ID : 23228281

سرچشمه تغییرات و چرخش برخی انقلابیون


آن‌ها که روزی در برابر شکنجه‌های نظام طاغوت مقاومت ‌کردند و حضرت امام را در پیروزی انقلاب اسلامی یاری کردند، بدون شک با آن عبا و عمامه نمی‌توانستند جایگاه خاصی در نظام محمدرضا پهلوی داشته باشند.

یزد آوا به نقل از عصرسیاست؛ یکی از سئوالاتی که شاید خیلی از ما با آن مواجه شده‌ایم و بارها در رابطه با پاسخ آن با یکدیگر صحبت کرده‌ایم این است که چه چیزی موجب شده برخی از نیروهای فعال در ابتدای انقلاب و کسانی که خود را شریک در وقوع انقلاب اسلامی می‌دانند، بعد از مدتی تا این میزان تغییر رویه دهند و کارشان به جایی برسد که آشکارا اصلی‌ترین و مبنایی‌ترین اصول انقلاب و امام را زیر سئوال ببرند و مورد هجمه قرار بدهند. مثلا چه چیزی موجب شده تا فردی که هرچه دارد از انقلاب و به برکت نظام اسلامی است و اگر جمهوری‌اسلامی نبود این فرد محلی از اعراب نداشت، به راحتی به اصول انقلاب حمله کند و مثلا به امام دروغ ببندد یا صراحتا جایگاه نظامی و امنیتی کشور را مورد هجمه قرار دهد.

برای پاسخ به این سئوال تا کنون عوامل مختلفی مطرح شده است، از جمله اینکه برخی‌ها می‌گویند افرادی که امروز مبانی انقلاب و امام را مورد حمله قرار می‌دهند از همان ابتدا آنچنان اعتقادی به این مسائل نداشتند و صرفا به دلیل فضای حاکم بر سال‌های ابتدایی انقلاب خود را همراه انقلاب نشان می‌دادند و نمی‌خواستند از موج انقلاب عقب باشند. برخی نیز این تغییرات را معلول اعتقادات سطحی افراد به انقلاب دانسته و معتقدند این افراد چون نسبت به ماهیت انقلاب اسلامی و آرمان‌های حضرت امام معرفت کافی و عمیقی نداشته‌اند، نتوانستند تا آخر دوام بیاورند و بعد از مدتی، در برابر مشکلات و سختی‌ها بریده‌اند.

هرچند هر کدام از عوامل یاد شده می‌تواند در تغییر مواضع افراد مختلف تاثیرگذار باشد و عده‌ای از کسانی که مدتی بعد از انقلاب، مواضعی متفاوت از قبل اتخاذ کردند مصداق عوامل یاد شده هستند. اما علاو بر این، یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب شده تا افرادی که روزی از تاثیرگذاران در انقلاب اسلامی بودند، بعد از چند سال دقیقا در تقابل با آرمان‌های انقلاب و اصول امام خمینی گام بردارند، دچار شدن آن‌ها به چرب وشیرین دنیا است. چرب وشیرین دنیا همان چیزی است که نه تنها در انقلاب اسلامی که در طول تاریخ، بزرگان زیادی را قربانی کرده است و افراد مختلفی در برهه‌های گوناگون بوده‌اند که آنگاه که پای چرب وشیرین دنیا به میان آمده است دامن از کف داده‌اند.

آن‌ها که روزی در برابر شکنجه‌های نظام طاغوت مقاومت ‌کردند و حضرت امام را در پیروزی انقلاب اسلامی یاری کردند، بدون شک با آن عبا و عمامه نمی‌توانستند جایگاه خاصی در نظام محمدرضا پهلوی داشته باشند. آن‌ها در آن نظام نمی‌توانستند –به زعم خودشان- پدر و مادر و استوانه نظام باشند. لذا در شرایط قبل از انقلاب برای این دسته از افراد چرب وشیرین دنیا با مختصات فعلی محلی از اعراب نداشت. اما بعد از وقوع انقلاب اسلامی و با شکل‌گیری نظام جمهوری‌اسلامی، عده‌ای تصور کردند چون در وقوع انقلاب تاثیری داشته و نقشی ایفا کرده‌اند پس همه‌ی انقلاب متعلق به آن‌ها است و انقلاب یعنی آن‌ها.

