Navigation Navigation

محتوا محتوا


روایت تلخ یک زن یزدی از زندگی نافرجامش؛ بدون تحقیق عقد کردم و در کمتر از 2 ماه مطلقه شدم


زن مطلقه یزدی گفت: وقتی همسرم به خواستگاری‌ام آمد به امید اینکه همشهری هستیم و پدرم خانواده‌اش را می‌شناسد، بدون تحقیق عقد کردیم و در کمتر از 2 ماه از هم جدا شدیم.

به گزارش یزدامروز به نقل از یزدبانو؛ طلاق، تجربه‌ای دردناک است که تأثیرات مختلفی ازجمله تأثیر در سلامت جسمی و روانی افراد دارد؛ این تأثیرات به‌یک‌باره نخواهد بود و به‌تدریج آشکار خواهد شد.

طبق تحقیقات پژوهشگران دانشگاه شیکاگو آمریکا ازلحاظ سلامت جسمی، اشخاص مطلقه ۲۰ درصد بیش از اشخاص متأهل در معرض ابتلا به بیماری‌هایی مانند بیماری‌های قلبی و عروقی، دیابت و سرطان قرار دارند.

یک مشاور در یزد در مورد تبعات طلاق بر زنان به خبرنگار ما گفت: پدیده طلاق درواقع شکستی است که در زندگی طبیعی فرد اختلال ایجاد می‌کند و این شکست تبعات فردی و اجتماعی زیادی دارد.

فاطمه رشیدی با بیان اینکه افراد باید قبل از ازدواج به شناخت لازم برسند، خاطرنشان کرد: نباید به‌راحتی به طلاق تن در دهیم؛ تبعات ناشی از طلاق که بر سلامت جسمی و روانی فرد خدشه وارد می‎کند، در زنان محسوس‌تر است و آسیب‌های ناشی از طلاق بر زنان اثر بیشتری می‌گذارد.

وی با تأکید بر اینکه آموزش مهارت‌های زندگی لازمه‌ی پیشگیری از طلاق است، اذعان کرد: لازم است آموزش مهارت‌های زندگی ازجمله روش‌های بالا بردن تحمل برای افرادی که گرفتار طلاق نشده‌اند، افرادی که گرفتارشده‌اند و افرادی که گرفتارشده و نهایت آسیب به آن‌ها واردشده است، انجام می‌گیرد.

خبرنگار یزدبانو پای درد دل زن یزدی نشسته تا از دلیل طلاقش بگوید:

زنی 23 ساله با چهره‌ای خسته گفت: در یکی از شهرستان‌های استان یزد زندگی می‌کنیم، تک دختر خانواده هستم و فقط یک برادر بزرگ‌تر از خودم دارم که ازدواج کرده است.

وی خاطرنشان کرد: وقتی همسرم به خواستگاری من آمد، به امید اینکه همشهری هستیم و پدرم خانواده‌اش را می‌شناسد بدون تحقیق و آشنایی بیشتر، جشن عقد را برپا کردیم؛ اما بعد از عقد همسرم می‌گفت «دوست ندارم این مدت را خانه پدرت باشم و تو هم باید در کنار من در خانه پدری‌ام بمانی.«

وی ادامه داد: همسرم حتی دوست نداشت من به دیدار خانواده‌ام بروم و در همان روزهای اول عقد تهدیدم کرد که «حق پا گذاشتن به خانه پدرت را نداری».

این بانوی یزدی تصریح کرد: رفتارهای نامناسب همسرم به همین‌جا ختم نشد؛ اگر به رستوران می‌رفتیم، می‌گفت «من پول ندارم تو هزینه‌ها را حساب کن». دست روی من بلند می‌کرد؛ رفتارش شبیه به معتادان بود.

وی گفت: وقتی جریان زندگی‌ام را به خانواده‌ام گفتم، آن‌ها سعی داشتند به دامادشان نزدیک شوند و ارتباط صمیمانه برقرار کنند اما همسرم مخالف بود و هر بار برای دیدنشان بهانه می‌آورد. پانزده روز از عقد ما گذشته بود که به‌اجبار من و خانواده‌ام، به مشاور خانواده مراجعه کردیم، اما همسرم حرف‌های مشاور را قبول نداشت و در رفتارهایش تغییری ایجاد نکرد.

بانوی یزدی اذعان کرد: باوجود تلاش‌های زیادی که برای بهبود زندگی کردم به نتیجه نرسیدم و درنهایت خانواده‌ام تصمیم گرفتند طلاق مرا از آن مرد بگیرند و در فاصله 2 ماه به زن مطلقه تبدیل شدم.

انتهای پیام/ش






آخرین اخبار آخرین اخبار