ID : 30451055
جوان‌ترین آزاده بافقی:

رحلت امام(ره) تلخ‌ترین خبر در زمان اسارت/ اگر مدافعان حرم نبودند باید در ایران با داعش می‌جنگیدیم


آزاده سرافراز دفاع مقدس گفت: اگر مدافعان حرم در سوریه نبودند باید در داخل ایران با داعش می‌جنگیدیم.

به گزارش یزدرسا، به مناسبت 26 مردادماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به کشور خبرنگار بافق خبر در گفتگویی با جوان‌ترین آزاده دفاع مقدس بافق پای صحبت‌های این آزاده سرافراز نشست.

لطفاً در ابتدا خود را معرفی کنید؟

علی خلیلی فرزند حسن متولد 10/1/1349 از روستای شیطور که دوران ابتدائی و راهنمایی را در روستا سپری کردم و برای ادامه تحصیل به بافق آمدم و در سال دوم دبیرستان در تاریخ 18/10/1366 همراه دیگر هم‎رزمان بافقی و 3 نفر از بچه‌های منطقه سبز دشت عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شدیم.

در چه عملیاتی به اسارت نیروهای دشمن درآمدید؟

در تاریخ 10/1/1367 در عملیات بیت‌المقدس 4 به دلیل مجروحیت در منطقه شاخ شمیران به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و به همراه بچه‌های استان یزد ما را به اردوگاه تکریت منتقل کردند.

نحوه برخورد نیروهای عراقی در هنگام ورود به اردوگاه چگونه بود؟

وقتی ما را وارد خاک عراق کردند از یک کانال که در دو طرف آن نیروهای بعثی کابل به دست بودند و زمانی که ما وارد اردوگاه شدیم با ضربات کابل به جان ما افتادند و هرروز با انتشار خبرهای دروغین می‌خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما باایمان و اعتقادی که به خدا داشتیم در برابر آن‌ها باصلابت بودیم.

آیا خانواده از اسیر شدن شما خبر داشتند یا خیر؟

درزمانی که به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم ما را جز مفقودین حساب کردند و هیچ‌گونه آماری به صلیب سرخ نمی‌دادند و خانواده من تا زمانی که از آزاد نشده بودم خبری از اسارت من نداشتند و ما تا روز آخر جنگ و حتی لحظه آزادی جز مفقودین بودیم تا اینکه در لحظه تبادل اسرا در فرودگاه عراق ما را جز لیست اسیران معرفی کردند برای همین ما هیچ‌گونه عکسی از زمان اسارت نداریم.

تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خبر در زمان اسارت چه خبری بود؟

تلخ‌ترین خبر در زمان اسارت رحلت امام خمینی (ره) بود که اردوگاه را در غم بزرگی فروبرد و نیروهای بعثی از این فرصت استفاده می‌کردند و با دادن خبرهای کذب از سقوط جمهوری اسلامی ایران ما را مأیوس می‌کردند اما باوجود افرادی باایمان و قوی در اردوگاه نتوانستند خبرهای آن‌ها را تکذیب می‌کردند.

وقتی خبر رحلت حضرت امام (ره) را شنیدیم لباس‌های سبزرنگی را که برای فصل زمستان به ما می‌دادند با استفاده از این لباس‌ها اردوگاه را سیاه‌پوش کردیم و شبانه عزاداری می‌کردند که بعد از یک هفته وقتی سربازان عراقی فهمیدند لباس‌ها را جمع‌آوری و تنبیهات شروع شد.

شیرین‌ترین خبر هم مربوط به انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان جانشین حضرت امام (ره) بود که دوباره نور امید در دل اسرا جوانه زد.

آیا در بین سربازان عراقی کسانی بودند که با شما همکاری کنند یا خیر؟

در بین سربازان عراقی عده‌ای شیعه بودند که رفتار خوبی با ما داشتند و به همه ما امید می‌دادند جنگ تمام است و شما آزاد خواهید شد و حتی در زمان اسیر شدن که به اردوگاه منتقل نشده بودیم فرماندهی بود که با ما به بهترین شکل برخورد می‌کرد و به مجروحین کمک می‌کرد البته بعد از اتمام جنگ نیروهای بعثی رفتارشان تغییر و آزار و اذیت‌هایشان کمتر شده بود.

در اردوگاه چه برنامه‌هایی داشتید؟

بعضی از اسرا برای بچه جلسات قرآن و تفسیر برگزار می‌کردند ولی امکانات خاصی نداشتیم و بیشتر در حد حفظ قرآن و دعا بود.

لحظه آزادی را توصیف کنید؟

وقتی‌که قطعنامه پذیرفته و تبادل اسرا انجام صورت گرفت موجی از خوشحالی در اردوگاه ایجاد شد چون ما جز مجروحین بودیم ما را با هواپیما به ایران آوردند مدتی را در قرنطینه بودیم سپس ما را برای زیارت به مرقد حضرت امام خمینی (ره) بردند و ازآنجا به یزد و بافق منتقل کردند.

سخن آخر؟

مسئله امروز که برای سوریه و عراق وجود دارد مثل زمان 8 سال دفاع مقدس است و اگر امروز جوانان ما به عراق و سوریه نروند باید در داخل کشور با داعش مبارزه کنیم و قطعاً هدف دشمن عراق و سوریه نیست هدف آن‌ها ایران است و این کشورها نیز مسلمان و برادر ما هستند و این وظیفه شرعی است که از حق مظلومان دفاع کنیم.

انتهای پیام/ع.ع






آخرین عناوین آخرین عناوین