به گزارش یزد آوا، سفر دورهای محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به آفریقا و بازدید از تعدادی از کشورهای مهم غرب آفریقا، آن هم کمتر از یک ماه بعد از دیدار حساسیتبرانگیز نخستوزیر رژیم صهیونیستی به این قاره، اقدامی قابل تامل و البته امیدوارکننده محسوب میشود که شاید اگر با هوشمندی سیاسی و رسانهای بیشتری همراه بود، میتوانست تاثیرگذارتر باشد. اینکه دولت یازدهم نیز به این نتیجه رسیده است که گسترش و تعمیق روابط با کشورهای آفریقایی میتواند نقش مهمی در توسعه اقتصادی و به خصوص بخش صادرات کالا و خدمات کشورمان داشته باشد، گامی رو به جلو تلقی میشود. با این حال، دیدار ظریف از نیجریه، یکی از مهمترین و ثروتمندترین کشورهای آفریقایی و انتشار گزارشهایی از بیتوجهی مقامات کشورمان به مسئله بازداشت و نقض حقوق شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه، انتقاداتی را در پی داشت. در واقع، منتقدان تاکید دارند که بر اساس اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی کشور باید به گونهای تنظیم و اجرا شود که از حقوق همه مسلمانان دفاع کند.
اگرچه نگرانیها از احتمال بیتوجهی وزیر امور خارجه به پیگیری موضوع شیخ زکزاکی که تا پیش از این بطور مستقیم توسط معاون عربی- آفریقایی سابق وی، حسین امیرعبدالهیان، دنبال میشد، بعد از انتشار تکذیبیه مبهم وزارت خارجه از سوی یک «مقام بینام»، بدون اشاره به گزارشی خاص، «برخی اخبار» را تکذیب کرد نیز همچنان باقیست، اما میتوان احتمالات و تحلیلهایی را در خصوص چگونگی عملکرد وزارت خارجه در دیدار آفریقایی وزیر مطرح کرد و به برخی از سوالات مطرح شده در فضای رسانهای پاسخ داد.
چرا دیدار از نیجریه و حفظ روابط با این کشور مهم است؟
نیجریه یکی از بالاترین نرخهای رشد اقتصادی را در جهان دارد و نه تنها قویترین اقتصاد قاره آفریقاست بلکه پرجمعیتترین کشور آفریقایی نیز هست و علاوه بر دارا بودن منابع طبیعی وسیع، به عنوان یکی از اعضای اوپک که دهمین ذخایر بزرگ نفتی اثبات شده دنیا را در اختیار دارد، نه تنها در آفریقا، بلکه در سطح جهانی نیز میتواند تاثیرگذار باشد. همین تاثیرگذاری و اهمیت نیجریه از لحاظ اقتصادی و سیاسی موجب شده است تا سایر کشورها و به خصوص آمریکا و رژیمصهیونیستی همواره به دنبال گسترش حضور خود در این کشور باشند. محمد بوهاری، رئیسجمهوری مسلمان نیجریه نیز همواره نگاه دوستانهای به ایران داشته است و حتی آنطور که گفته میشود، حمله ارتش به محل زندگی و فعالیت شیخ زکزاکی و بازداشت وی نیز بدون هماهنگی با بوهاری و در نتیجه نفوذ مستقیم عربستان سعودی در ارتش و برخی حوزههای سیاسی نیجریه انجام شده است. در این شرایط که برجام نیز نتوانسته گشایش قابل توجهی در شرایط اقتصادی ایران ایجاد کند، باید تصمیم دولت به تداوم روند تعمیق روابط با آفریقا و رقابت با کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در این حوزه را به فال نیک گرفت. اما نخستین سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که:
آیا ظریف در سفر به نیجریه موضوع شیخ زکزاکی را پیگیری کرد؟
مشخص است که هیچ خبر رسمی از پیگیری و طرح این موضوع مهم از سوی وزیر امورخارجه در دیدارهای رسمی با مقامهای نیجریهای منتشر نشده است. با این حال میتوان اینگونه فرض کرد که وزیر خارجه برای جلوگیری از بروز حساسیتها، ترجیح داده است تا این موضوع مهم را به دور از فضای رسانهای پیگیری کند. اما آیا در صورت درست بودن این فرض، تصمیم وزیر خارجه، بهترین تصمیمی است که میتوانست اتخاذ کند؟
