ID : 6257529
هدف غرب از مصرفگرایی چیست؟
مصرف گرایی در مقایل اقتصاد مقاومتی
توسعهی اقتصادی بر مبنای سرمایهداری مصرفی، نسخهای است که غرب برای اقتصاد خود پیچیده است و برای اینکه بتواند کشورهای در حال توسعه را نیز به صورت بازاری برای مازاد محصولات تولیدی خود درآورد و آنان را به خرید این کالاها تشویق کند، چارهای نمیبیند جز آنکه مصرفگرایی را به صورت ارزش برای آنان درآورد. در شرایط کنونی دنیا و به ویژه منطقهی خاورمیانه و ایران اسلامی، بحث مصرف و الگوی مصرف جایگاهی خاص و حیاتی دارد؛ به طوری که مصرف ـکه شعبهای اساسی از زندگی است و از متغیرهای اساسی در اقتصاد به شمار میرودـ میتواند در سرنوشت ملتها نقشی تعیینکننده داشته باشد. الگوی مصرف بومی منطبق بر شرایط خاص سرزمینی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی یک نیاز اساسی برای هر کشور مستقل و بااقتدار است. مصرفگرایی با این مقدمه، در شرایط کنونی کشور ما، آنچنان که مقام معظم رهبری در بیانات خود اشاره نمودهاند، اقتصاد مقاومتی ضرورت دارد؛ اقتصادی که بتواند در شرایط تهدید و تحریم دشمنان کارآمد و پویا عمل کند و با هر گونه وابستگی به مقابله برخیزد. مقام معظم رهبری در این زمینه تصریح میکنند: «اقتصاد مقاومتى معنایش این است که ما یک اقتصادى داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیرىاش کاهش پیدا کند؛ یعنى وضع اقتصادى کشور و نظام اقتصادى جورى باشد که در مقابل ترفندهاى دشمنان، که همیشگى و به شکلهاى مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.» ایشان به کرّات در سالهای مختلف، از ابتدای جنگ تحمیلی تا کنون، تکیهی خاصی بر لزوم اصلاح الگوی مصرف، مقابله با تجملگرایی و مصرفزدگی، ترویج فرهنگ صرفهجویی و قناعت و مبارزه با اشرافیگری و اسراف داشتهاند. تعبیری که ایشان از خطر مصرفگرایی برای جمهوری اسلامی ایران دارند، تعبیر «بیماری اجتماعی» است (در دیدار دانشگاهیان سمنان، ۱۸ آبان ۱۳۸۵). رهبری در سال ۸۱ نیز آنچنان به پدیدهی مصرفگرایی در جامعه انتقاد میکنند که شاید تا آن زمان اینچنین نسبت به این موضوع واکنشی صورت نگرفته بود. ایشان فرمودند: «مصرفگرایى، جامعه را ازپاى درمىآورد. جامعهاى که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد در میدانهاى مختلف شکست خواهد خورد.» (بیانات در خطبههای نماز عید فطر، ۱۵ آذر ۱۳۸۱) بنابراین بجاست نسبت به این بلای جامعهبرانداز بیش از پیش آگاه بود و از خطرات و لطمات آن جامعه را حفظ کرد. به نظر میرسد، اگر به دنبال مبارزه با سیاستهای استعماری و استکباری دشمن هستیم، باید بدانیم که یکی از برنامهها و نقشههای دشمن در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی همین ترویج مصرفگرایی در میان مردم جامعه است. ملکمحمدی در کتاب خود با نام «بر لبهی پرتگاه مصرفگرایی»، عامل سقوط رژیم دیکتاتور پهلوی را در کنار اقتصاد ضعیف ایرانِ آن زمان، حرکت در پرتگاه مصرفگرایی عنوان میکند و از این رو، نام کتاب خود را به زیبایی چنین برمیگزیند. حال سؤال و دغدغهی اصلی مؤلف این است که آیا با ترویج مصرفگرایی در جامعهی اسلامی ایران دوباره خطر سقوط در پرتگاه وجود ندارد؟ مردم و مسئولین خدمتگزار اگر واقعاً به فکر حفظ و رشد و بالندگی این نظام اسلامی هستند، باید در برابر چنین پدیدهای هوشیار باشند و برای رفع و زوال آن به شدت تلاش کنند. از دید باکاک در کتاب مصرف، مصرف مظهر حرکت پسامدرنیتهای است که متضمن از بین رفتن نقش محوریای است که پیش از این کار تولیدی در زندگی مردم و حس هویت آنها داشت. پدیدهی مصرفگرایی سوغات شوم غرب و نظام سرمایهداری است. در این نظام گفته میشود: «The more is better» و نظریات اقتصاددانان معروف و شاخص جهان، از جمله کینز و فریدمن و سایرین نیز بر همین اساس بنا شده است، اما غافل از اینکه مصرف بیشتر نه تنها برای خود کشورهای غربی رضایتمندی به بار نیاورده و آثار سوء روانی آن در کتب بسیاری از خود غربیها منتشر شده است، بلکه در رابطه با وضع کشورهای به اصطلاح جهان سوم و از جمله ایران، مصرفی مشابه کشورهای صنعتی، که بر اقتصاد جهان مسلط هستند و تقسیم کار بینالمللی بر پایهی نیاز آنان به وجود آمده است، امری غیرمفید و بسیار زیانبار است. رابطهی نظریات متعارف دربارهی مصرف و وضع عینی کشورهای در حال توسعه، به دلیل تقلید و تصویربرداری نظری از غرب و پیاده کردن آن در این کشورها، که به هیچ وجه دارای شرایط برابر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیستند، تا کنون آثار وخیمی به بار آورده است که از جملهی آنها متلاشی شدن اقتصاد سنتی و ایجاد اقتصاد سرمایهداری با ویژگی اصلی وابستگی میباشد. علاوه بر این، رشد جمعیت و رشد شدیدتر نیازهای جدید میتواند بیثباتی سیاسی را بر این کشورها تحمیل کند (رزاقی، ص۳۱ تا ۳۳). مصرف گرایی از دید باکاک در کتاب مصرف، مصرف مظهر حرکت پسامدرنیتهای است که متضمن از بین رفتن نقش محوریای است که پیش از این کار تولیدی در زندگی مردم و حس هویت آنها داشت. به جای نقشهای کاری، این نقش انواع صورتبندیهای خانوادگی، انواع رفاقتهای جنسی، گذران اوقات فراغت و مصرف به طور کلی است که برای مردم اهمیت هر چه بیشتری یافته است (همان، ص ۵). همچنین به عقیدهی وی، سرمایهداری در بیشتر غرب و بلوک شرقی به این علت جذابیت و مشروعیت یافت که کالای مصرفیای را که مردم تقاضا میکردند ارائه میکرد یا به نظر میرسید که ارائه میکند. در خلال نیمهی دوم سدهی بیستم، مصرف کالا و خدمات برای گروههای بیشتری از جوامع غربی و ژاپن و در سایر بخشهای جنوب شرقی آسیا امکانپذیر شد. نکتهی جالب توجه این است که بنا بر اذعان باکاک، همراه با مصرف، مرام وابسته به آن نیز به عنوان رشتهای از اعمال اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در خدمت مشروعیت بخشیدن به سرمایهداری در دید میلیونها مردم عامی عمومیت یافت (همان، ص ۲). وی همچنین معتقد است که مصرف به عنوان فعالیتی اقتصادیـاجتماعی و رویههای ایدئولوژیک همبسته با مصرفگرایی را میتوان به عنوان حرکتی دید که دستیابی به سوی موقعیتی مسلط در صورتبندیهای اجتماعی را مورد هدف خود قرار داده است. این خود مستلزم وجود دیدگاهی است که به موجب آن، مصرفگرایی و عمل مصرف کردن همراه آن، یک روش کامل و کارآمد زندگی اخلاقی فلسفی را در میان همهی افراد بشر بر روی زمین شکل دهد. برای اینکه چنین چیزی امکانپذیر باشد، باید عادتهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی همبسته با مصرف را به طور فلسفی در جهانبینیای چون لیبرالیسم بازار آزاد و مبتنی بر مفاهیمی چون بازار آزاد و فردگرایی استوار کرد. مسئله اینجاست که در این جهانبینی، چیزی با نام جامعه وجود ندارد و صرفاً افرادی وجود دارند که در بازارها برای فروش کالا، خدمات و یا تواناییهای جسمی و ذهنیشان با هم رقابت میکنند (ص ۱۰ و ۱۱). به عقیدهی باکاک، امروز در جهان شکل مجزایی از سرمایهداری وجود دارد که مبتنی بر تولید همیشه فزایندهی کالاهای مصرفی است. این نوع جدید را