محتوا
والدینی که فرزند دم بخت دارند بخوانند...
مدیر شفا میبد: مشاوره برای قبل از تصمیم ازدواج است نه بعد از اختلاف!/سه نمونه خواندنی از ازدواج آسان
مخاطبین در این گفتگوی خواندنی داستان زوجی با مجموع سن 33 سال و اشک مادر عروس در خواستگاری سرزده را از دست ندهند.
به گزارش یزد رسا، روز اول ماه ذی الحجه سالروز مبارک تری ازدواج عالم است. وصلت دو معصوم گرانقدر که پایه گذار بیت امامت و ولایت شد. لذا بر آن شدیم پای صحبت یکی از فعالین عرصه تسهیل و تقویت ازدواجهای نسل جدید بنشینیم.
جشن های با شکوه و به یاد ماندنی یکی از تخصص هایا ین مرکزا ست که امسال هم به همین مناسبت جشنی با حضور استاد علیرضا افتخاری و آقای حسینی مجری توانمند تلویزیون تدارک دیده اند. حکایت اشک مادر عروس در خواستگاری سرزده، هدیه امام رضا)ع( و خانواده ای با مجموع سن 33 سال قطعا برایا مروزمان درس هایی دارد.
ضمن تشکر از وقتی که در اختیار هفته نامه جوان استان یزد قرار دادید لطفا از معرفی خود و شبکه فعالین ازدواج شروع کنید.
سیّد محمّد سعید فخری هستم؛ مسئول شبکه فعالین ازدواج )شفا( شهرستان میبد. باید توضیح بدهم که سازمان ملی جوانان در سال 87 - قبل از ادغام در وزارت ورزش و جوانان- طرح شبکه فعالین ازدواج را در سراسر کشور کلید زد. استان یزد از همان
ابتدا یکی از فعال ترین استان ها بود. اکنون مرکز شفا در شش شهرستان در استان فعال است. یزد، میبد،اردکان، بافق،مهریز، ابرکوه دارای شعبه شبکه فعالین ازدواج هستند.
این مراکز به صورت سازمان مرد منهاد هم زیر نظر استانداری ثبت شده اند. بنده دو سال است در میبد به عنوان مسئول شفا در خدمت زو جهای جوان هستم.
در حال حاضر چه تعداد عضو دارید و برنامه های مرکز شفا چیست؟
بیش از چهارصد زوج جوان و دویست فرد مجرد در شبکه فعالین ازدواج میبد عضو هستند. برای اعضا کلاس های آموزشی، مشاوره تخصصی خانواده، کارگاه ها و دوره های مختلفی در نظر گرفته ایم که خدا را شکر تاکنون به خوبی اجرا شد هاست. راستش را بخواهید هدف ما تلفیق فرهنگ و اقتصاد برای مرکز و خانواده هاست. یعنی ما سعی می کنیم با تسهیلات خودمان، بار اقتصادی برای شروع یک زندگی جدید را کم کنیم.
مثلا ما یک میلیون تومان از زو جها دریافت می کنیم و در مقابل حدود سه میلیون تومان تسهیلات و خدمات به آ نها ارائه می کنیم.
فعالیت های فرهنگ سازی خود را حول همین خدمت رسانی اقتصادی انجام می دهیم تا به نیازهای زوج های جوان نزدیک باشد.
برنامه های بزرگ جشن ازدواجی که مرکز شفای میبد انجام داد هاید بازخورد خوبی در جامعه داشته و خاطرات خوبی برای زوج ها به جا گذاشته است. ویژگی برنامه تان چیست؟
ما ایجاد جذابیت را برای جش نها در اولویت قرار داد هایم. در این همایش ها ضمن ایجاد سرگرمی حلال برای زوج ها، برای مرکز عضوگیری جدید می کنیم. جدا از اینکه لوح فشرده همه برنام هها را به طرق مختلف به خانواد ه ها می رسانیم که خود باعث بیشترشناخته شدن مرکز شفا می شود. این لوح ها در تمام دفاتر ثبتا زدواج میبد در دسترس زوج ها هست که الحمدلله مورد استقبال هم قرار گرفته است.
