ID : 29792903
محقق یزدی:

رفتن یعنی خالی کردن میدان برای خیانتکاران


محقق و پژوهشگر یزدی معتقد است مهاجرت وی میدان دادن به خیانت بیشتر افرادی است که عرصه را تا این حد برای محققین و پژوهشگران تنگ کرده و به نظام آموزشی آسیب زده اند.

صبح مهریز؛  بسیاری از دانشجویانی که در دانشگاه های معتبر ایران درس می خوانند، بر سر یک دو راهی قرار دارند، دو راهی ماندن یا رفتن! از یک طرف خیل مشکلاتی نظیر جمعیت انبوه فارغ التحصیلان بیکار و مشکلات متعدد بر سر راه کارآفرینان را می بینند و از سوی دیگر وصف امکاناتی که آنسوی مرزها برایشان آماده شده را شنیده اند. اگر بمانند باید با مشکلات متعدد و طاقت فرسا دست و پنجه نرم کنند و اگر از وطن خود بروند به احتمال بسیار زیاد می توانند زندگی آینده خود را در فاه و آسایش تامین کنند.

اگر شما بر سر این دو راهی مانده باشید، کدام را بر می گزینید؟ «ولی کمالی مقدم» پژوهشگر و کارآفرین یزدی بر سر این دو راهی قرار گرفت اما میان ترک وطن و آینده ای که در آنسوی مرزها برایش ترسیم کردند، ماندن، مبارزه و تغییر را انتخاب کرد، آنهم به خاطر یک دلیل جالب! وی در این راه از همراهی سازمان بسیج علمی و پژوهشی یزد نیز بهره برد.

در قسمت اول گفتگو با این محقق جوان یزدی از مشکلاتی که با آن ها دست و پنجه نرم کرده، صحبت کردیم. در بخش دوم و پایانی کمالی مقدم در گفتگو با یزدرسا به ماجرای تصمیمش برای ماندن، پیشرفت هایش در کشور و دغدغه هایش پرداخته ایم.

 

چه شد که با وجود تمام سختی ها و بی مهری ها از خیر مهاجرت گذشتید؟

دوست داشتم با تمام این معضلاتی که در این چند سال با آن روبرو بودم یعنی درس خواندن، فعالیت در محیط کار مراکز تجاری و به خصوص حمایت کننده هایی که به صورت شعاری تبلیغات می کنند مبارزه کنم. مثلا صندوق نو آوری و شکوفایی به نام حمایت از طرح های نو با قبول ریسک آن تأسیسس شده ولی در واقع از طرح هایی حمایت می کند که ریسک آن به صفر نزدیک است!

زمانی که مشغول ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بودم تقریبا تمام کارهای اپلای به استرالیا هم برایم فراهم بود. هم خودم و هم همسرم، که او هم در پلی تکنیک درس می خواند، می توانستیم با هم به استرالیا برویم. سر دور اهی بودم که بمانم یا بروم. خب خیلی سختی کشیده بودم هم از لحاظ مالی، هم روحی و حتی تحقیر شدن در سیستم های اداری و بسیاری از نزدیکان ، لذا  به این فکر کردم که با این معضلات رفتن برایم شرایط بهتری دارد. برای راه اندازی کسب و کار در ایران این همه دغده داشتم اما در استرالیا با شرایط خیلی خوب میتوانستم ادامه تحصیل داده و وارد بازار کار شوم.

به خودم گفتم اگر بروم تمام این تحقیرها و سختی هایی که کشیدم بی فایده بوده. به نظرم رفتن من ، به افرادی که در این زمینه خیانت می کنند اعم از مسئولین و اساتید بعضی از دانشگاه ها ( تقریبا بیشتر دانشگاه ها به غیر از چند دانشگاه مطرح کشور ) ، پر و بال بیشتری میداد تا کار خود را پیش ببرند. به خودم گفتم بالاخره باید از جایی جلوی اینها را گرفت. تقریبا همان زمان با مجموعه بسیج علمی پژوهشی استان یزد و آقای احسان ملکی رئیس این سازمان در یزد آشنا شدم. یک روز دعوت شده بودم تا برای عضویت در کارگروه برق با ایشان صحبت کنم و و در همان زمان با مرکز رشد این مجموعه هم آشنا شدم. به آقای ملکی گفتم من در مجموعه های اداری مختلف بوده ام اگر قرار است اینجا هم مثل بقیه جاها باشد، دچار روزمرگی شود و اول حرفی بزنید ولی نهایتا ببینم قصه چیز دیگری است بگوئید که دیگر وارد این عرصه نشوم.

بسیج علمی پژوهشی هم مثل بقیه جاها بود؟

نه، رفتار آقای ملکی و نیت خیری که ایشان در راستای بحث پژوهشی داشت را که دیدم، تصمیم گرفتم بمانم و با قاطعیت شروع به کار کنم. لذا پشت پا زدم به تمام بحث به خارج رفتن و پروسه جدیدی را شروع کردم. لذا در دفتر کاری که بسیج در اختیارم قرار داد مستقر و مشغول به کار شدم، همزمان طرح جدیدی را برای شرکت خودم نوشتم که تمام معضلاتی که دیده بودیم در طرح منعکس شد. از دغدغه فردی که درس میخواند تا بازرا کار و فارغ التحصیلی و کسانی که ایده ای دارند و می خواهند استارت آپی ایجاد کنند. همه اینها را کنار هم گذاشتیم و طرح جامعی نوشتیم و فاز بندی کردیم. که البته هنوز هم کار مطالعاتی آن ادامه دارد و نیاز به حمایت جدی دارد  . فاز اول که مطالعات آن را کامل انجام داده ایم هزینه ای بالغ 120 میلیون تومان دارد و برای 33 نفر اشتغال تامین می کند. همچنین کل آن طرح جامع هزینه ای بالغ بر 200 میلیارد تومان و هفت هکتار زمین نیاز دارد. اکنون کلیات این طرح آماده است و امید داریم که اول سال آینده درصورت حمایت جهت تکمیل فاز مطالعاتی طرح ،  بتوانیم استارت اولیه عملیات اجرایی  این کار را بزنیم.

البته این طرح ، الان فقط یک بودجه راه اندازی می خواهد،  ولی بعد از آن نیاز به بودجه صفر می شود. مثلاً الان سیستم دانشگاهی ما بودجه باید دریافت می کند برخلاف دانشگاه های خارجی که تنها 10 تا 20 درصد از بودجه را دولت می دهد و ما بقی را خودشان از طریق قراردادهایی که با صنعت می بندند تامین می کنند. برای مرکز تحقیقاتی که در این طرح پیش بینی شده است هم چنین برآوردی کرده ایم، یعنی بعد از مدتی از کمک دولت بی نیاز می شویم. و به این تریتب می توان گفت یکی از بزرگترین طرح های اشتغال زایی کشور با اشتغال مستقیم بالای 1000 نفر به صورت مستقیم ، در صورت حمایت ، کلید خواهد خورد . و این بزرگترین لبیک به فرمایشات مقام معظم رهبری در مقام عمل خواهد بود .

در حال حاضر منتظریم توانایی های شرکت ما  به حدی برسد که بتوانیم از موضع قدرت با مسئولان حرف بزنیم و لذا توانمند سازی مجموعه را در دستور کار قرا دادیم. چند ماه دیگر وارد مذاکره ی جدی با سپاه و همچنین مسئولین دیگری از استان  که ادعای حمایت می کنند، خواهیم شد.

از توانمند سازی و افزایش حیطه کاری خود گفتید، در حال حاضر چه کارهایی انجام می دهید؟

با هزینه، سرمایه و حمایت های مجموعه بسیج علمی،  فازهای جدید هم به فاز الکترونیک خود اضافه کردیم. همچنین مجموعه  قدرت هم به الکترونیک اضافه کردیم و در زمینه قدرت نیرو گرفتیم. اما چون اعتمادی به آموزش های دانشگاه ها نداشتم خود من با یک سری استاد کارهایی که در این زمینه فعالیت کرده بودند، قرار داد بستم و نیروهای خود را جهت آموزش حتی به تهران فرستادم. به این ترتیب اکنون فاز قدرت را آغاز کرده ایم.

در حال حاضر توانایی انجام کلیه پروژه های مربوط به برق صنعتی یا قدرت اعم از تابلوهای توزیع چه ساختمانی و چه صنعتی، تابلوهای فرمان، اتوماسیون، کنترل پروسس و فرمان، و چنج اور و همچنین طراحی بوردهای الکترونیک از یک لایه تا چند لایه را در زمینه الکترونیک را داریم. در بحث سیستم های هوشمند هم به صورت کاملا بومی و به عنوان اولین هوشمندسازی که طراحی و ساختش در داخل ایران انجام می شود،  ماژول آبیاری هوشمند را طراحی کرده و ساختیم. چون معضل کم آبی، خشکسالی و هدر رفت زیاد در کشاورزی را  داریم به این نتیجه رسیدیم که نیاز بازار ما تولید این محصول است، به همین خاطر محصولاتی نظیر  پکیج کنترلر سطح چاه و مخزن، سیستم آبیاری هوشمند،  آبیاری اتوماتیک با حذف نیروی انسانی  که می تواند تا هفتاد درصد در هزینه ها ی مربوط به کشاورزی  صرفه جویی کند ، را روانه بازار کردیم .

