ID : 9115746

توبه "حر" چه زمانی قبول شد؟ / "درس كربلا" از منظر رهبر انقلاب


حر تمام این ندامت و توبه و بازگشت را پیش از وقوع حادثه مرتکب شد و هنگام اتمام حجت ولی، تابع امر او شد حال آنکه فتنه‌گران در ۸ ماه بعد از انتخابات ۸۸ که رهبری مدام فتنه‌گران را به بازگشت به آغوش ملت دعوت می‌فرمودند آنها از دشنام دادن به ملت کوتاه نیامدند و نه ۸ ماه؛ امروز نیز بعد از گذشت ۵ سال هنوز توبه نکرده‌اند، هرچند دیگر کار از کار گذشته است.

یزد آوا؛ محمد خاتمی هنگامی که ریاست جمهوری کشور را در اختیار داشت، در بیشتر سخنرانی‌های خود از ادبیات مدرن برای فهم مسائل استفاده می‌کرد، ادبیاتی که از سوی یک روحانی کمتر دیده شده بود؛ جامعه مدرن، مدنیت، آزادی‌های اجتماعی، گفت‌وگوی تمدن‌ها و امثالهم باعث شد او را بیشتر یک شخصیت مدرن بشناسند تا یک روحانی مکتبی. (البته بگذریم از آنکه این رویه بعد‌ها باعث شد او در پارادوکس غرب ساخته تقابل دین و آزادی، دین را کنار بگذارد و به آزادی ارجحیت دهد.) این رفتار خاتمی درس عبرتی بود برای روحانی که ضمن فریاد تعامل با دنیا، رابطه با کدخدا و توسعه‌گرایی برون‌ زا بیشتر با ادبیات یک روحانی مکتبی سخن بگوید و مثال‌های تاریخی دینی را برای فهم مسائل برای مردم به‌کار ببرد. اما باید گفت امان از تفسیرهای به رأی از وقایع تاریخی که هر کس مبتنی بر شرایط خود و فرار از مشکلاتش یا حل دغدغه‌هایش به انجام می‌رساند.

حسن روحانی در سفر اخیرش به زنجان با توجه به نزدیکی ایام محرم اباعبدالله و در شهری که عزاداری‌هایش برای سالار شهیدان زبانزد خاص و عام است به تبیین ۲ مساله سیاسی روز مبتنی بر وقایع کربلا پرداخت و تفاسیری از آن ارائه داد که همگان را متعجب ساخت. ترس روحانی از جریان اصلاح‌طلب و پایگاه اجتماعی‌ای که چماق آن مدام بر سر روحانی می‌خورد باعث شده روحانی هر از گاهی به یاد این پایگاه اجتماعی بیفتد و صحبت‌هایی را که خوشایند این جریان باشد بر زبان جاری سازد؛ اگرچه شاید خود او هم بداند این پایگاه اجتماعی عِده و عُده چندانی نباشند و البته رفع حصر سران فتنه نیز که مهم‌ترین ابزار برای بروز اجتماعی کل جریان اصلاحات است؛ چه مجمع روحانیون که برای خبرگان آماده می‌شود و برای ابراز وجود و رسانه‌ای شدن از این دستاویز استفاده می‌کند و چه روحانی برای حفظ پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبی در انتخابات آتی ریاست جمهوری!

حسن روحانی گفت: «یکی از بالاترین منکرات، اختلاف و تفرقه در جامعه و دامن زدن به این موضوعات است. نباید بگذاریم در جامعه تفرقه، اختلاف و شکاف ایجاد شود. گویا زندگی یک عده تنها در شکاف و تفرقه بین مردم و دولت، مردم با مردم و بین جناح‌های مختلف در کشور است. اگر اشکال و گناهی بوده به تفرقه دامن نزنیم و از آن بگذریم، چرا که ما تابع همان حسینی هستیم که توبه حر را هم قبول کرد. من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر و عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز ابا عبدالله الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر در برابرش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشید.»

برخي معتقدند، با بیان این مطلب تلاش شده تا جرم فتنه‌گران را نادیده بگیرد و آنها را به حر تشبیه کند تا از جرمشان گذشته شود؛ حال آنکه در این مساله چند خلط تاریخی وجود دارد.

۱- حر بن یزید ریاحی در روزهای ابتدای ورود امام حسین (ع) به کربلا جلوی ایشان را گرفت و با تمام احترام با ایشان برخورد کرد که مثال‌های تاریخی آن بسیار وجود دارد اما فتنه‌گران از ابتدا بی‌شرمی را نسبت به نظام به تمام رساندند.

۲- سید بن طاووس در لهوف می‌نگارد: «پس از آن، امام حسین علیه‌السلام در مقابل لشکر کوفیان، فریاد برآورد که آیا فریادرسی هست که از برای رضای پروردگار به فریاد ما برسد؟ آیا کسی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله، شر دشمنان را دفع نماید؟ در این هنگام حُربن یزید ریاحی رو به سوی عمرسعد کرد و گفت: آیا با این مظلوم جنگ خواهی کرد؟! عمرسعد گفت: به خدا قسم، جنگی خواهم نمود که آسان‌ترین مرحله‌اش این باشد که سرها از بدن‌ها به پرواز در‌آید و دست‌ها از تن‌ها بیفتد.

