Navigation Navigation

محتوا محتوا

در حاشیه یادداشت روزنامه قانون مطرح می‌شود؛

سپاه و جمهوری اسلامی به کنار؛ دستکم بدیهیات وطن‌دوستی را زیرپا نگذارید!


«برخورد قاطعانه» دلاورمردان سپاه با تفنگداران آمریکایی و در مرحله بعد، نمایش صحنه‌هایی از تحقیر و وحشت این«نظامیان پرطمطراق»، ضرب شستی...

یزدامروز؛ روزنامه قانون طی یادداشتی تخطئه‌کننده نوشته است: «در راهپیمایی‌های 22 بهمن، دو نمایش کارناوالی برای تحقیر آمریکا یا شاید برای تحریک زیان‌بخش مردم آن کشور، انجام شد؛ یکی به زنجیر کشیدن نمادین و تعزیه‌مانند اسیران آمریکایی و گرداندن آنان در تهران و قم و شاید در جاهای دیگر و دیگری نشان دادن فیلمی در صدا و سیما از اسیران زانوزده که یکی از آنان می‌گریست.»

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «ظواهر نشان می‌دهد که در شرایط عمومی، اقدامی با قصد به گریه انداختن آنان انجام نشده است. پس چرا نوع برخورد و به زانونشاندن آنان با دست‌های نهاده بر پشت سر که در نمایش ناهنجار قم نقش اسیر زن را هم به بازیگری زن‌نما و بزک‌کرده داده بودند، برای آن جوان می‌توانست یادآور شباهت صحنه با صحنه‌های اسیران آمریکایی و اروپایی با لباس نارنجی و دست‌نهاده بر پشت گردن در صحنه اعدام داعش باشد که لحظاتی بعد گردنشان بریده می‌شد یا تیر خلاص دریافت می‌کردند؟ متأسفانه آن فیلم تحقیرآمیز بیشتر حکایت از چنین احساسی در آن سرباز داشت که با توجه به تبلیغات ایران‌هراسانه پیشین و نمایش‌های داعشی خود را در آستانه فنا می‌بیند و نومیدانه به یاد خانه و خانواده و همسر و فرزند و شهر و دیار می‌افتد و طبیعتا به خاطر سرنوشت شوم و محتوم خود می‌گرید.»

درباره یادداشت فوق الذکر گفتنی است؛  بر خلاف ادعای نویسنده، هم نمایش فیلم تحقیرآمیز از دستگیری تفنگداران آمریکایی به دست شیرمردان سپاه «بایسته» بود و هم به زنجیرکشیدن نمادین اسیران آمریکایی و گرداندن آنان در تهران و قم، «شایسته».

 کسانی که از نمایش فیلم اشک‌ریختن متجاوزان آمریکایی هنگام دستگیرشدن به دست فرزندان برومند ملت در سپاه پاسداران دندان به هم می‌سایند و آن را به باد انتقادهای روشنفکری می‌گیرند، باید لختی در سخنان «قهرمان دیپلماسی»‌شان بیندیشند که در کمال شگفتی در دانشگاه تهران ادعا کرده بود آمریکایی‌ها می‌توانند با یک بمب، سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازند! سخنی به غایت سُست و تأسف‌آور که تذکر دلسوزان نظام و برخی مقام‌های عالی را به دنبال داشت.

 اگر آن‌ها فراموش کرده باشند، ملت ایران از یاد نبرده است که دولتمردان آمریکا چگونه در برابر سیاست لبخند و نرم‌گویی‌هایی دولت یازدهم، همواره جمهوری اسلامی را آماج هجو و هجمه‌ و شاخ و شانه کشیدن‌های آن‌چنانی قرار داده است. کاخ سفید حتی در میانه مذاکرات هم ابایی از گردن‌کشی برای جمهوری اسلامی و تهدید به حمله نظامی نداشته است و از هر فرصتی برای ترعیب و عرض اندام علیه نظام اسلامی و نیروهای مسلح ایران بهره برده است.

 در چنین وضعیتی که سیاست لبخند دولت یازدهم و فقدان پاسخ‌های قاطع و بهنگام به قلدرمآبی‌هایی آمریکا و عرض‌اندام برخی قدرت‌های کوچک منطقه، ناخواسته موجب بروز  برخی سوءتفاهم‌ها و مخدوش‌شدن غرور ملی ایرانیان شده بود، اقدام شجاعانه و قانونی دریادلان سپاه در دستگیری تفنگداران «متجاوز» آمریکایی، به سان  سیلی محکمی بر صورت دشمنان فرامنطقه‌ای ایران و اذناب منطقه‌ای‌شان فروآمد و ایرانیان میهن‌دوست را در سراسر جهان به تحسین واداشت.

