Skip to Content

گفتگوی اختصاصی/ 12 دی درنگاه خاطرات

خانم فخرالسادات میرهدایی از خاطرات خود می گوید


جانشین کمیته بانوان سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی به یزد در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار یزد بانو از خاطرات به یاد ماندنی خود می گوید...

به گزارش یزد بانو،خانم فخرالسادات میرهدایی مربی عفاف و حجاب بسیج خواهران و جانشین کمیته بانوان سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در گفتگوی اختصاصی از خاطرات 1386 خود می گوید: در سال 1386 در دانشکده پزشکی علی بن ابیطالب(ع) یزد خدمت می کردم. صبح به محل کار رفتم.چند ماهی بود که از فرط بیماری توان گذشته را نداشتم و به سختی به محل کار می آمدم.یکی از دختران دانشجوی پرستاری اول صبح به اتاق کارم آمد و گفت :دیشب خوابی دیده است که می خواهد برایم تعریف کند.کنجکاو شدم و از او خواستم خوابش را تعریف کند. او اینگونه تعریف می کرد که:"خواب دیده ام حضرت آقا خامنه ای به دانشکده علی بن ابیطالب آمده بودند و همه می خواستند به ایشان گزارش کار بدهند و من هم ( دانشجوی پرستاری) مسؤول ارائه گزارش و معرفی کارمندان دانشگاه به ایشان بودم. یکی یکی به در اتاق کارمندان دانشگاه می رفتیم و افراد را به آقا معرفی می کردیم. به اتاق شما(میرهدایی) که رسیدیم همراه آقا و هیأت همراه وارد اتاق شدیم .شما تمام قد ایستادید و من شما را به آقا معرفی کردم.ایشان گفتند این خانم را می شناسم و سپس انگشتر خود را هدیه دادند و گفتند بیماری شما خوب می شود". به خوابی که دانشجو دیده بود فکر می کردم و تعبیرش را به فال نیک می گرفتم که تلفن نگ زد و یک برادری پس از احوالپرسی بی مقدمه گفت : شما به عنوان جانشین کمیته بانوان سفر رهبر معظم انقلاب به یزد انتخاب و معرفی شده اید و در جلسه ای که قرار است تشکیل شود شرکت کنید. از یک طرف به بیماری خود فکر می کردم و از طرفی دیگر به خواب دانشجوی پرستاری که دیشب دیده بود می اندیشیدم. باید تصمیم می گرفتم.باور نکردنی نبود.چیزی بود که مدت ها مثل همه مردم یزد آرزویش را داشتیم.به خدا توکل کردم و از خدا خواستم تا به من قدرت و توان بدهد تا بتوانم مسؤولیتی را که به من واگذار شده انجام دهم. چند دقیقه بعد خانم عبدالحسین زاده که مدیر کل دفتر امور بانوان و خانواده بود تماس گرفت و گفت شما به عنوان جانشین کمیته معرفی شده اید. گفتم من بیمارم و توان همیشگی را ندارم ولی گویا باید قبول می کردم. از دانشگاه برای انجام فعالیت در کمیته بانوان سفرمرخصی گرفتم.چند روزی از فعالیتم می گذشت در حالی که در کمال ناباوری بیماری من خوب شده بود و من به راحتی در کمیته بانوان ساعت ها کار می کردم . خدا را هر لحظه شکر می کردم که به برکت سفر آقا بیماری ام شفا یافته بود... *خاطره استقبال در فرودگاه روز موعود فرا رسید و قرار شد امام خامنه ای در صبح 12 دی وارد یزد شوند.همه کارها هماهنگ شده بود.افراد خاصی برای استقبال در فرودگاه معرفی شده بودند و من جزء آنان نبودم. روز قبل خیلی اشک ریختم و متأثر از اینکه نمی توانم در لحظه ورود آقا به یزد آنجا حاضر باشم و به ایشان خوشامد بگویم. در کمیته مشغول خدمت بودم که رییس کمیته بانوان خانم عبدالحسین زاده من را دیدند و گفتند یکی از بانوانی که قرار بوده در هیأت استقبال باشد مشکلی برایش پیش آمده و نمی تواند بیاید.می خواهم شما را معرفی کنم. دیگر نمی دانستم چگونه باید خدا را شکر بگویم. بعد از نماز صبح باید می رفتیم استانداری یزد واز آنجا به محل فرودگاه اعزام می شدیم.برای همه دعا می کردم.برای تمام کسانی که شوق دیدار داشتند و التماس دعا گفته بودند.ساعتی را در فرودگاه منتظر شدیم.دختر خانمی هم که قرار بود با دسته گل نرگس در لحظه ورود آقا دکلمه خوشامد بخواند حاضر شده بود. هواپیمای حامل آقا وارد فرودگاه یزد شد و در حال فرود آمدن بود. پنج نفر از بانوان به صف در کنار هم قرا رگرفتیم و به هواپیما چشم دوختیم. برادران تعداد بیشتری بودند. مادر شهیدان ذاکری نژاد،من، خانم عبدالحسین زاده، خانم دکتر حیدی عضو شورای شهر و همسر استاندار حضور داشتیم. ناگهان حضرت آقا که از پله های هواپیما پایین آمدند مسیر اولیه حرکتشان از قسمتی بود که ما ایستاده بودیم و من توانستم اولین نفر از بانوانی باشم که به آقا خوشامد بگویم. خداوند آن لحظه قدرت بیانی به من داده بود که توانستم جملاتی را به ایشان بگویم و آقا نیز جملاتی را فرمودند و با خانم ها احوال پرسی کردند. شال سبزی را که با خود آورده بودم از آقا خواهش کردم دستشان را روی شال بکشند. گوشه عبای آقا را بوسیدم و اشک از چشمانم سرازیر شد. هر وقت به آن لحظه فکر می کنم برای سلامتی ایشان و ظهور حضرت مهدی(عج) دعا می کنم.  



Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری