ID : 9063194
یادداشت/«مافیای فرهنگی!!!»؛

غول خفته ای که زیر سایه ی«تدبیر و امید»در حالِ بیدار شدن است!


شاید تا هم اکنون چنین می اندیشیده ایم«مافیا» اقتصادی است، سیاسی است و شاید باور داشته ایم که«مافیا» تنها و تنها در خارج از مرزهای ما در باندهای بزرگ تجارت هایی کثیف مثل قاچاق اسلحه، ارز و پولشویی، مواد مخدر، آدم ربایی، تروریست و غیره خلاصه می شود اما همه ی این باورها تا وقتی به حقیقت نزدیک است که چیزی از«مافیای فرهنگی»ندانیم!

به گزارش یزد رسا، برخی از حتی واقعیت ها را تنها بعضی افراد می توانند بر زبان جاری کنند؛ حال اگر این افراد، وظیفه ی سازمانی یا مأموریتِ تعریف شده داشته باشند جای هیچ گونه تأمل و ابهامی نیست اما در جامعه ی فعلیِ ایران اسلامی به نحوی بسیار تعجب برانگیز فقط برخی افراد یارای گفتنِ بعضی از حتی رازهای مگو را دارند!

 

مثلاً می توانند آمارهای محرمانه را افشا کنند، مثلاً می توانند له یا علیه گروه یا اشخاصی خاص اظهار نظراتی حتی چالش برانگیز ارائه دهند اما دیگران حتی نمی توانند به خود اجازه دهند در باره ی آن و به آن در خلوت خود فکر کنند.

 

برای مثال این حقیقت که محروم ترین استان ایران کدام است یا مردم کدام استان از رفاه نسبیِ بیشتری برخوردارند از آن دست دانسته هایی است که بیانِ آن نیازی به داشتنِ حصارهای تضمین شده ندارد ؛ اما همه ی دانسته های آدم های معمولیِ جامعه اینچنین نیست گفتن خیلی از واقعیت ها حصارهایی می خواهد حصین! محکم، قطور و منتسب به نام یا نام هایی خاص اما ...

ما هم فقط چیزهایی را می توانیم بر زبان بیاوریم که خیلی به آن حصارهای تضمین شده نیازی ندارد ؛ مثلا می توانیم بگوییم که:

 

با وجود این که باور کردنش سخت است اما واقعیت دارد که: استان تهران محروم ترین استان ایران است زیرا وسعت، جمعیت و امکاناتش اصلاً تناسبی با هم ندارند، اما یک برتری تام و تمام دارد که هیچ استانی از آن بهره مند نیست،‌ تهران پایتخت است و هر کشور تنها یک پایتخت دارد و این مزیت بزرگ تا به آن جایی است که تنها در تهران می توانید آپارتمان هایی با نرخ هایی نجومی پیدا کنید؛ مثلاً یک آپارتمان نقلی 70متری یارای مقابله با ویلایی تمام عیار در کنار بهترین ساحل ایران دارد این مثال از آن جایی آورده شد تا بحث اصلی خیلی گُنگ و نامفهوم جلوه نکند.

 

شاید تا هم اکنون چنین اعتقادی داشته باشیم که محرمانه ترین اسرار یک نظامِ سیاسی در اخبار و اطلاعاتِ سیاسی و حاکمیتیِ آن خلاصه شود؛  اما باور کنیم محرمانه ترین اسرار یک نظامِ سیاسی چیزی نیست مگر آمار و اطلاعاتِ اقتصادی، تولید، نوسانات بورس و غیره.

 

از سویی دیگر شاید تا هم اکنون چنین می اندیشیده ایم «مافیا» اقتصادی است، سیاسی است و شاید باور داشته ایم که«مافیا» تنها و تنها در خارج از مرزهای ما در باندهای بزرگ تجارت هایی کثیف مثل قاچاق اسلحه، ارز و پولشویی، مواد مخدر، آدم ربایی، تروریست و غیره خلاصه می شود اما همه ی این باورها تا وقتی به حقیقت نزدیک است که چیزی از «مافیای فرهنگی»ندانیم!

 

«مافیای فرهنگی»یعنی مجموعه فعالیت هایی که تنها در حوزه ی فرهنگ امکان پذیر است، حوزه ای که بسیار گسترده است از گذشته شروع می شود و تا آینده های نیامده ادامه خواهد یافت.

 

در این مافیای فرهنگی می توان به تجارت غیر قانونیِ «نسخه های خطیِ نایاب و منحصر به فرد» دست زد و میراث های ملی و فرهنگی را به پشتوانه ی دلارهای سبز اما چرکین! به بیگانگانی فروخت که گذشته های پر فروغ ما یا فرهنگ غنیِ ما آزارشان می دهد.