آن‌ها تصور کردند نقش‌آفرینی‌شان در شکل‌گیری انقلاب اسلامی به معنای این است که دیگر صاحب انقلاب هستند و نباید مانعی برای این مالیکت وجود داشته باشد. اگر فلان کاندیدای ریاست جمهوری در سال 88 در مناظره با رئیس‌جمهور وقت خطاب به او و با تمسخر گفت: «وقتی که شما بخشدار ماکو یا فرماندار خوی بودید، بنده نایب رئیس مجلس بودم.» این بدین معنا است که برای او پذیرفتنی نیست که مثلا کسی که زمانی بخشدار بوده بتواند به ریاست جمهوری برسد اما او که از انقلابیون بوده نتواند! در چنین وضعیتی رای مردم هم اهمیتی ندارد برای این افراد و آن‌ها مجوز لگد زدن به رای مردم را هم برای خود دارند!

اتفاقا یکی از اصلی‌ترین عوامل وقوع فتنه سال 88 و اینکه عده‌ای حاضر نشدند رای مردم به فردی غیر خودشان را بپذیرند همین نوع نگاه به انقلاب و نظام بود. آن‌ها چون انقلاب و نظام اسلامی را در مالکیت خود می‌دانند، پیروزی فرد دیگری بر خودشان حتی بر اثر رای مردم را هم نمی‌توانند بپذیرند. این افراد چون در وقوع انقلاب اسلامی نقشی داشته‌اند، تا ابد نظام و انقلاب را مدیون خود می‌دانند و معتقدند انقلاب و نظام اسلامی باید هزینه‌های آن‌ها را بدهد! هزینه‌هایی را هم که امروز این دسته از افراد بر نظام و مردم تحمیل می‌کنند، نشات گرفته از همین نوع نگاه به نظام و انقلاب است.آن‌ها در واقع هزینه‌زایی برای نظام و مردم را حق خود می‌دانند. تلاش عده‌ای برای مادام‌العمر کردن ریاست جمهوری خود در کشور نیز نتیجه همین نوع نگاه است. فردی که تا جایی خود را صاحب انقلاب می‌داند که حتی معتقد است حضرت امام هم متاثر از او بوده؛ معلوم است آنجا که این مالکیتش را در خطر ببیند، برای هزینه‌زایی و ضربه زدن به انقلاب ابایی نداشته باشد.

حتی همجمه‌های شدید و بی‌محابایی که امروز به آن شخصیت برجسته‌ی انقلابی و علمی صورت می‌گیرد، به این بهانه و با این ادعای پوچ که مثلا وی در انقلاب همانند آن‌ها نقش‌آفرینی نکرده، نیز ناشی از همین دیدگاه است. اگر امروز کسانی به دنبال این هستند تا منتقدان خود و افرادی که تفکراتی متفاوت با آن‌ها دارند را به بهانه اینکه این افراد تازه به دوران رسیده‌اند و نقشی در انقلاب نداشته‌اند و... از میدان به در کنند؛ به خاطر همین نگاه آن‌ها به انقلاب است. منحصر دانستن انقلاب و نظام به خود، مانع تحمل رویش‌های انقلاب از سوی این جریان است.

نقش دنیا در جابجایی اصول و اعتقادات و مبانی افراد در طول تاریخ و در برهه‌های حساس به قدری پررنگ و برجسته بوده که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی معروف خود در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص)، دنیا را عامل اصلی انحراف خواص اهل حق معرفی می‌کنند و در این رابطه می‌فرمایند: «اصلاً دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی خانه، یعنی شهوت، یعنی مقام، یعنی اسم و شهرت، یعنی پست و مسؤولیت، و یعنی جان. اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می‌افتد، یا برای مقام‌شان یا برای شغل‌شان یا برای پول‌شان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستان‌شان، راه خدا را رها کنند، اگر عده‌ی این‌ها زیاد باشد آن وقت دیگر واویلاست. آن وقت حسین‌بن‌علی‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد... وقتی خواصِ طرفدارِ حق، یا اکثریت قاطع‌شان، در یک جامعه، چنان تغییر ماهیت می‌دهند که فقط دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند؛ وقتی از ترس جان، از ترس تحلیل و تقلیل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند؛ آن‌گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام -با آن وضع- آغاز می‌شود.»

نویسنده: وحید سالار




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.