ID : 8601257

چرا هیچ توافقی بدتر ازعدم توافق نیست؟


در روزهای اخیر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با ایجاد کمپین توئیتری«هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»از کلید خوردن پروژه جدیدی در راستای تحمیل یک توافق پرهزینه دیگر به کشور و ملت ایران رونمایی کرد.

یزد رسا؛ محمد پازوکی طی یادداشتی در پایگاه اطلاع رسانی اردکان گویا نوشت: در روزهای اخیر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با ایجاد کمپین توئیتری«هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»از کلید خوردن پروژه جدیدی در راستای تحمیل یک توافق پرهزینه دیگر به کشور و ملت ایران  رونمایی کرد.
کمپینی که سازندگان آن با آوردن تعابیری از این دست سعی  میکنند ذهن مخاطبان جامعه ایرانی را برای پذیرش یک توافق ضعیف دیگر آماده کرده و این نکته را القاء کنند که در شرایط موجود هر توافقی بهتر از عدم توافق است ولو مفاد این توافق در سطح توافقنامه ترکمانچای یا توافقنامه گلستان باشد.
از دلایل مهم وزارت امور خارجه دولت دکتر حسن روحانی برای رسیدن به یک توافق حداقلی ریشه در یک اقدام نابخردانه دارد که بارها و بارها توسط مقام معظم رهبری ودیگر دلسوزان نظام و انقلاب نسبت به آن هشدار داده شده بود.
اقدامی که از همان روزهای آغازین شروع به کار دولت جدیدشروع شده و متأسفانه تا کنون نیز ادامه دارد و آن چیزی جز گره زدن سرنوشت کشور به نتیجه مذاکرات هسته ای نیست.
و اما ایجاد چنین کمپین ذلیلانه و خفت باری درست زمانی اتفاق می افتد که دکتر حسن روحانی،دکتر محمد جواد ظریف،دکتر عباس عراقچی و همه کسانی که به نحوی از انحاء با پرونده مذاکرات هسته ای ارتباط داشتند یک هفته ای را در نیویورک منتظر ماندند تا در حاشیه شصت و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد مذاکرات هسته ای را با گروه 1+5 ادامه داده و به این مسئله امید داشتند که در این دور از مذاکرات ممکن است طرف غربی از مواضع زیادهخواهانه خود کوتاه آمده وایشان موفق به امضای یک توافق نامه جامع هسته ای می گردند و پس از آن در مصاحبه های خود اعلام میکنند که موفقیت حاصل شده نتیجه هنر ایشان در مذاکره و تسلطشان بر فنون دیپلماسی بوده که اکنون توانسته ایم از کشوری که می تواند تمام سیستم دفاعی ایران را با یک بمب خود از کار بیندازد اجازه یک غنی سازی نمایشی را گرفته ایم.
از دیگر مواردی که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت  سقف انتظارات غربی ها از تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران است.آنچه از شواهد امر پیداست نشان می دهد که سقف انتظارات غربی ها از ایران آنقدر بالاست که حتی خوش بین ترین تیم مذاکره کننده ایرانی نیز بر سر یک دوراهی استراتژیک قرار گرفته که بدین شرح است:
1-اعلام واقعیات مذاکره و بیان زیاده خواهی گروه 1+5 برای مردم و به تبع آن انصراف کامل از مذاکرات و یا انصراف موقت از مذاکره تا زمانی که گروه 1+5 به درک درستی از شرایط موجود رسیده وخواسته های خود را با شرایط واقعی تطبیق دهد.
2-ایجاد زمینه های داخلی و خارجی برای پذیرش هر نوع توافقی هر که چند ضعیف باشد.
همانطور که از فعال شدن ظرفیت های فرهنگی واجتماعی موجود برمی آید مشخص می شود که  دولتمردان و وزارت امور خارجه راه دوم را انتخاب کرده و با قرار دادن اسامی«عباس کیا رستمی»،«اصغرفرهادی»،«مجیدمجیدی»،«رخشان بنی اعتماد»،«رضا میر کریمی»و«محمد مهدی عسکر پور» در این کمپین تلاش می کند تا از وجهه و اعتبار این افراد که همگی از سینماگران برجسته و شناخته شده ایرانی در سطح بین المللی هستند استفاده کرده و این طور وانمود کنند که شرایط ایران به گونه است که مردم از هر توافقی که بین دو طرف مذاکره صورت پذیرد حمایت می کنند.
به عبارت دیگر با قرار دادن  این افراد به عنوان نمایندگان افکار عمومی ایران به جهانیان نشان می دهند که مردم ایران تشنه توافق با غرب هستند هرچند که آن توافق ضعیف بوده و منافع و حقوق مسلم ملت ایران را نادیده بگیرد.
در این  میان مسئله ای  که باعث تعجب فراوان تحلیل گران و کارشناسان روابط بین الملل می شود این است که چرا آقای دکتر روحانی رئیس جمهور فعلی و رئیس تیم مذاکره کننده هسته ای در سال های 2003و 2004 و آقای دکتر ظریف که در آن مذاکرات حضور داشتند از اشتباه راهبردی خود در آن دوران درس عبرت نگرفته و دوباره مسیر پیموده را می پیمایند.
بدین صورت که در سال های 2003 و 2004،سه کشور اروپایی انگلستان،آلمان وفرانسه که مسئول مذاکره با ایران بودند پس از مشاهده اشتیاق فراوان طرف ایرانی برای رسیدن به توافق،سطح خواسته های خود را بالاتر برده و در نهایت موفق شدند خواسته های خود را به تیم مذاکره کننده ایرانی آن دوران تحمیل کنند.
در مذاکرات کنونی نیز ملت ایران امیدوار است که دلاوری دیپلمات ها در مذاکره سبب دلواپسی آنان از نتایج مذاکره نشود همانگونه که در سال های پایانی دوران اصلاحات شد.
از طرفی باز خوانی سخنان دکتر محمد جواد ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا خالی از لطف نیست و دلیل اصلی انتخاب شعار«هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست»را مشخص می کند.
ظریف در شورای  روابط خارجی آمریکا و در پاسخ سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه تأثیر شکست مذاکرات هسته ای بر سیاست داخلی ایران چیست گفت:«اگر با وجود تلاش های ما برای تعامل،این تلاش ها  بی نتیجه بماند مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می شود به این عملکرد ما پاسخ دهند.»
با کمی جست و جو در حافظه تاریخی خود  با ادبیات مشابهی از جانب دکتر ظریف رو به رو می شویم که یاد آور ادبیات کنونی وی می باشد.
ایشان در یک گفت و گوی غیر رسمی با محمد البرادعی با لحنی غیر دیپلماتیک به البرادعی می گوید:«بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از شکست مذاکرات ما سود می برند آنها موفقیتی در این گفت و گو ها نمی بینند و از طرفی آن ها آدم های پرنفوذی هم  هستنند. اعتبار اروپایی ها و مذاکره کنندگان ایرانی هردو در ایران از دست رفته است.این تنها مشکل اعتماد به آن ها نبود این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود،اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه»
با مقایسه سخنان  دکتر محمد جواد  ظریف در  آن دور از مذاکرات و این دور از مذاکرات به این نتیجه می رسیم که محور مشترک سخنان ایشان بحث های انتخاباتی بوده و ایشان دلیل اصلی وجوب رسیدن به توافق را پیروزی در انتخابات می داند نه حفظ منافع ملی.




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.