 

در این مافیای فرهنگی است که می توان«عتیقه و اشیاء زیر خاکی» معامله کرد، میراث ملی را همچون خاکی بی ارزش«به توبره»کشید و آن را تا موزه های فرانسه و آلمان و آمریکا فرستاد.

به مدد همین «مافیای فرهنگی» است که عده ای مجاب می شوند محراب مسجدی در اردکان را با کلنگ خراب کنند، کتیبه ی مسجد جامع یزد را شبانه از جا درآورند، دربِ چوبی فلان خانه را از جای خود خارج کنند یا به امامزاده و آرامستان های قدیمی یا حتی سنگ قبرهایی چند صد ساله هم رحم نکرد.

 

تنها و زیر سایه ی «مافیای فرهنگی» است که می توان وجهه ای یافت و با همان وجهه کارهایی کرد که تنها عده ای خاص با ارتباطاتی خاص تر و به یُمنِ نسب و سبب با این و آن، بی آن که بترسند یا بلرزند کارهایی  که دیگران جرأت اندیشیدن به آن را نیز نداشته باشند.

 

این مافیای فرهنگی است که اگر جدی گرفته نشود، نسخه های خطی بیشتری به یغما خواهد رفت،‌عتیقه های بیشتری از محدوده ی جغرافیایی ایران خارج خواهد شد و ناگهان سر از جزایر سوالی و انگلیس سر در خواهد آورد، ‌محرابِ مساجدی دیگر نیز خراب خواهد شد و کتیبه های بسیاری شبانه از جای بیرون آورده خواهند شد؛ کتیبه هایی که کارشناسانی ناشناس اما خبره آن را میلیون دلار قیمت گذاری کنند و وظیفه ی بازار گرمی را به درستی بر عهده گیرند.

 

«مافیای فرهنگی»هزار و یک «زیر و بم» دارد، «ظرافت و دقت» می طلبد و یارانی صدیق و وفادار می خواهد، یارانی که بی حاشیه باشند، آرام، اهلِ سکوت...

 

مدت ها بود سفره ی فرهنگ از دست هایی آلوده در امان مانده بود ؛ اما دوباره انگار دست های قطع شده «پیوند» خورده اند و پرتوان تر از گذشته به دنبالِ لقمه هایی چرب تر می گردند .

 

انگار بر این باور باید صحه گذارد که درآمدِ فرهنگِ حاصله از جاده ی «مافیای فرهنگی» و زیرِ سایه ی سکوت و غفلتِ آنانی که باید به هوش باشند حتی از بساز بفروشی و معاملاتِ‌کلانِ وارادات و صادرات نیز سود و درآمدِ بیشتری دارد.

 

مدت ها بود غولِ بد هیبتِ «مافیای فرهنگی» به گوشه ای خزیده بود اما انگار دولتِ جدید با روی کار آوردنِ برخی از چهره های در سایه مانده چنین ابهامی را دامن زده باشند که خواب زمستانیِ «غولِ خفته ی مافیای فرهنگی» کافی است!

 

در سایه ی «تدبیر و امید» و زیر ِ لایه ی خاکستری ساده انگاری و نادیده انگاری! کم کم، غولِ خفته ی «مافیای فرهنگی» در حالِ بیدار شدن است حال یا باید تمامِ حواسمان را جمعِ این غولِ خفته ی در حالِ بیدار شدن کنیم یا گوش به خبرهایی ناخوشآیند داشته باشیم: بترسیم و بلرزیم که؛ محراب کدام مسجد خراب خواهد شد؟! کدام شیء فرهنگی به تاراج خواهد رفت ؟! کدام نسخه ی خطی پیچیده ی در لفافه ی خدماتِ بی چشم داشتِ فرهنگی به آن سوی مرزها روانه خواهد شد؟! یا دوباره کتیبه ی کدامین مسجد شبانه از جای کنده خواهد شد؟

 

خلاصه آن که باور کنیم یا نکنیم تهران محروم ترین استان ایران است و خلاصه تر آن که باور کنیم یا نکنیم؛ زیر سایه ی«تدبیر و امید»غول خفته ی«مافیای فرهنگی»در حالِ بیدار شدن است. باور کنیم یا نکنیم این غول؛ خفته و در خواب چه معامله های چندش آوری که با میراث های ماندگار ما که نکرده است حال قیاس کنید وقتی آن غول خفته بیدار شود چه معامله ای با داشته های باارزش فرهنگ ومیراث های فرهنگی ما خواهد کرد؟

 

رضا بردستانی/




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.