منتقدان این سوال را مطرح میکنند که چرا ظریف و تیم همراه وی دستکم با خانواده شیخ زکزاکی ملاقات نکردهاند؟ ایراد منتقدان از این جهت قابل تامل است که ضمن درک اهمیت حفظ روابط با کشوری مثل نیجریه باید به این مسئله نیز توجه داشت که هماکنون میلیونها شیعه دوستدار جمهوری اسلامی در سراسر جهان که ایران را حامی خود میدانند و در برخی موارد نیز حامی منافع ملی ما در آنسوی مرزها هستند، بر اساس رفتار سیاست خارجی کشورمان در مورد میزان جدیت و قوت حمایتهای ایران قضاوت میکنند. بنابراین، وزیر خارجه کشورمان حتی اگر در دیدارهای خصوصی خود با مقامهای نیجریه مسئله شیخ زکزاکی را طرح کرده باشد، دیدار علنی و دلجویی از خانواده شیخ و یا شیعیان نیجریه نیز مهم و ضروری بود. با این حال، وزارت خارجه ممکن است این مسئله را مطرح کند که دیدارهای وزیر خارج میبایست با هماهنگی کشور میزبان صورت میگرفت و وی نمیتوانست خارج از پروتکل توافق شده به دیدار خانواده شیخ زکزاکی برود. اما آیا وزیر خارجه نمیتوانست در ساختمان سفارت جمهوری اسلامی میزبان خانواده شیخ زکزاکی یا نمایندگان آنها باشد؟ ممکن است وزارت خارجه کشورمان با استناد به بند سوم از ماده 41 «کنوانسیون روابط دیپلماتیک» که بر عدم سوءاستفاده از اماکن نمایندگی کشورها در کشور میزبان تاکید دارد، این تحلیل را ارائه کنند که از نظر حقوق بینالملل، هرگونه دعوت از مخالفین دولت میزبان و کمک به آنان در اماکن نمایندگی یک کشور، امری غیرقانونی است. هرچند، شیخ زکزاکی و شیعیان نیجریه را همانطور که خود نیز بارها تصریح کردند، نمیتوان در زمره مخالفان حکومت این کشور قلمداد و کرد و از شمول این قانون خارج میشوند، اما در اینجا باید از وزارت امور خارجه پرسید که چرا واکنش جدی به نقض این قانون از سوی مهمانان اروپایی که در سفرشان به تهران بدون هماهنگی با میزبان و با سوءاستفاده از امکان دیپلماتیک خود با برخی چهرههای مخالف نظام دیدار کردند، نشان نداد و در حالی که خود چنین حقی را برای سایر کشورها قائل است، در تامین این حق کشورمان کوتاهی کرده است.
اما حتی اگر با فراموش کردن این سابقه وزارت خارجه، این استدلال را بپذیریم که چنین اقدامی خلاف حقوق بینالملل بوده و میتوانست به منافع ملی جمهوری اسلامی و حفظ روابط با کشور مهم نیجریه آسیب بزند، این سوال مطرح میشود که آیا تیم رسانهای وزارت خارجه هیچ راهی برای حفظ چهره جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان و مستضعفان نداشت؟
پاسخ این سوال قطعا مثبت است و سادهترین و منطقیترین راه برای وزارت خارجه کشورمان این بود که شخص وزیر خارجه در یک گفتگوی رسانهای به این مسئله نیز اشاره میکرد که در پیگیری وضعیت شیخ زکزاکی را نیز در دستور کار داشته و آن را در دیدار با مقامهای نیجریهای مطرح کرده است. شیوهای که قطعا آقای ظریف در طول مذاکرات هستهای با آمریکا بارها با آن مواجه شده و آن را آموخته است. مراجعه به آرشیو اخبار مذاکرات هستهای نشان میدهد که وزیر امور خارجه آمریکا و یا سخنگویان وزارت خارجه این کشور تقریبا قبل یا بعد تمامی دیدارهای وی با وزیر خارجه کشورمان در جریان مذاکرات هستهای، تاکید کردهاند که مذاکرهکنندگان آمریکایی و شخص وزیر خارجه این کشور، وضعیت شهروندان آمریکایی یا آمریکایی- ایرانی بازداشت شده در ایران را نیز پیگیری کردهاند. این در حالی است که بارها تاکید شده بود تیم ایرانی تنها برای پیگیری مسئله هستهای با همتایان آمریکایی خود دیدار میکنند، اما آمریکاییها از هر فرصتی برای تامین منافع خود استفاده کردند و شاهد بودیم که این مسئله آسیبی نیز به جریان مذاکرات وارد نکرد. حال این سوال را باید مطرح کرد که چرا وزیر امور خارجه از این روش که ظاهرا آن را مشروع میداند بهره نگرفته است و یا دست کم چرا همان مقام «بینام» آگاه وزارت امور خارجه برای تامین نظر افکار عمومی و حفظ وجهه جمهوری اسلامی، چنین روشی را برای رسانهای کردن پیگیری وضعیت شیخ زکزاکی از سوی وزیر امور خارجه به کار نگرفته است. در اینجا بار دیگر سوال ابتدایی این نوشتار طرح میشود که آیا اصلا وزارت خارجه پیگیر مسئله شیخ زکزاکی و شیعیان مستضعف نیجریه بوده است؟