 همچنین آمادگی کامل داریم تا با مجموعه هایی که طرح های نو دارند در بحث تجاری سازی همکاری کنیم. در حال حاضر با گروه بین المللی مامایار جهت عقد قرارداد وارد مذاکره شده ایم ، همچنین طراحی و تولید دستگاههای تولید طلا و جواهر را در  دستور کار خود داریم . طرح هایی زیادی هست که به صورت سفارشی طراحی میکنیم ولی محصولی که خودمان فعالیت داریم بیشتر در بحث سیستم های هوشمند است که اولین آن ها  آبیاری هوشمندتجاری شده است که به یاری خداوند متعال محصولات بعدی نظیر ساخت آیینه هوشمند(که برای پرو های مجازی در فروشگاه ها استفاده می شود)، روشنایی هوشمند، ویترین هوشمند (که تمام محصولات یک فروشگاه را ارائه می دهد) در آینده ای بسیار نزدیک رونمایی خواهد شد . اینها محصولاتی هستند  که مورد استفاده عام مردم هستند .

 

 

گویا دل خوشی از سیستم آموزشی ندارید!

من بعضی از دانشجویان را مقصر می دانم  ولی خب مقصر اصلی این فاجعه ! ، اینها نیستند. من گاهی به صورت پاره وقت در دانشگاه تدریس می کنم  و همسرم نیز یک مدرس دانشگاه است . معتقدم فارغ از چند دانشگاه مطرح ایران در مابقی دانشگاه ها به دانشجویان خیانت می شود. متاسفانه دید دولت به دانشگاههای  ما به جای اینکه سواد آموزی، علم آموزی، تحقیق و پژوهش باشد، دیدی کاملا تجاری شده است. البته دید تجاری به دانشگاه مشکلی ندارد در صورتی که درآمد از طریق فروش نتیجه تحقیقات و قرارداد با صنعت باشد نه فروش مدرک دانشگاهی !

در این وضع هم متاسفانه اگر اساتید اعتراضی بکنند قرادادشان لغو می شود! دانشگاه ها اصلاً دیگر نگاه نمی کنند سطح سواد و علم آموزی دانشجویان به چه صورت است. مثلا می بینیم دانشگاهی با حداقل امکانات رشته ای آورده که نیاز به ده ها کارگاه فنی دارد. مثل  دانشگاه پیام نور یزد که رشته مهندسی پزشکی را آورده است. خب سود فارغ التحصیلی این دانشجو چیست؟ از طرف دیگر مسئولین آموزشی دانشگاه هم می گویند اینها باید قبول شوندو مدرک بگیرند و به بیانی پولش را بدهند علمشان  مهم نیست ! لذا می بینیم فردی با سطح سوادپایین  و حتی گاهی اوقات فرهنگ اخلاقی بسیار پایین نام مهندسی و حتی گاهی استادی را به یدک می کشد ! و به نظرم این له کردن دانشجویان و اساتید باسواد در زیر پای این خیانتکاران است ! آیا همه باید وارد دانشگاه بشوند؟ همه هم باید فارغ التحصیل بشوند؟ همه باید بشوند مهندس؟ خب چه کار می خواهند بکنند؟ ما شعار پیشرفت و ترقی میدهیم ولی چند سال آینده به نظر من یک فاجعه به بار می آید که هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد. چون با تعداد زیادی فارغ التحصیل بی سواد روبرو هستیم. فارغ التحصیلی که اصلا برای آن رشته ساخته نشده، ولی دانشگاه او را پذیرش کرده وبه خاطر دید تجاری به او نمره هم داده! و او هم یک مهندس می شود، و وقتی مهندس شد حاضر به انجام هر کاری نیست. این در حالی است که این فارغ التحصیل توانایی انجام هیچ کار فنی ندارد. به خاطر همین هم تمام نیروهایم را یا خودم آموزش می دهم و یا برایشان دوره آموزشی تدارک می بینم چون اصلا اعتمادی به بسیاری از دانشگاه ها و سطح سوادشان ندارم.

