ID : 10514168
یاداشت/ مصطفی قاسمی پور

پیش فرض های یک رفراندوم


اگر الان همه پرسی گذاشتیم و اکثریت رای دادند به عدم موفقیت دولت در مسئله مهمی مثل اقتصاد و مسکن (که البته با آماری که دولت می دهد، بعید است مردم به عدم موفقیت رای دهند) چه باید کرد؟ یعنی ما متوجه شدیم طبق نتایج سر صندوق 70 درصد مردم از دولت ناراضیند. خوب ثم ماذا؟!

یزد رسا به نقل از سرو ابرکوه؛ 1) خبر ساده بود و خیلی سریع شد تیتر اول اکثر رسانه های داخل و خارج، ذوق زدگی طیف برانداز خارج از سویی و یادآوری خاطره تلخ به حاشیه بردن مسائل کشور در دوران 8 ساله اصلاحات: برای مسائل اساسی رفراندوم برگزار کنید!


2) در سال هایی که لودر اصلاح طلبان بر فرمان زیر و رو کردن دانشگاه بود و احزاب یکه تاز آن روز و منحله این روزها بر طبل تجدید نظرطلبی می زدند پیاده نظام آن هفته های آن احزاب و خارج نشینان این روزهای تاریخ به رفراندومی نمادین پرداختند: جمهوری اسلامی آری؟ اقدامی بسیار تنش زا که اکثرا نیز به نهایتا به خشونت و هیجانات کاذب دانشجویی ختم می شد.


3) اینک اما رئیس جمهور در حالی که بارها اعلام کرده است از رکود عبور کرده ایم و تورم از 47 درصد خرداد 92 ، به 17 درصد آذر 93 ، تقلیل یافته و بیکاری و نقدینگی و... مهار شده در همایش اقتصاد دانان از راه حل رفراندوم برای مسائل اساسی سخن گفت. پیشنهادی که ابتدائا چند پیش فرض را می طلبد:


4) تشخیص اینکه یک مسئله مهم هست یا نه با کیست؟ یا کدام مرجع و یا نهادی می تواند به مهم بودن یک موضوع صحه گذارند؟ مثلا اگر وزارت اقتصاد هدفمندی رایانه ها را منوط به همه پرسی بداند و وزارت رفاه نه، چه باید کرد؟ اصلا کل کابینه بگویند می خواهد و مثلا مجلس بگوید نمی خواهد آن وقت چه؟!!


5) مرجع برگزاری این همه پرسی کیست و کدام دستگاه؟ شاید گفته شود وزارت کشور! حتما می دانید که بخاطر هزینه های بالای یک انتخابات از سویی و درگیر شدن بسیاری از بخش های کشور با آن بخاطر مسائل خاص سیاسی و امنیت، انتخابات ها ادغام شد. حال فرض کنید در سال دست کم 4 موضوع مهم برای همه پرسی داشته باشیم (بفرض تحقق بند 4 فوق الذکر) آیا وزارت کشور می تواند سالی 4 بار انتخابات برگزار کند؟!!


6) از بند 4 و 5 که بگذریم مثلا اگر الان همه پرسی گذاشتیم و اکثریت رای دادند به عدم موفقیت دولت در مسئله مهمی مثل اقتصاد و مسکن (که البته با آماری که دولت می دهد و حقیر در بند 3 ذکر کردم بعید است مردم به عدم موفقیت رای دهند) چه باید کرد؟ یعنی ما متوجه شدیم طبق نتایج سر صندوق 70 درصد مردم از دولت ناراضیند. خوب ثم ماذا؟!


7) از همه بندهای بالا که بگذریم پیش فرض اساسی یک رفراندوم و تحقق نظر آقای رئیس جمهور این است که ریاضیات برخی دوستان را تقویت کنیم. مثلا بدانها یاد دهیم 24 بزرگتر از 13 است و اختلاف این می شود 11. اگر خدای نکرده این تقویت پایه ای ریاضی رخ ندهد ممکن است دوباره کاندیدایی که آرائش از مجموع 40 میلیون رای از  آراء باطله کمتر است بگوید رای منو پس بده و تقلب شده! خوب آن وقت تکلیف چیست؟ البته برای عده ای نیاز نیست چون شمارش شان آنقدر قوی است که 7 دهم درصد را هم از یک درصد افتراق داده و بعد به فرد برتر تبریک می گویند.