میتوان «سرمایهداری مصرفی» نامید (ص ۵۳). آنچه از اظهارات بالا میتوان نتیجه گرفت این است که توسعهی اقتصادی بر مبنای سرمایهداری مصرفی، نسخهای است که غرب برای اقتصاد خود پیچیده است و برای اینکه بتواند کشورهای در حال توسعه (کشورهای دارای درآمد ملی پایین و رشد اقتصادی کم) را نیز به صورت بازاری برای مازاد محصولات تولیدی خود درآورد و آنان را به خرید این کالاها تشویق کند، چارهای نمیبیند جز آنکه مصرفگرایی را به صورت ارزش برای آنان درآورد و آنجایی که میل و هوس آدمی تحریک شود، دیگر جای مقاومت و ایستادگی نخواهد بود و بدین ترتیب این کشورها نیز دچار نوعی سرمایهداری مصرفی غیر از سرمایهداری تولیدی خواهند شد. بنابراین کشورهای در حال توسعه هم رشد خواهند کرد، اما نه رشد در محصولات تولیدی، بلکه رشد در مصرف کالاها و خدمات خارجی به بهای فروختن مواد خام ارزشمند زیرزمینی و معدنی و به ویژه نفت که آنها هم عمری ندارند و به زودی تمام خواهند شد. بنابراین باز ملتها باید دوباره درخواست کنند تا ممالک غربی بیایند و به اوضاع ایشان رسیدگی کنند؛ همچون معتاد به مواد مخدر که حاضر است به هر قیمتی که شده (زیر پا گذاشتن شرف و آبرو و مال و جان و فرزندش) موادی تهیه کند و درد خود را با آن دوا نماید. لذا سقوط چنین جامعهای با چنین افرادی حتمی است. رهبر معظم انقلاب، در تذکری شدید به مردم و مسئولان دربارهی خطر چنین وضعیتی، میفرمایند: «ما حق نداریم به عنوان یک ملت، مصالح بزرگ و ملى ودورنگر، بلکه مصالح نقد مهم و کنونى، خود را به خاطر خواستههاى شخصى خودمان، کهما را به اسراف و بىبندوبارى در مصرف مىکشاند، فدا کنیم و آنها را ندیده بگیریم.» (پیام به مناسبت حلول سال نو، اول فروردین ۱۳۷۷). برای شکوفایی اقتصاد داخلی و رفع نیازهای مردم، به طوری که وابستگی را به دنبال نداشته باشد، ناچار از استفاده از محصولات داخلی هستیم. مقام معظم رهبری در این زمینه، خطاب به مسئولین و مردم، میفرمایند: «همهى دستگاههاى دولتى… سعى کنند هیچ تولید غیرایرانى را مصرف نکنند؛ همت را بر این بگمارند. آحاد مردم هم مصرف تولید داخلى را بر مصرف کالاهایى با مارکهاى معروف خارجى ـکه بعضى فقط براى نام و نشان، براى پز دادن، براى خودنمایى کردن، در زمینههاى مختلف دنبال مارکهاى خارجى میروندـ ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهاى خارجى را ببندند.» راهکارها 1. مدیریت مصرف این مسئله، که از دید رهبری یک رکن از ارکان اقتصاد مقاومتی است، به معنای مصرف متعادل و پرهیزاز اسراف و تبذیر است؛ به طوری که ایشان آن را به منزلهی جهاد در راه خداوند میدانند (بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۳ مرداد ۱۳۹۱). 1-1. کاهش اسراف و تجمل ایشان وظیفهی مردم در برابر چنین پدیدهای را اینچنین تبیین میکنند: «این وظیفهى همه است. هر کدام به نحوى تجمل واسراف و زیادهروى را کم کنیم.» (همان) رهبری همچنین افرادی را بیش از حد و بیهوده خرج میکنند، افراد دارای بیانضباطی مالی و اقتصادی دانسته و این را موجبات مشکلات بسیار برای جامعه میدانند. 2-1. استفاده از محصولات داخلی برای شکوفایی اقتصاد داخلی و رفع نیازهای مردم، به طوری که وابستگی را به دنبال نداشته باشد، ناچار از استفاده از محصولات داخلی هستیم. مقام معظم رهبری در این زمینه، خطاب به مسئولین و مردم، میفرمایند: «همهى دستگاههاى دولتى… سعى کنند هیچ تولید غیرایرانى را مصرف نکنند؛ همت را بر این بگمارند. آحاد مردم هم مصرف تولید داخلى را بر مصرف کالاهایى با مارکهاى معروف خارجى ـکه بعضى فقط براى نام و نشان، براى پز دادن، براى خودنمایى کردن، در زمینههاى مختلف دنبال مارکهاى خارجى میروندـ ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهاى خارجى را ببندند.» 