفقیه و حدود اختیارات آن بحث کردهاند. ازجمله آنها میتوان به شیخ ابوالصلاح حلبى (متوفای 447ق)، ابن ادریس حلى (متوفای 598ق)، محقق حلى (متوفای 676ق)، محقق کرکى (متوفای 940ق)، مولا احمد مقدس اردبیلى (متوفای 990ق)، جواد بن محمد حسینى عاملى (متوفای 1226ق)، ملأ احمد نراقى (متوفای 1245ق)، میر فتاح عبد الفتان بن حسینى مراغى (متوفای 1274 – 1266ق)، شیخ محمدحسن نجفى، صاحب جواهر (متوفای 1266ق)، شیخ مرتضى انصارى (متوفای 1281ق)، حاجآقا رضا همدانى (متوفای 1322ق)، سید محمد بحر العلوم (متوفای 1326ق)، آیتالله بروجردى (متوفای 1382ق)، آیتالله شیخ مرتضى حائرى (متوفای 1362ش)، امام خمینى (متوفای 1368ش)، اشاره نمود.
سیدمحمد شهیدی
Related Assets:
-
اصل حکومت اسلامی هیچ گاه با رأی مردم تغییر نمی کند/ تفسیر مغرضانه از نهج البلاغه مردود است
-
روحانی به دنبال جلب نظر است/ علی(ع) همیشه امام جامعه بود
-
ایجاد شبهه زیبنده رییس جمهور نظام اسلامی نیست/تعیین ولیّ و حاکمیت بر مردم به دست خداوند است
-
سرنوشت بنی صدر ؛ فرجام مخالفت با ولایت فقیه / آیه ولایت محکمترین دلیل بر حقانیت ولایت امیرالمومنین (ع) است
-
سکوت مدعیان حقوق بشر در برابر نسل کشی در میانمار / لازمه استمرار فرهنگ غدیر، تبعیت از ولایت فقیه است