8) از پیش فرضهای اساسی و واجب اللزوم برای رفراندوم صاف بودن دل طرفین از یکدیگر بعد از انتخابات است!!. مثلا در برنامه شناسنامه آقای نوبخت گفتند ما نتوانستیم در سال 88 دلمان را با کاندیدای پیروز صاف کنیم! خوب حالا فرض بفرمایید با حداقل سالی 4 رفراندوم و 12 تا در 4 سال یک دولت، اگر دل هایی از هم صاف نباشد چه بلایی سر وحدت جامعه خواهد آمد؟!!


9) بد نیست به این پیش فرض ها اضافه کنیم که حقوقدان و حقوق خواندها جواب بدهند اینکه برای مسائل اساسی رفراندوم گذاریم در کدام بند قانون اساسی است؟ در کدام طرح و لایحه تصویبی مجلس بوده و شان آن در شورای نگهبان چیست؟


10) پیش فرض های دیگری را هم می توانیم برای این پیشنهاد بکار ببریم و حرف زیاد است و در حوصله یک مقاله نیست ولی براستی ریشه معرفتی، عملیاتی و فکری این قبیل نظرات در کجاست؟ چه کسانی این افکار را ساخته و پرداخته کرده و چرا فردای این صحبت ها لشگر به صف شده نشریات و جراید و ماهواره های ضدانقلاب با آب و تاب از آن استقبال کردند؟


نکته پایانی: براستی دولتی که پیروز انتخابات شده، تمام ارکان جریان رقیب نتیجه را پذیرفته اند و به او تبریک گفته و دست همکاری بسویش دراز کرده اند و توانسته با خزانه خالی هم نظام تحریم ها را بشکند و هم از رکود عبور کند و هم در رخدادی بی نظیر 30 درصد تورم را کم کند و به قول رئیس جمهور با توافق ژنو قدرت های جهان جلوی ما به زانو در آمدند(سخنرانی اهواز) چه نیازی به این نوع حرف های حاشیه ساز است؟
..............................................
امام امت 12/8/80 : همان‌طور که آن روز در میدان امام (اصفهان) به آن جمعیت عظیم عرض کردم، آنها مکر و توطئه می کنند؛ ما باید در مقابل آنها ضدّ مکر، ضدّ توطئه و ضدّ حمله کنیم؛ «و مکروا و مکراللَّه»؛(5) «انّهم یکیدون کیدا و أکید کیدا».(6) اگر از دشمنی آنها غفلت کردیم، باخته‌ایم. اگر برای ضدّ حمله آنها چاره‌ای نیندیشیم، دشمن را به دست خود موفّق کرده‌ایم. این‌که من مرتّب به مسؤولان، به مردم و بخصوص به جوانان هشدار می دهم، به این خاطر است.


ما امروز در دوران حساسی هستیم. آیا جوان می تواند بی تفاوت بماند؟ حمله دشمن به ما یک امر طبیعی است. هیچ لازم نیست که ما دستگاه های ویژه‌ای داشته باشیم تا از اعماق کارهای آنها برای ما خبر بیاورند، که البته خبرهای ویژه هم داریم؛ این‌طور نیست که نداشته باشیم. اما اگر آن خبرها را هم نداشتیم، خیلی واضح و منطقی و طبیعی است که دشمن علیه ما توطئه کند.


عدّه‌ای می آیند و بحث توهّم توطئه را مطرح می کنند. در دانشگاه و محیط روشنفکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمی کند؛ امریکا علیه ما توطئه نمی کند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! امریکایی های به این نازنینی.!

نویسنده: مصطفی قاسمی پور




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.