محتوا
انتصابهای شما بر اساس شایستهسالاری بوده است؟!
یزدرسا؛ اخیرا یکی از مقامات برجسته استان در سخنانی ادعا کرده است که در دولت قبلی بسیاری از افراد بدون برخورداری از شایستگی و سابقه کافی، به مسئولیتهایی گماشته شدهاند و بدین وسیله کوشیده است تا با تمسک به این ادعا، از سویی دولت گذشته را در این زمینه تضعیف کند و هم با مفهومگیری عکس، دولت کنونی را دولتی کارآمد و سنجیدهکار بنمایاند.
این در حالی است که اندکی تامل در برخی مناصب مهم در دولت دهم و مقایسه آن با دولت یازدهم، واقعیتهای دیگری را فراروی مخاطبان و صاحبنظران باانصاف میگشاید. این مهم حتی در مقایسه سران دو دولت نیز تا حدودی قابل واکاوی است. برای نمونه، رئیس دولت قبلی پیش از تصدی راست جمهوری، پلههای کار اجرایی و تصمیمگیری کلان را یک به یک پیموده بود و از همین رو بر خلاف بری قضاوتهای سطحی، در اداره امور اجرایی دقت و اعتماد به نفس خاصی داشت.
وی ابتدا بخشداری،فرمانداری و سپس استانداری استان تازهتاسیس اردبیل را تجربه کرده و از همه آنها به نسبت، سربلند بیرون آمده بود؛ به گونهای که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی چند بار به عنوان استاندار «نمونه» معرفی شد؛ و این یعنی موفقیت در مسئولیتهای نسبتا کلان. پس از استانداری اردبیل و با وقفهای چند ساله از سوی شورای شهر تهران به عنوان شهردار تهران برگزیده شد و دقیقا در دوران خدمترسانی وی در شهرداری تهران بود که نگاه مردم تهران به شهرداری تغییر اساسی کرد و او توانست طعم خدمترسانی را بسیار عمیقتر از گذشته به شهروندان تهرانی بچشاند؛ به گونهای که رهبر معظم انقلاب در دیدار شهردار و اعضای شورای شهر تهران فرمودند رایحه خوش خدمت به مشام میرسد. این در حالی بود که پیش از وی امثال کرباسچی – دبیرکل حزب کارگزاران- سکاندار شهرداری تهران بودند و عملکرد و رویکردشان نیاز به واگویی مجدد ندارد.
پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری نیز به واسطه تجربههای عملی قوی در مسئولیتهای اجرایی سابق، توانست نهضت خدمترسانی را تا اعماق شهرها و روستاهای دورافتاده کشور گسترش دهد و برخی مناطق دورافتاده که تا پیش از دولت وی، حتی مدیرکل استانداری را هم از نزدیک ندیده بودند، به یکباره شاهد حضور شخص دوم مملکت درروستا و شهر خود میشدند که صمیمانه شنوای مشکلاتشان میشد و همچون خادمی دلسوخته عاشقانه بر دستان پینهبسته و چهرههای آفتابسوختهشان بوسه میزد.
این در حالی است که در کارنامه رئیس جمهور محترم کنونی چنین سوابق برجسته اجرایی به چشم نمیخورد و شاید از همین روست که گاه دستهگلهایی همچون توزیع آنچنانی سبدکالا به چشم میخورد و یا رئیس جمهور در سفر استانی به فارس، به هیچ یک از شهرستانهای این استان پهناور سفر نمیکند به گونهای که حتی انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی- روزنامه نزدیک به آقای هاشمی و دولت - را هم برمیانگیزاند و این روزنامه در مطلبی انتقادی تصریح میکند که کاش رئیس جمهور به جای استقرار یکسره در مرکز استان، دستکم به دو سه شهرستان از شهرستانهای استان هم سفر میکرد!
به هر روی، در سطح استان یزد نیز این مساله دارای مصادیق قابل توجهی است. کافی است نگاهی به پیشینه و سوابق برخی متصدیان ارشد دستگاه اجرایی استان در دوران دولت یازدهم انداخت و ضمن مقایسه آن پیشینه با مسئولیتهای کنونیشان دریافت که مسئولیت فعلی آنان چه ارتباطی با حوزه کاری و توانمندیهای قبلی آنها دارد.
به راستی آیا همه این عزیزان بر اساس شایستهسالاری برای این سمتها برگزیده شدهاند و اغراض جناحی و امیال سیاسی و گروهی در انتصاب آنان نقشی نداشته است؟!
آیا شایستهتر از آنان برای تصدی آن سمتها وجود نداشته است؟!
اگر شایستهتر از آنها در همان مجموعه وجود داشته باشد، پس تکلیف شعار پرطمطراق شایستهسالاری چه میشود؟
در اینصورت چگونه برخی تریبونداران محترم هر از گاهی با تازیانه بهانههای مشابه بر سر مسئولان سابق میکوبند و فریاد برمیآورند که در دولت پیشین، انتصابها بدون درنظرگرفتن ملاکهای مدیریتی بوده است؟!
خوب است برخی مسئولان برجسته استان همواره این نکته را مدنظر داشته باشند که: همه عیب خلق دیدن، نه مروت است و مردی/ نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری!
نویسنده: فاطمه فائزی