تور ماه عسل زیارتی به مشهد مقدس هم از جذاب ترین برنامه های ماست که برکات زیادی داشته است. اردوی تفریحی سواحل شمالی نیز جزء برنامه های مفرح و عامه پسند ماست که اسم و رسم خوبی بین خانواده ها پیدا کرده و خدا را از ا ین بابت شکر می کنیم.
بیمه تکمیلی، وام قرض الحسنه، خرید اقساطی جهیزیه و... نیز خدماتی است که تاکنون انجام شده و به حول و قوه الهی ادامه می یابد.
نسخه ی شفابخش «شفا" برای ازدواج جوانان چیست؟
ما معتقدیم شرایط جامعه از نظر فرهنگی و اقتصادی هر طور باشد ازدواج«آگاهانه، بهنگام، آسان و پایدار» ممکن است.
می گوییم انتخاب همسر باید آگاهانه و غیر احساسی باشد. بهترین زمان برای ازدواج هرکسی اوج شور جوانی اوست. آسان گیری ریشه در سنت های ما دارد که متاسفانه در دام تقلیدهای نادرست افتاده است. چنین ازدواجی قطعا پایدار خواهد ماند.
ما معتقدیم:"مشاوره برای ازدواج و مسائل خانوادگی مثل هر تصمیم دیگری باید قبل از وقوع حوادث و اختلافات نگرا نکننده باشد." نباید تصور شود هر کس در زندگی زناشویی به مشکلی برخورده به مشاور مراجعه می کند. این تفکر بایدا صلاح شود.
شعار جالب و دقیقی است. حتما در این رابطه خاطرات جالبی در حافظه تان هست. لطفا چند نمونه را بفرمایید.
خاطراتی که عرض م یکنم مربوط به نسل امروز است ولی لزومأ مربوط به اعضای مرکز خودمان نیست. به هر حال مواردی جالبا ست وازاین نمونه ها زیاد داریم.
نمونه ی اول: آسان گیری معجزه می کند!
خانواده ای به جای خرید جهیزیه مطابق لیست بلندبالای مرسوم- که خیلی از موارد آن جزء نیازهای ضروری یک زوج جوان نیست- پولِ آماده شده برای خرید را به دامادشان دادند. داماد پول پس ا نداز خودش را هم روی این پول گذاشت. وسایل ضروری زندگی را اقساطی خرید. قسمتی از باقی مانده بودجه را برای اجاره خانه گذاشت. بقیه را با هوش اقتصادی بالا سرمایه گذاری کرد.
پس از دو و نیم سال، اقساط جهیزیه ی جمع و جورشان تمام شد. پول سرمایه گذاری را پس گرفتند. یک واحد آپارتمانی رهن کردند. مدتی بعد یک خانه در شهر قم – که محل سکونتشان بود- خریدند. یعنی با پول نه چندان زیادی توانستند ظرف چهارپنج سال خانه دار شوند.
وقتی کسی از آن ها علت این رشد و ثبات زودهنگام را می پرسید، می گفتند: فقط به وعده ی خدا در سوره ی مبارکه ی نور اقتدا کردیم و جواب گرفتیم. «إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله». اگر زوج فقر مالی داشته باشند خداوند از فضل خود آن ها را غنی وبی نیاز می کند." خدا هم خلف وعده نمی کند.
نمونه ی دوم: زوجی با مجموع سن 33 سال، خود را برنده می دانند!
در زمانی که متاسفانه میانگین سن زوج ها دارد به بالای سی سال سرک می کشد زوجی را دیدم که مجموع سن شان 33 سال بود. آقا داماد 18 سال داشت و عروس خانم 15 سال. متاسفانه مردم گاهی در برابر چنین ازدواج هایی می گویند: این ها که هنوز بچه هستند وا ز این حرف ها.