 

مشکل فقط از دانشگاه ما است؟

مسلماً نه، تا حدی به خود دانشجویان باز می گردد. درست است که دولت هم شرایط را باز گذشته و بعضی از دانشگاه ها در همین شرایط می گویند رویاهایت را آزاد انتخاب کن! یعنی با هر سطح استعدادی بهترین رشته های دانشگاهی را انتخاب کن اما پولش را بده! خب تو دانشجو وقتی از این فرصت استفاده می کنی چرا وقتت را به بطالت می گذرانی؟ حقیقت این است که دانشجوهای ما برای اینکه مهارت به دست بیاورند اصلا کار نمی کنند. همیشه منتظرند یک چیزی را آمادهِ آمادهِ آماده تحویل بگیرند! بعد می گویند دولت کاری نمی کند، کشور ما هیچ کاری برای ما نمی کند، کشور ما حمایت از تحقیق و پژوهش انجام نمی دهد! خودش هیچ حرکتی انجام نداده و مطالعه ندارد بعد می گوید مهندس هستم چرا به من کار نمی دهند؟! البته نباید نقش نظارتی و قانون گذاری مسئولین هم نادیده بگیریم.

گاهی برایم سوال می شود من خودم برای وارد شدن به بازار کار اینهمه سختی کشیدم، اینهایی که هیچ کدام از این کارها را انجام نداده اند چطور می خواهند وارد بازار کار بشوند؟ الان فارغ التحصیلان دانشگاهی ما بدون تلاش، پشتکار و مطالعه می خواهند بهترین حقوق و کار را هم بگیرند. حتی قبول هم ندارند که سطح سواد من پائین اسنت باید یک سال تلاش کنم و کا کنم تا یاد بگیرم همان اول حقوق بالا می خواهند، می خواهند پشت میز بنشینند، صبح بیایند و 2 بعد از ظهر هم بروند یعنی کار بدون دغدغه و با حقوق بالا! این ها را دیده ام.شخصی برای کار آمد، گفتم کار ما سخت است باید سختی بکشی، باید تهران بروی و آموزش ببینی دقیقاً همین حرف ها را زد، هیچ کاری هم بلد نبود! متاسفانه همه سرگرم فضای مجازی شده اند و مطالعه صفر شده حتی  دانشجویان دیگر کتابهای تخصصی در زمینه رشته خودشان را نمی خوانند. دانشجو چهار سال می گذرد هنوز یک کتاب تخصصی را مطالعه نکرده و فقط جزوه خوانده و نمره گرفته!

این معضلی است که کشور ما امروز با آن روبرو است ولی در مجامع عمومی، دولتی و پژوهشی هیچ کس از آن حرف نمی زند چون در واقع بد گفتن از خودشان است.

اجازه بدهید مثالی بزنم. زمانی که من خودم می خواستم مهارت کسب کنم، هیچ کلاسی در زمینه طراحی برد و نرم افزار در استان یزد نبود. با چهار نفر دیگر از دوستان پولهایمان را روی هم گذاشتیم. رفتیم مهندسی را در یک شرکتی پیدا کردیم و هزینه ای دادیم تا به ما آموزش بدهد. جالب اینکه در آن زمان کامپیوتر هم به تعداد نداشتیم و رفتیم از یک مرکز تحقیقاتی در خواست کردیم هفته ای دو جلسه سایت خود را در اختیار ما قرار بدهد. مدرس یکسان بود، امکانات هم یکسان بود اما تنها کسی که از آن جمع پنج نفره می تواند طراحی برد انجام دهد من هستم. چرا؟ چون آنها خودشان تلاش نکردند. خودشان تمرین نکردند. مدرس چیزهای اساسی و پایه ای را آموزش می دهد، خودت باید تلاش کنی و آنها را انجام دهی. به یاد دارم حتی بدون سفارش، از اینترنت برد می گرفتم و طراحی می کردم کسی هم به من پول نمی داد ولی وقت می گذاشتم و طراحی می کردم برای اینکه یاد بگیرم و به همین خاطر در این زمینه خیلی پیشرفت کردم. به طوی که برخی از بردها را در عرض نصف روز طراحی می کنم. خب همه هم در یک مجموعه بودیم، لذا همیشه هم نمی توانیم بگوئیم مدرس و دانشگاه بد است، خود دانشجو هم باید تلاش بکند.

 

 

سخن پایانی!

در پایان از مسئولین عاجزانه درخواست می کنم فکری به وضعیت فنی ومهندسی و مهندسان باسواد ی که مظلوم واقع شده اند بکنند خدا را شاهد می گیرم  که آن ها هم از پزشکان ما زحمت کمتری نکشیده اند ولی متاسفانه سطح درآمدی و رفاهی آن ها …. !

به دانشجویان هم توصیه میکنم از دوران طلایی خود در داشگاه کمال استفاده راببرند و مطالعه مطالعه مطالعه . تلاش تلاش تلاش .

مطمئن باشید میتوانیم ایرانی آباد و سربلند داشته باشیم اگر بخواهیم و مسئولین هم بخواهند.

انتهای پیام/ج






آخرین عناوین آخرین عناوین