حر بعد از شنیدن این سخن، به گوشه‌ای رفت و از یاران خود کناره گرفت و در مکانی دور از آنها بایستاد و بدنش به لرزه درآمد. مهاجر بن اَوْس او را گفت: به خدا قسم کار تو مرا به شک و تردید انداخته، اگر از من بپرسند که شجاع‌ترین مرد اهل کوفه کیست، من از نام تو نمی‌گذرم؛ پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟!

حُر در جواب او گفت: به خدا که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند که هیچ‌چیز را بر بهشت، اختیار نمی‌کنم اگر چه بدنم را پاره‌پاره کنند و بسوزانند!

حر بعد از این گفتار، سوار مرکب شد و به سمت امام حسین علیه‌السلام آمد، در حالی که سر به زیر داشت و به پهنای صورت اشک می‌ریخت و دست را بر سر نهاده و می‌گفت: خداوندا! به سوی تو انابه نمودم و از درگاه احدیتت مسألت می‌نمایم که توبه مرا قبول فرمایی، زیرا دل‌های اولیای تو و اولاد دختر پیغمبر تو را به رعب و خوف افکنده‌ام.

به خدمت امام حسین علیه‌السلام عرضه داشت: فدایت گردم! منم آن کسی که ملازم خدمتت بودم و تو را از برگشتن به سوی مکه یا مدینه مانع گردیدم و کار را بر تو سخت گرفتم و گمانم نبود که این گروه بی‌دین ظلم را به این اندازه که دیدم برسانند و من توبه و بازگشت به سوی خدا نمودم، آیا توبه من پذیرفته است؟ امام علیه‌السلام فرمود: بلی! خدا توبه تو را قبول خواهد فرمود، حال از مرکب خود فرود آی.

حر سپس گفت: «چون من اول کسی بودم که بر تو خروج کردم و در مقابل تو ایستادم، پس اذن عطا فرما که اول کسی باشم که در حضور تو کشته می‌شود، شاید در فردای قیامت یکی از اشخاصی باشم که با جد بزرگوارت صلی الله علیه و آله مصافحه می‌نمایند.»

حر تمام این ندامت و توبه و بازگشت را پیش از وقوع حادثه مرتکب شد و هنگام اتمام حجت ولی، تابع امر او شد حال آنکه فتنه‌گران در ۸ ماه بعد از انتخابات ۸۸ که رهبری مدام فتنه‌گران را به بازگشت به آغوش ملت دعوت می‌فرمودند آنها از دشنام دادن به ملت کوتاه نیامدند و نه ۸ ماه؛ امروز نیز بعد از گذشت ۵ سال هنوز توبه نکرده‌اند، هرچند دیگر کار از کار گذشته است.

به قول رهبر انقلاب: «وقتی امام حسین علیه‌السلام کشته شد، وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت، وقتی فاجعه اتفاق افتاد، وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگر چه فایده؟... اگر خواص در هنگام خودش، کاری را که لازم است، تشخیص دادند و عمل کردند، تاریخ نجات پیدا می‌کند و حسین‌بن علی‌ها به کربلا کشانده نمی‌شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، یا نفهمیدند و با هم اختلاف کردند... معلوم است که در تاریخ، کربلا تکرار خواهد شد. [بیانات مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان و نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله‌، ۲۰/۳/۷۵[

روحانی در بخش دیگری از سخنان خود در جمع مردم این شهر گفت: «درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است.» مقام ریاست جمهوری در شرایطی کربلا را صحنه تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌داند که رهبر معظم انقلاب در سلسله مباحث عبرت‌های عاشورای خود کربلا را درس زیر بار ظلم نرفتن و در برابر ظلم خم نشدن می‌دانند. ایشان در پادگان دو کوهه فرمودند: «امام حسین علیه‌السلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمی‌تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه‌السلام فرمود: «هیهات منا الذله». حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنی عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیه‌السلام مظهر عزت بود و چون ایستاد، پس مایه فخر و مباهات هم بود. این عزت و افتخار حسینی است. یک وقت کسی حرفی را می‌زند، حرف را زده و مقصود را گفته است اما پای آن حرف نمی‌ایستد و عقب‌نشینی می‌کند؛ این دیگر نمی‌تواند افتخار کند. افتخار متعلق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفان‌ها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین علیه‌السلام این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادت عزیزان و اسارت حرم شریفش ایستاد. عزت و افتخار در بعد یک حرکت انقلابی این است.»

امام حسین با یزید تعامل سازنده نداشت و دقیقا بر خلاف این موضوع در برابر توقع بیجای یزید ایستاد. رهبری در همان گفتار می‌فرمایند: «او [یزید] بر اثر جهالت و تکبر و دوری از همه فضایل و معنویات انسانی یک قدم بالاتر گذاشت و توقع کرد که امام حسین علیه‌السلام پای این سیه‌نامه تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی را امضا کند؛ یعنی بیعت کند.

امام حسین فرمود «مثلی لا یبایع مثله»؛ حسین چنین امضایی نمی‌کند» و مذاکره امروز هم زمانی به مثابه مذاکره کربلا تفسیر می‌شود که تیم هسته‌ای پای توافقنامه بدی را امضا نکند که ثمره آن مشروعیت‌بخشی به طرف مقابل و از دست دادن هر آن چیزی باشد که با خون رهروان حسین علیه‌السلام به ثمر رسیده است.

منبع: جهان نیوز




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.