2. افزایش تولید ثروت از طریق علم یکی از ارکان اساسی اقتصاد مقاومتی از دیدگاه رهبری عزیز شرکتهای دانشبنیان است. ایشان نقش این شرکتها را در رفع وابستگی به غربیها در شرایط تحریم و تهدید چنین بیان میکنند: «به نظر من، یکى از بخشهاى مهمى که میتواند این اقتصادمقاومتى را پایدار کند همین کار شماست؛ همین شرکتهاى دانشبنیان است؛این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفههاى اقتصاد مقاومتى است.» (بیانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان، ۸ مرداد ۱۳۹۱) 3. کمک به فقرا و انفاق به مستمندان 4. قطع ساخت و پخش فیلمها و سریالهای مروج مصرفگرایی و تجملخواهی 5. صرفهجویی رهبر معظم انقلاب در بیان معنای صرفهجویی میفرماید: «در همهى امور ما باید به صرفهجویى عادت کنیم. صرفهجویى یعنى آن چیزى را که قابل استفاده است و مىتوانیم از آن استفاده کنیم، دور نریزیم. نسبت به امکانات با هوس رفتار نکنیم. دائماً چیزهاى ماندگار رانو کردن و چیزهاى ضایعنشدنى را دور ریختن روش درستى نیست.» (پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۷۶) 6. کاهش وابستگی به نفت یکی از مسائلی که دامنگیر کشورهای در حال توسعه بوده و هست نحوهی استفادهی صحیح و کارآمد از منابع خدادای نفت و گاز میباشد. کشور ما نیز به عنوان غنیترین کشور از حیث مجموع ذخایر نفت و گاز در جهان، از زمان کشف نفت یعنی حدوداً ۱۰۰ سال پیش با این معضل روبهروست و نتوانسته است به نحو اصولی و درست از این منابع در جهت شکوفایی تولید داخلی و اقتدار بینالمللی استفاده کند و خامفروشی تنها گزینهای است که در این سالها بدان متوسل شدهایم و وابستگی همهجانبهی اقتصاد کشور به نفت نتیجهی اجتنابناپذیر آن است. رهبر بصیر انقلاب اهمیت این مسئله را در شرایط امروزین کشور اینچنین بیان میکنند: «کاهش وابستگى به نفت یکى دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. این وابستگى میراث شوم ۱۰۰سالهى ماست. ما اگر بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با فعالیتهاى اقتصادىِ درآمدزاى دیگرى جایگزین کنیم، بزرگترین حرکت مهم را در زمینهى اقتصاد انجام دادهایم.» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۳ مرداد ۱۳۹۱) ایشان در بیان فعالیتهای اقتصادی درآمدزا از صنایع دانشبنیان به عنوان نمونه یاد میکنند که میتواند، با استفاده از ظرفیتهای علمی دانشگاهی و صنعتی داخلی، به عنوان جایگزینی برای روش ساده و کمخاصیت خامفروشی نفت محسوب گردد. نتیجهگیری با توجه به مطالب بیانشده، میتوان چنین نتیجه گرفت که در شرایط کنونی، دشمن جمهوری اسلامی با استفاده از حربهی ترویج مصرفگرایی میان آحاد افراد جامعه، سعی در به ضعف کشاندن مردم در برابر ارضای امیال برانگیختهشده در اثر مصرفگرایی دارد تا از این طریق، مقاومت ملت ایران را در برابر آنان به حداقل برساند و نظام جمهوری اسلامی را در برآوردن نیازهای مردم ناتوان نشان دهد و نظام سرمایهداری را به عنوان نظام برتر و جایگزین به مردم ما معرفی نماید.(*) منابع: ۱٫ ابراهیم رزاقی، الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، انتشارات چاپخش، ۱۳۷۴٫ ۲٫ رابرت باکاک، مصرف، انتشارات شیرازه، ۱۳۸۱
گفتگو
| |
| |
| |
| |
|