با این همه جای شگفتی است که برخی روشنفکران داخلی، علاقه دارند همواره ساز مخالف بزنند و در ماجراهایی این‌چنین نه‌تنها اصول دینی و انقلابی، بلکه حتی «بدیهیات وطن‌دوستی» و دشمن‌ستیزی را هم قربانی روشنفکرمآبی خویش کنند.

خوب است آقایان مدعی روشنفکری به این پرسش پاسخ دهند که از نظر آنان، برخورد مناسب با نیروی نظامی «متجاوز» به حریم کشور چگونه برخوردی است؟! آیا باید در برابر دشمن قلدری که بارها و بارها با ادبیات موهن و تحقیرآمیز، ایران را به حمله نظامی تهدید کرده و حتی از حمله هسته‌ای به ایران دم زده، منفعلانه برخورد کرد؟!

نویسنده از نمایش فیلم گریه نظامی دستگیرشده انتقاد می‌کند؛ در حالی که تاملی واقع بینانه در رویکردهای موهن و تهدیدآمیز حکومت آمریکا نسبت به ملت و نظام ایران، تردیدی در «ضرورت» پخش صحنه‌های تحقیرشدن «نظامیان متجاوز» باقی نمی‌گذارد.

 فراموش نکنیم این گریه‌کردن‌ها و خودباختن‌ها مربوط به نظامیانی است که حکومتشان ادعای ابرقدرتی دارد و  برخی دیکتاتورهای کوچک منطقه نیز با تکیه به آنان، گاه و بیگاه برای جمهوری اسلامی ایران شاخ و شانه می‌کشند. اینان وابسته به همان ارتشی هستند که خود را برترین ارتش جهان می‌داند و جنایت‌های متعددی همچون سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران را در کارنامه خود دارد.  

«برخورد قاطعانه» دلاورمردان سپاه با تفنگداران آمریکایی و در مرحله بعد، نمایش صحنه‌هایی از تحقیر و وحشت این«نظامیان پرطمطراق»، ضرب شستی به دشمنان بود تا دریابند که پاسخ جمهوری اسلامی ایران به هرگونه تهدید و تعرض، قاطع و بی‌اغماض است و علیرغم رویکردهای ناصواب برخی مسئولان، سیلی پرقدرت نیروهای مسلح به ویژه فرزندان امتحان‌داده ملت در سپاه پاسداران در هر زمان و مکان، آماده نواخته‌شدن بر صورت آمریکا و اقمار منطقه‌ای‌اش است.

نویسنده در یادداشت خود همچنین به اجمال، از «نمایش‌های داعشی» سخن به میان آورده و مقصود خود را چندان رسا بیان نکرده است. آیا در لفافه، اقدام شجاعانه نیروهای مسلح ایران با اقدام گروه‌های تکفیری مشابه‌انگاری شده است؟! مقصود نویسنده از این سخن که «چرا نوع برخورد و به زانونشاندن آنان با دست‌های نهاده بر پشت سر... برای آن جوان می‌توانست یادآور شباهت صحنه با صحنه‌های اسیران آمریکایی و اروپایی با لباس نارنجی و دست‌نهاده بر پشت گردن در صحنه اعدام داعش باشد که لحظاتی بعد گردنشان بریده می‌شد یا تیر خلاص دریافت می‌کردند؟» چه بوده است؟!

فارغ از این که نویسنده چه هدفی از کاربرد این تعابیر و قرینه‌سازی با «صحنه اعدام داعش» داشته، تردیدی نیست که هرگونه گفتار و کرداری در جهت تخریب و زیرسوال بردن اقدام شجاعانه سپاه پاسداران در دستگیری «متجاوزان به تمامیت ارضی کشور» و صبغه داعشی دادن به آن، نه‌تنها با موازین انقلابی، که حتی با بدیهی‌ترین اصول وطن‌دوستی نیز در تعارضی جدی قرار دارد.

 به‌راستی چه دور از انصافند کسانی که نه‌تنها‌ خود مرد حضور در عرصه‌های دفاع از امنیت و شرافت کشور نیستند، بلکه با نیش قلم و زبان خود، هم آوا با دشمنان و اذناب آنان به تخطئه مدافعان حریم امنیت و استقلال ایران می‌پردازند و دریغ از ذره‌ای درنگ و ژرف‌اندیشی!

تامل در نوع قضاوت‌های این‌چنینی درباره برخورد قاطع نیروهای مسلح کشورمان با متعدیان آمریکایی، می‌تواند ماهیت واقعی چهره روتوش‌شده برخی جریان‌های داخلی را روشن‌تر از گذشته برملا سازد.

نویسنده: مرتضی میبدی






آخرین اخبار آخرین اخبار