خودشان می گفتند: "هر دو نیاز به آرامش روحی و عاطفی داشتیم. هدفمان از ازدواج را هم مشخص کرده ایم. الان از خیلی از هم سن و سال هایمان در زندگی جلوتر هستیم." به نظرم راست می گفتند. انصاف بدهید این جمات حرف های دو تا بچّه است؟! وقتی سن رسیدن به بلوغ جنسی پایین آمده؛ وقتی بچه ها زودتر بلوغ اجتماعی و اقتصادی را می توانند تجربه کنند؛ وقتی ترتیب خوب خانوادگی داشته باشند و.... چرا باید به دلایل واهی جلوی ازدواجشان را در ابتدای جوانی بگیریم؟ می گفتند: الان با دو عقل برای آیند همان تصمیم م یگیریم! به نظرتان این جور زوج ها که نیازهای مختلف شان در این سن در خانواده تامین می شود. نمی توانند مفیدتر واقع بشوند؟ یا راحت تر و با فراغ بال بیشتر به دنبال فراهم کردن امکانات مورد نیازشان نم یروند؟
به نظرم لازم است خانواده ها با رعایت شرایط از چنین امور فرخنده ای استقبال و حمایت کنند. ازدواج سن نمی شناسد. فقط انواع بلوغ را لازم دارد و بس.
نمونه ی سوم: هدیه ی امام رضا(ع)
مورد دیگری که خیلی شایع است عنایاتی است که از جانب حضرات معصومین(علیهم السلام) به جوانان پاکدامن م یشود. چند سال پیش با هیأت، برنامه سفر به مشهد مقدس داشتیم. خانواد های چند سال بود به دلایل مالی نمی توانستند به مشهد بروند. نمی دانم چطور شد که در آخرین ساعات پولشان جور شد و با ما آمدند. در کاروان، پسری هم بود که معلوم بود حال و روز خوشی ندارد. در مسیر با یکی از مشاورهای خانواده آشنا می شود. سفره دلش را برای او بازمی کند. اعتراف می کند که حال و هوای زیارت ندارد و فقط به خاطر شرایط نامطلوب کاری و فشارها م یخواسته به سفری برود که به قول معروف حال و هوایی عوض کند. مشاور خیلی همدلانه به دغدغه های جوان گوش می دهد و توصیه هایی برای تقویت روحیه و امید به او می کند.
در همان سفر، جوان خانواد های را با یک دختر جوان م یبیند. دیدن همان و پسندیدن همان. موضوع را با مشاور در میان می گذارد. از قضا جوان با آن خانواده نسبت فامیلی نزدیکی هم داشتند ولی چند سالی بود همدیگر را ندیده بودند.این ها فیلم هندی نیست! واقعیت است. پسر دل را به دریا می زند و قضیه را با خانواده دختر مطرح می کند. باورتان نمی شود وقتی پسر خود را معرفی می کند، اشک در چشم مادر جمع می شود که ما از خدایمان است چنین دامادی داشته باشیم! شما این برخورد فطری زیبا را مقایسه کنید با طاقچه بالا گذاشتن بی منطق بعضی از خانواده ها! عدّه ای متاسفانه خیال می کنند هرچه سخت گیر تر باشند ارج و قرب دخترشان را بالا برده اند در حالی که سیره ی بزرگان ما چیز دیگری است. کاش فرصت بود می گفتم این زوج خوشبخت بیایند و شما زندگیشان را بررسی کنید.
خدا را شکر همه چیزشان جور شده است. این برکات را از الطاف امام رضا(ع) درآن سفر مشهد اتفاقی می دانند و حق هم همین است. ممنون از وقتی که در اختیار هفته نامه جوان استان یزد گذاشتید و ما را در تجربیات خود شریک کردید. امیدوارم دراین راه خطیر روز به روز توفیقات بیشتری کسب کنید.
مصاحبه و تنظیم: سیدجواد امامی میبدی